شهید آیت‌الله نگران پوکی استخوان خانم‌ها بود

«آتش به اختیار» غیرخودی حق ندارد!

فقید سعید نگران پوکی استخوان خانم‌ها بود.

ترا خدا با دقت بخوانید و بشمرید:

 امام جمعه بابلسر؛ مسئول نهاد رهبری در آموزش عالی مازندران؛ عضو هیئت امنای دانشگاه سیستان و بلوچستان؛ مسئول هیئت امنای دانشكده علوم قرآن زاهدان، زابل؛ عضو هیئت امنای دریانوردی چابهار؛ عضو شورای عالی موسسه مذاهب اسلامی؛ مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در دانشگاه آزاد اسلامی شمال (مازندران و گیلان)؛ امام جمعه مازندران؛ مسئول نهاد رهبری در آموزش عالی مازندران؛ عضو هیئت امنای دانشگاه سیستان و بلوچستان؛ مسئول هیئت امنای دانشكده علوم قرآن زاهدان، زابل؛ عضو هیئت امنای دریانوردی چابهار، نماینده ولی‌فقیه در استان سیستان و بلوچستان، امام جمعه سابق کاشان، نماینده سابق ولی فقیه در زاهدان، نماینده سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری...عجب گلوله پر برکتی بوده!

چطوری آدمی که آنهمه مقام و سمت را در اینهمه سال از سر گذرانده، تق-قی، با یک گلوله لقاالله می‌شود؟ مال اینست که یک بیچاره‌ای را که خودشان روان پریش اش کرده‌اند، تفنگ داده‌اند دستش، کرده اندش مأمور حفظ امنیت!

تا پیش از تق-قی، شعبه بانک در آرامش است. بانک‌های بزرگ دنیا باید از این شعبه شهرستانی یاد بگیرند که برای مشتری چای ببرند. برای آقای نجفی هم که معشوقه‌اش میترا را کشت در پاسگاه پلیس نسکافه بردند. دنیا باید این طرز پذیراییِ مراجعان را از ما یاد بگیرد. البته توی خیلی شعبه‌های بانک‌های مدرن ماشین چای و قهوه هست، ولی باجناق رئیس بانک چای نمی‌برد برای حاج آقا.

اشتباه عمده همینجاست که رئیس بانک باجناق جوانش را مأمور چای آیت‌الله کرده بود. اگر این چای را می‌دادند همان نگهبان آزرده خاطر ببرد، فوقش آن پشت یک تف می‌انداخت توی چای حضرت آقا و غیظش می‌خوابید. دیگر گلوله به او نمی‌زد. جنایتی اتفاق نمی‌افتاد. یک آخوندی هم بی محاکمه کشته نمی‌شد. (بعد از محاکمه هم، نه به اعدام.)

حالا ایندفعه یک «آتش به اختیار» یکی از خودشان را کشته. ببین چه قشقرقی. تازه اگر در فیلمش دقت کنید، ضارب با آن آرامش و خونسردی انگار قصد قتل نداشته. فقط می‌خواسته عمامه آقا را از سرش بپراند.

هرچه داری به خِدِر ده، که خدر مرد خدایه!

در خبرها بود که آقا خیلی پول می‌خواسته. در شعبه موجود نبوده. شعبه‌های استان را خبر کرده‌اند که هرچه پول دارید بفرستید بدهیم به آقا. حضرت آقا روی نیمکت لم داده بوده منتظر. اینهمه پول را برای چه می‌خواسته؟ الان معلوم شد برای مخارج کفن و دفن و مجلس ختم خودش!

قدری از کرامات آن فقید سعید (مستند):

فقید سعید وصیت نامه شهدا را با دقت می‌خوانده:

«آیت الله سلیمانی گفت: در اکثر وصیت نامه شهدا، برادران از خواهرانشان خواسته‌اند حجابشان را حفظ کنند و چادر مشکی خواهر خود را به سلاح برنده در برابر دشمن تشبیه کرده‌اند.» (اگر شهیدی از چادر مشکی خواهرش ذکری نمی‌کرده آقا خودش با مداد اضافه می‌کرده.)

