نصرت کریمی، از پرده نقره‌ای تا جان ‌بخشیدن به صورتک‌ها

کتاب خاطرات نصرت کریمی همچنان در وزارت ارشاد در انتظار مجوز انتشار است

صحنه ای از فیلم دایی جان ناپلئون

نصرت کریمی، سینماگر، صورتگر (گریمور)، فیلمنامه‌نویس و مجسمه‌ساز، که سال‌های پایانی عمرش را در بیماری و فراموشی سپری می‌کرد، روز سه‌شنبه ۱۲ آذر، به گفته خانواده‌اش به دلیل «کهولت سن»، درگذشت.

اگرچه نصرت کریمی با نقش‌هایش در سینما و چند کار سینمایی و به‌خصوص فیلم مناقشه‌خی «محلل»و ایفای نقش «آقاجان» در سریال «دایی‌جان ناپلئون» بین ایرانیان شناخته شده است، اما هنر اصلی او را باید در مجسمه‌‌‌سازی و صورتک‌سازی دید.

کریمی ذهنی چندوجهی داشت و استعدادی عجیب در آفرینش هنری. پدرش اگرچه  کاسب‌ کوچکی بود، اما این پند را آویزه گوشش کرده بود که فرزندان خود را آزاد بگذارد تا خود پیشه‌‌شان را انتخاب کنند. 

برادرش، علی‌ کریمی، به هنرستان کمال‌الملک رفت و مدتی هم نزد کمال‌المک نقاشی آموخت و بعدها به یکی از مینیاتوریست‌های برجسته ایرانی تبدیل شد که ایده‌های مدرنی را هم به مینیاتور ایرانی افزود.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

استاد نصرت کریمی ۱۳۹۸-۱۳۰۳ Nosrat Karimi 1924-2019

A post shared by Babak Karimi (@babak_karimi_) on

نصرت کریمی اما، چنان که در گفت‌وگوی تابستان ۱۹۹۹ با تلویزیون مینیاتور(تلویزیون فارسی‌زبان در استکهلم سوئد) از علاقه‌مندی‌اش به چارلی چاپلین سخن گفت، عشق عمیق به هجو و طنز را از اوان کودکی به خاطر می‌آورد. سال‌هایی که کودکی خردسال بود و پسرخاله‌ای داشت مترجم سینمایی، که برای او شرایطی ایجاد می‌کرد تا بتواند مجانی فیلم‌ها را ببیند و نصرت خردسال، یک فیلم را برای هر هفت شب هفته می‌دید و چنان در نقش چارلی غرق می‌شد که گویی خود چارلی چاپلین است.

کریمی بعد از آن که نتوانست در هنرستان صنعتی توفیقی یابد، به هنرستان هنرپیشگی رفت و آنجا علاقه‌مند کار چهره‌پردازی شد و به گروه تاتر عبدالحسین نوشین پیوست و به سرعت در کارش مهارتی مثال زدنی یافت. در ۲۱ سالگی، چهره‌پردازی معروف بود و چند سال بعد (۱۳۲۹) دستمزد ماهانه ۲ هزار تومانی دریافت می‌کرد؛ در حالی که دستمزد متعارف گریمورها ۱۵۰ تومان بود.علاقه به چهره‌پردازی، او را به سمت تحصیل و کسب دانش در کشورهای دیگر رهنمون ساخت.

جان‌بخشی به صورتک‌ها

در اوایل دهه سی او برای تحصیل سینما به پراگ می‌رود، ‌اما دیدن فیلم «الهام» از کارل زِمان در سال ۱۳۳۲، مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد و سبب می‌شود تا پنج سال به تحصیل در زمینه کارگردانی سینما برای رسیدن به هدفی دیگر بپردازد، و آن هدف، ساخت فیلم‌های عروسکی است. بعدها او یکی از برجسته‌ترین سازندگان فیلم‌های عروسکی شد. راه‌اندازی کارگاه ساخت فیلم عروسکی در وزارت فرهنگ و هنر وقت، پس از بازگشت از سفر تحصیلی از پراگ، و نیز ساخت فیلم‌هایی برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از جمله تلاش‌‌های او در آن مقطع به شمار می‌رود. پس از انقلاب نیز ایده «آقای گاز» را به او نسبت می‌دهند.

در مستندی که ناصر زراعتی در سال ۷۴ از او ساخت، کریمی اشاره کرده است که به دلیل فعالیت‌ «استرس‌زا» در کار سینما، دچار مشکل روحی شده بوده است و برای رهایی از آن بیماری دارو مصرف می‌کرده است، تا آن که یک شب بر حسب تصادف با خمیر مجسمه، صورتکی را می‌سازد. این کار به او چنان انرژی‌ای می‌بخشد که قرص خوردن را کنار می‌نهد و صورتک‌سازی در شب‌ها  بعد از کار سخت روزانه، به درمان روح ناآرام او بدل می‌شود. آن صورتک‌ها آرام آرام جمع می‌شوند و تشویق دوستان، به برگزاری نمایشگاهی از آنها می‌انجامد.

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

٥ سالم بود وقتى براى اولين بار رفتم محل كار پدرم. ان زمان مدير بخش فيلم انيمنشن و عروسكى در وزارت فرهنگ و هنر بود. محلى بود پر از عروسك، نقاشى، رنگ، ابر، خلاقيت و بوى شيرين چسب. پدرم كودك درون خود را زنده نگه مى داشت و روياهاى كودكى من را تقويت مى كرد. انجا با مامان پروين اشنا شد، ازدواج كردند و من دارى يك برادر و يك خواهر نازنين شدم. ان زمان خانم برومند يكى از شاگردان با استعداد پدرم بود و هنوز هم احترام بسيار زيادى بينشون وجود داره. ديدار از كارگاه شهر موش ها در ۲۴ اسفند ۱۳۹۲ چند ساعت بيشتر طول نكشيد، ولى يك عمر از جلوى چشم هممون گذشت . #نصرت_کریمی photo by @nikooabd

A post shared by Babak Karimi (@babak_karimi_) on

در پی برگزاری نخستین نمایشگاه صورتک‌‌های او در تهران در آبان‌ماه سال ۱۳۵۷، هوشنگ سیحون به او پیشنهاد می‌دهد که تمامی کارهایش را رها کند و فقط به ساخت عروسک‌ و مجسمه‌سازی ادامه دهد.

این فرصت اجباری را انقلاب ۵۷ به او می‌دهد و صورتک‌سازی، به شغل و سرگرمی اصلی او تبدیل می‌شود. در کارنامه فعالیت‌های او در این زمینه، بیش از ۵۰۰ صورتک به‌چشم می‌خورد. کریمی خود در همان فیلم می‌گوید که تخصصش در گریم و چهره‌پردازی به مددش آمد تا روی صورت آدمیان، کاری جدی کند. صورتک‌های او گویی جان دارند. برخی از این صورتک‌ها موضوع‌محورند، و برخی دیگر بر اساس شغل یا پیشه عروسک‌ها ساخته‌ شده‌اند.

در کارهای او، جز معدود صورتک‌هایی از فردوسی و سعدی و حافظ و نظامی، و از معاصران، فریدون مشیری و محمد مصدق، کار دیگری بر اساس شخصیت‌های واقعی کمتر به چشم می‌آید و عمده صورتک‌ها حاصل ذهن خلاقه‌ او هستند و نه برخاسته از مدلی خاص. سرعت او در ساخت صورتک‌ها نیز حیرت‌انگیز بوده است و از نبوغ و مهارت مثال زدنی او حکایت دارد.

رذالت، پستی، شوق، خنده،‌ افاده، خشم، و لطف، از جمله صورتک‌های موضوع‌‌محور، و ندیمه، پیرزن،‌ راهبه، نانوا، ابرزن، ادویه‌فروش، و …، صورتک‌های شخص‌محورند که همگی آنها چنان حس و حال دارند که گویی با مخاطب و نظار‌ه‌گری هنری سخن می‌گویند.

بنا به گفته‌های خود کریمی، روزی زنده‌یاد غلامحسین ساعدی، نویسنده و نمایش‌نامه‌نویس فقید، به دیدن صورتک‌های او آمده بوده است و پس از مشاهده آن‌ها، می‌گوید: «این صورتک‌هایی که ساخته‌ای  به قدری حس و حال دارند که آدم دلش می‌خواهد یک سیگار هم برایشان آتش بزند!»

از سینماگر منتقد سنت‌های خرافی، تا نقد آیت‌الله مطهری بر فیلم محلل 

سینماگری نصرت کریمی نتیجه سفری کوتاه به ایتالیا در اواخر دهه ۳۰ بود و دستیاری ویتوریا دسیکا (فیلمساز نامدار نئورئالیزم ایتالیا) که گفته می‌شود با رایزنی یکی از کارداران سفارت ایران در ایتالیا انجام‌پذیر شد. آن دستیاری، ایده‌هایی در ذهن او ایجاد کرد که در چند فیلمی که ساخت، آنها را به کار گرفت. آن فیلم‌ها، نمادی از سینمای رئالیستی ایران در دهه ۵۰ به شمار می‌روند.

یکی از آن فیلم‌ها، «محلل»بود (بر اساس داستان کوتاهی با همین نام اثر صادق هدایت) که ساخت آن برای نصرت کریمی دردسر‌آفرین شد و بعد از انقلاب، تقریبا پایش را از سینما و کار فیلم قطع کرد. فیلم محلل، بر یکی از انگاره‌‌های سنتی مذهبی انگشت تاکید می‌نهد و آن را به نقد می‌کشد. به همین دلیل، جریان سنتی مذهبی آن را بر‌نتابید و سبب شد تا مرتضی مطهری نقدی بر آن بنویسد. آن نقد، تقریبا حکمی بود بر مسدود ساختن راه بازگشت‌ او به سینما و بهانه‌ای شد برای به زندان افکنده شدنش در سال‌های پس از انقلاب.

گذشته از چهار ماه حبس در زندان، او دیگر نتوانست در فیلمی بازی و همکاری کند. در سال‌های دولت خاتمی تلاش‌هایی از سوی چند کارگردان معروف انجام گرفت که پای او دوباره به سینما باز شود، اما گویی مهر محرومیت ابدی بر کارنامه فعالیت  سینمایی او زده شده بود.

فیلم‌ دیگری که نام او را به عنوان یکی از چهره‌های برجسته سینمای واقعگرای دهه ۴۰ ایران پیوند زد، «درشکه‌چی» بود که  در سال ۸۴ نیز فیلمنامه آن با مجوز وزارت ارشاد منتشر شد.

«درشکه‌چی» در زمانی ساخته شد که برخی از تهیه‌کنندگان فیلم‌فارسی به دنبال ساخت یکی دو فیلم با مضامین و ساختارهای حرفه‌ای‌تر ‌بودند. به همین دلیل، با بودجه‌ای ۳۵۰ هزار تومانی، به کریمی پیشنهاد ساخت فیلمی را دادند، و او نیز آن فیلم را بر اساس داستانی واقعی از یکی از دانشجویان دخترش ساخت. درشکه‌چی، روایت زن بیوه‌ جوانی است که پسرش و سنت‌های غلط جامعه، به او اجازه ازدواج مجدد نمی‌دهند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

فیلم اما در همان دوران هم با برخی ممنوعیت‌ها روبه‌رو شد. بنا به گفته کریمی، در دهه ۵۰ از فیلم درشکه‌چی برای شرکت در چند جشنواره جهانی دعوت شده بود، اما وقتی که او برای کسب اجازه خروج فیلم به اداره کل نظارت و نمایش فرهنگ و هنر رجوع می‌کند، بدون آن که دلیل ممنوعیت را توضیح دهند، در پاسخ می‌نویسند: «صدور فیلم درشکه‌چی به کشورهای آمریکا، ایتالیا و فرانسه ممنوع است» (کتاب فیلم‌نامه درشکه‌چی، ص ۲۴). فیلم البته در گیشه داخلی با اقبال روبه‌رو شد و برخی نوشتند که نصرت کریمی به دنبال آن موفقیت، تقاضای دستمزد ۴۰۰ هزار تومانی برای کارهای توامان بازی‌سازی، بازیگری  و بازی‌نویسی کرده بوده است. اما کریمی در همان کتاب توضیح می‌دهد: «‌من تنها ۴ فیلم ساخته‌ام و دستمزدهایم به ترتیب، ۱۵۰ هزار تومان برای «درشکه‌چی»، ۹۰ هزار تومان برای «محلل»،  ۹۰ هزار تومان برای «خانه خراب»،و۱۰۰ هزار تومان برای «تخت‌خواب سه‌نفره»  بود که ۷۰ هزار تومان  آن را تهیه کننده نپرداخت و هنوز چک برگشتی او را در بایگانی شخصی نگه‌داشته‌ام» (کتاب فیلم‌نامه درشکه‌چی، ص ۲۹۳)

«درشکه‌چی» به اندازه‌ای تاثیرگذار بود که زنده‌یاد عباس کیارستمی، ضمن لقب دادن «نخستین فیلم نئورئالیستی سینمای ایران» به آن اثر، در سال ۸۴ درباره آن نوشت:«درشکه‌چی پس از ۳۴ سال  نه تنها کهنه نشده است، بلکه در حد جهانی، ‌حرفه‌ای‌تر و جذاب‌تر به نظر می‌رسد.» او همچنین «‌روال دراماتیک فیلمنامه، دیالوگ‌های طنز‌آمیز و دلنشین، میزانسن‌ها و حرکات دقیق دوربین، مونتاژ و ریتم مناسب فیلم» را ‌از جمله نکات چشمگیر «درشکه‌چی» دانست.

اکنون که نصرت کریمی روی در نقاب خاک کشیده است، سرنوشت صورتک‌های او چه خواهد شد؟

خود او گفته است که نزدیک به ۲۰۰ صورتک او جداگانه به فروش رفته‌اند، اما بقیه آنها قرار بود از سوی فردی هنردوست خریداری شود و در برخی از خانه‌های تاریخی کاشان به صورت یکجا به نمایش گذارده شود. علاوه بر آن، قرار بود که تصاویر تمامی آن‌ها در کتابی منتشر شوند، اما هنوز خبر دقیقی از این اقدامات در دست نیست. 

همچنین، کتاب خاطرات زنده‌یاد نصرت کریمی نیز که حجمی بالای ۵۰۰ صفحه دارد، چند سالی است که در وزارت ارشاد در انتظار مجوز انتشار است و امید است که پس از مرگش، فرصت انتشار یابد.

بیشتر از فرهنگ و هنر