در فکر پوکی استخوان خانم‌ها بوده:

چند سال مانده به شعار «زن، زندگی، آزادی»، آن فقید سعید نگران پوکی استخوان خانم‌ها بود:

 «وی به عنوان نماینده ولی فقیه در کاشان گفت به دلیل بی تحرکی بانوان و ابتلا آن‌ها به پوکی استخوان در بانوان، به زیرساخت‌های ویژه ورزش بانوان در محیطی امن و آرام نیاز است.»

در عین حال حضرت آیت الله مخلوط شدن ورزش بانوان و آقایان را جایز ندانست و ترجیح می‌داد خانم‌ها جدا از آقایان به مبارزه با پوکی استخوان بروند. شنا کردن زن و مرد باهم، کشتی گرفتن بانوان و آقایان با همدیگر، همچنین پرتاب دیسک و نیزه از سوی زنان و مردان، مواردی بود که ایشان به آن اشاره نکرد اما یک مورد حساس را به شدت تصریح کرد:

«آیت الله سلیمانی اختلاط بانوان ورزشکار و آقایان ورزشکار از جمله دوچرخه سواری را جایز ندانست.»

وی بطور غیر مستقیمی گفت که بهتر است مؤمنین موقع خواندن قرآن مایو بپوشند:

«به گفته وی قرآن دریای عمیقی است که انسان به هراندازه هم که شناگر قابل و ماهری باشد، اما ‌نمی‌تواند به عمق قرآن برسد و تنها امام زمان (عج) است که به عمق قرآن رسیده است.»

فقید سعید در تأسف بود که چرا ویروس کرونا از چهارده معصوم و پنج تن آل عبا و هیأت سینه زنان حسینی نمی‌ترسد:

«متاسفانه بیماری‌های واگیردار مرز و مذهب و دین و هیأت مذهبی و غیر هیأت نمی‌شناسد و هرکجا تجمع و معاشرت باشد سبب آلودگی می‌شود.»

او معتقد بود برای مقابله با ویروس منحوس کرونا باید ویروس منحوس‌تر و خطرناکتری به میدان بیاید:

«مراجع تقلید که دارای نفوذ کلام معنوی و مذهبی در جامعه هستند باید به موضوع شیوع کرونا و مقابله با این ویروس منحوس وارد شوند.»

حسادت به علم الهدی:

به نظر می‌رسد در زمینه جلب زائر و توریست مذهبی، دل خونی از علم الهدی می‌داشته ولی بروز نمی‌داده مگر در لفافه:

«شاید به لحاظ مذهبی رقابت با مشهد پایتخت حقیقی و قلب ایران اسلامی ممکن نباشد، اما منطقه کاشان به عنوان مهد تمدن ۷ هزار و ۵۰۰ ساله و حضور ۴۰۰ امامزاده که تعدادی از آنان فرزندان بلافصل امام معصوم هستند دارای جایگاهی ممتاز و بی‌بدیل است.»

بنا بوده ۴۰۰ تا امامزاده جدید هم درست کند که عمرش کفاف نداد.

احوالات ضارب

چندرقاز وام می‌خواسته ردش کرده‌اند. قول می‌دهم چای هم به او نداده باشند. یکی از نزدیکانش می‌گوید:

«شب قبل پول خرید یک شانه تخم مرغ را هم نداشته و با اینکه مهمان داشته، ناچار شده چند دانه تخم مرغ بخرد ولی این ’آخوند‘ ۴۰۰ میلیارد پول فقط در این بانک دارد.»

صفای زندگی این فقیر بیچاره‌ها اینست که مهمان هم دارند. رویشان هم نمی‌شود به مهمان بگویند تخم مرغت را با خود بیار.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه