امام امت و منبری که پامنبری شد

خامنه‌ای در منبر اخیر خود کوشید تا اعتراض‌های جاری در ایران را نتیجه «توطئه‌های غرب» بخواند و ادعا کرد فمنیسم در غرب زن را به‌صورت کالایی مصرفی درآورده است

«صبر کنیم ببینیم آقا چه می‌فرمایند!» این جمله‌ای است که بعضی روحانیون قم در پاسخ سوال درباره سکوتشان در این روزهای حساس ارائه می‌دادند. منظور از «آقا» البته آیت‌الله علی خامنه‌ای است که به‌عنوان «رهبر جهان اسلام» و امام امت در هر زمینه‌ حرف آخر یا «فصل‌الخطاب» را عرضه می‌کند. سپس یک خبر کوتاه در صدر اخبار رسانه‌های حکومتی قرار گرفت: «رهبر» روز چهارشنبه «تعدادی از بانوان فرهیخته را به حضور خواهد پذیرفت». بدین‌سان، چشم‌ها و گوش‌ها براق شد تا ببینیم و بشنویم که «موسای زمان» چه فرامینی از بالای منبرش صادر خواهد کرد.

ترتیب این «شرفیابی» به‌خودی خود جالب بود زیرا این نخستین بار بود در ۴۳ سال که رهبر امت به‌مناسبت زادروز فاطمه زهرا، دختر پیامبر، با گروهی از زنان دیدار می‌کرد. در همه سال‌های گذشته، در مراسم مورد بحث، فقط تعدادی از مردان ریشو، عمامه به‌سر و اونیفورم نظامی‌به‌تن پای منبر «آقا» قرار می‌گرفتند.

اتاق محل «شرفیابی» با شعارهایی مانند «حجاب مصونیت است نه محدودیت» و «الخیر فی النسا» (در زن (هم) خوبی هست) تزیین شده بود. همچنین، اعلام شده بود که «بانوان فرهیخته» اجازه سخن گفتن خواهند داشت‌ــ باز هم یک چرخش از سنت «امام» که همواره روضه‌اش را می‌خواند و در میان هلهله‌های تحسین‌آمیز مخاطبان صحنه را ترک می‌کند.

یک دیدار تاریخی؟ یک لحظه دراماتیک؟ متاسفانه باید بگوییم: نه! «امام عصر» در این دیدار، سرگشتگی فقهی‌ـ فلسفی خود را بیش از همیشه نشان داد. منبر او تبدیل شد به یک سلسله از شعارهای پامنبری، ادعاهای دروغین، طعن و لعن دیگران و شله‌قلمکاری از تحلیل‌های ضدونقیض.

آقای خامنه‌ای فرمود: حجاب یک واجب شرعی و خدشه‌ناپذیر است، اما اگر کاملا اجرا نشود، نباید آنان را به بی‌حجابی یا ضدیت با انقلاب متهم کرد! خدشه یعنی یک خراش کوچک که به فساد کل یک ساختمان یا بنای فکری و آیینی می‌انجامد. به‌عبارت دیگر، خامنه‌ای تلویحا می‌پذیرد که حجاب، آن هم به شکل سیاسی آن که با روی کار آمدن خمینی آغاز شد، جزو واجبات نیست اما جرات ندارد که این مطلب را علنی و صریح اظهار کند.

از این گذشته، موج اعتراض‌های جاری، تا آن‌جا که به مسئله حجاب مربوط می‌شود، علیه حجاب به‌طور عام نیست بلکه علیه حجاب اجباری است. در طی سده‌ها، انواع و اقسام حجاب‌ها در ایران رواج داشته است: چادر، چاقچور، چارقد، روسری، پیچه، روبنده، نقاب، برقع و... اما هیچ دولتی در ایران نکوشیده بود تا فقط یک فرم از «حجاب» را به‌عنوان نمادی از مسلک مسلط بر کشور، بر همه زنان تحمیل کند.

خامنه‌ای می‌گوید حجاب برای «مصونیت» زن است. مصونیت در برابر کی؟ قاعدتا منظور باید مردان مسلمان ایران باشند که به گمان خامنه‌ای، همواره آماده حمله به زنان‌اند. «امام عصر» مدعی است که برای «حفظ زن» او را باید هدایت کرد. به‌عبارت دیگر، زن ایرانی را نمی‌توان یک انسان عاقل، بالغ، جایز التصرف و مختار به شمار آورد که می‌تواند با «ریموت کنترل» خودش، زندگی‌اش را در مسیری که می‌خواهد هدایت کند.

این ادعا که زن همیشه قیم، محافظ، مراقب و «پدر» مجازی لازم دارد در بسیاری از جوامع سنتی رواج داشته است. هنریک ایپسن، نمایشنامه‌نویس سده نوزدهم، در نمایشنامه «خانه عروسک» نشان می‌دهد که این ادعا حتی در جوامع اسکاندیناوی نیز مورد بحث و جدل بوده است. اما در دنیای امروز، زنان از جمله زنان ایرانی می‌خواهند به‌عنوان شهروندان آزاد و متساوی‌الحقوق پذیرفته شوند. آنان می‌خواهند خودشان تصمیم‌ بگیرند، خطرات و «ریسک‌»ها را خود بپذیرند و در صورت خطا یا شکست، هزینه را خودشان بپردازند.

این تشنگی برای آزادی، یعنی دسترسی به همه امکانات انسانی، مطلبی است که خامنه‌ای و دیگر مسحوران مسلک، چه ایمانی چه این دنیایی، نمی‌توانند درک کنند. یک نظام ایدئولوژیک، چه دینی چه دنیایی، نمی‌تواند انسان‌ها را به‌عنوان شهروندان متساوی‌الحقوق و آزاد بپذیرد. در چنین نظام‌هایی، مردم تقسیم می‌شوند به زن و مرد، طبقه کارگر و طبقه بورژوا، مسلمان یا مسیحی، و غیرمسلمان یا غیرمسیحی و...

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این نوع نظام‌ها سرانجام در متنی از «آپارتاید» (جدایی) به زندگی خود ادامه می‌دهند. خامنه‌ای در افاضات اخیرش، آشکارا می‌پذیرد که اسلام، به تعبیر او، خواستار «آپارتاید» بر اساس جنسیت است. می‌فرماید: البته، زن و مرد تفاوت‌هایی دارند که در ساختار اجتماعی منعکس می‌شود... وظیفه اول زن شوهرداری و خانه‌داری است...

در این‌جا نیز، رهبر معظم موضعی اتخاذ می‌کند که از موضع ارتجاعیون مذهبی در آلمان سده نوزدهم ارتجاعی‌تر است. در آلمان آن زمان، کلیسا و هوادارانش از سه K برای تعریف مقام زن در جامعه سخن می‌گفتند: بچه‌داری، آشپزخانه و کلیسا (Kinder, Küche, Kirche).

در نسخه خامنه‌ای، بچه‌ها و مسجد حذف می‌شوند. در همان حال، «رهبر امت» ادعا می‌کند که زنان ایرانی اکنون «در همه زمینه‌ها» حضور دارند و هرگز در تاریخ اسلام تحقیر نشده‌اند. ظاهرا ایشان برچسب‌هایی را که در فرهنگ به‌اصطلاح اسلامی برای خوار کردن زن به کار می‌رفت و می‌رود را فراموش کرده است: ضعیفه، کنیز، والده آقا مصطفی، ماربچون (مادر بچه‌ها)، عیال، وبال، کمینه، قمرخانگی، علیا مخدره، مستوره، و...

برآورد خامنه‌ای از زن و مقام او در جامعه یک برآورد تاویلی است‌ــ یعنی خلاصه کردن یک واقعیت زنده در اصل اولیه آن. زن زن است چون از نظر جنسی زن است‌ــ بنابراین فقط در یک نظام آپارتاید می‌تواند حقوق، مقام و منزلت خاص خود را داشته باشد. اما اگر زن را با دید اصالت وجودی بنگریم، یک انسان و یک شهروند را می‌بینیم، فارغ از تفاوت‌های جنسی، نژادی، قومی، رنگ پوست و غیره.

در گزارش‌هایی که از دیدار خامنه‌ای و «بانوان فرهیخته» در رسانه‌های رسمی عرضه شده است، می‌خوانیم که بعضی «بانوان فرهیخته» پس از سخنان «رهبر معظم»، خواسته‌ها و نظرات خود را بیان کردند. اما گزارش‌ها نمی‌گویند این «خواسته‌ها و نظرات» چه بود. تنها دو مورد، آن هم با جملات مبهم و کوتاه، ذکر شده است. یک «بانوی فرهیخته» شکوه می‌کند که زنان در هیچ بخشی از روند تصمیم‌گیری در کشور حضور ندارند. یک زن «فرهیخته» دیگر از حمله به ناهارخوری دانشگاه‌ها برای جدایی میز دانشجویان زن از میز دانشجویان مرد یاد می‌کند. در هیچ‌یک از دو مورد، ذکری از پاسخ یا عکس‌العمل «رهبر» عرضه نمی‌شود.

ما نمی‌دانیم «بانوان فرهیخته» چه شکوه‌ها یا درد‌دل‌های دیگری مطرح کردند. اما در این زمینه می‌توان حدس زد. چرا اگر وجود «گشت ارشاد» برای اجرای یک واجب شرعی لازم است، موضوع فقط به حجاب زنان محدود شده است؟ آیا نباید لباس شرعی مردان را نیز تعیین و تحمیل کرد؟ آیا نباید ریش مردان را، آن‌طور که طالبان در افغانستان کردند، اندازه گرفت؟ از همه مهم‌تر، آیا نباید با تشکیل یک «سپاه دین» همه مسلمانان ایران، چه زن و چه مرد، را وادار کرد که روزی پنج بار نماز بخوانند؟ آیا نباید در اوقات نماز همه مغازه‌ها، ادارات و کارخانه‌ها را تعطیل کرد؟ در شیعه جعفری، خمس و سهم امام به «مرجع تقلید» داده می‌شود نه به دولتی که در هر شکل آن «جائر، جابر و فاجر» شناخته می‌شود. بدین‌سان، پرداخت هرگونه مالیات مستقیم و غیرمستقیم به دولتی که امام زمان در راس آن نیست، گناه است‌ــ مگر اینکه بپذیریم که امام زمان آمده است اما هویت خود را علنی ابراز نمی‌کند.

یک «بانوی فرهیخته» دیگر می‌توانست بگوید: چرا در حالی که زنان بیش از نیمی از جمعیت را تشکیل می‌دهند و بیش از نیمی از دانشجویان زن‌اند، سهم زنان از مشارکت در اقتصاد ملی فقط ۲۰ درصد سهم مردان است؟ چرا زنان در مقام‌هایی مانند وزیر، قاضی، رئیس شرکت‌های بزرگ دولتی و حتی فرماندهی واحدهای نظامی و امنیتی حضور ندارند؟ چرا نرخ متوسط بیکاری، بر اساس آمار رسمی، ۱۲.۵ درصد است اما برای زنان بیش از  ۲۵ درصد ذکر می‌شود؟

خامنه‌ای در منبر اخیر خود کوشید تا اعتراض‌های جاری در ایران را نتیجه «توطئه‌های غرب» بخواند و ادعا کرد فمنیسم در غرب زن را به‌صورت کالایی مصرفی درآورده است. به گمان خامنه‌ای، سرمایه‌داری طراح و مجری نقشه آزادی زن بود زیرا می‌خواست زنان را به‌عنوان کارگر ارزان به کارخانه‌ها بکشاند. به گمان ایشان، حتی آزادی بردگان سیاه‌پوست در آمریکا نیز «توطئه» سرمایه‌دارانی بود که می‌خواستند بردگان را از ایالات جنوبی به کارخانه‌های ایالات شمالی بکشانند.

به‌عبارت دیگر، خامنه‌ای ترجیح می‌دهد که زنان حتی در غرب از زندگی اقتصادی بیرون می‌ماندند و بردگان سیاه نیز در ایالات جنوبی به بردگی ادامه می‌دادند و به خدمت «سرمایه‌داری» در نمی‌آمدند.

این طرز فکر هشلهفی، «رهبر معظم» را گرفتار زنجیرهای تضاد و تناقض می‌کند، زنجیرهایی که حتی مهتر نسیم عیار ممکن نبود بتواند بشکند و خود را برهاند. در مکتب سوفسطاییان، این زنجیرها را تترالما یا تخامس (پنج‌ضلع‌سازی) می‌خوانند که در چارچوب آن هر پدیده هم خودش است و هم خودش نیست، هم ضد خودش است و هم ضد خودش نیست و قس علی الهذا!

بر حسب تصادف، دیدار بی‌سابقه و استثنایی «رهبر» با «بانوان فرهیخته» مصادف شد با سالگرد ۱۷ دی، روز «کشف حجاب» در ایران در دوران رضا شاه کبیر. خامنه‌ای با مطالعه زمینه‌های آن رویداد و نتایجش می‌تواند درس‌های فراوانی از رهبری هوشمندانه برای تسریع روند تحولات یک جامعه بگیرد. او خواهد دید چگونه نهضت پایان دادن به حجاب اجباری، نخست به‌عنوان یک فکر، بذرافشانی شد و چگونه با کمک شماری روزافزون از نویسندگان، شاعران، فقها، سیاستمداران و «فرهیختگان» به صورت گفتمان رو به رشد در جامعه ایران آن زمان درآمد. پایان دادن به حجاب اجباری به‌عنوان یک خواسته مردمی شکل گرفت، در حالی که تحمیل حجاب اجباری بر اساس ادعای واهی «امر الهی» عرضه می‌شود.

۱۷ دی زنان بی‌صدای ایران را دوباره صدادار کرد، در حالی که حجاب اجباری زنانی می‌خواهد که نه دیده شوند نه شنیده. خبر بد برای «رهبر معظم» این است که زنان ایران امروز مصمم‌اند که هم دیده شوند و هم شنیده. آنان می‌خواهند در تصمیم‌گیری‌های کشوری و لشکری و به‌طور کلی تعیین و رهبری مسیر آینده میهن خود سهم مساوی داشته باشند.

خامنه‌ای متعلق به دورانی است که از دیدگاه تاریخی پایان یافته است. ادعای ایشان که اکثریت زنان ایران هنوز «وفادار به نظام» یعنی ولایت فقیه‌اند، هرگز آزمایش نشده است. وفاداری به یک نظام مانند یک «بعله‌برون» سنتی نیست که از طریق «بزرگان خانواده» یا «رجال» تامین شود. زن ایرانی امروز می‌خواهد و می‌تواند جواب هر «بعله‌برون» را خودش با صدای خودش بدهد. به‌عبارت دیگر، امروز زن ایرانی خواستار زندگی در آزادی است‌ــ یعنی بازگشت به مسیری که با ۱۷ دی آغاز و در بهمن ۱۳۵۷ متوقف شد.

منبر اخیر خامنه‌ای نشان داد که ایشان جرات تصمیم‌گیری در مسائل مهم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران را ندارد و می‌کوشد با کوبیدن به نعل و به میخ، از پذیرفتن مسئولیت فرار کند‌. در تهران امروز، جمعی از کوتوله‌های سیاسی‌ـ‌فرهنگی و نظامی را می‌بینیم که پشت سر «رهبر معظم» صف کشیده‌اند و هرگاه هوا طوفانی شود، می‌کوشند تا زیر عبای او پنهان شوند. دیدار اخیر «رهبر» با «بانوان فرهیخته» نشان داد که آن عبا و محتوای آن روز‌به‌روز کوچک‌تر می‌شوند.

اعتراض‌های در ایران امروز، البته، به مسئله مهم شهروندی متساوی‌الحقوق محدود نمی‌شود. مسئله اصلی ضرورت بازگرداندن ایران به مسیر پیشرفت و تحول است و این بازگشت بدون انتقال قدرت به ملت ایران، میسر نیست. تردید ندارم که «بانوان فرهیخته» حاضر در «شرفیابی» اخیر به‌خوبی دیدند که چنته «امام امت» خالی‌تر از همیشه است؛ او نه تنها راه‌حلی برای مشکلات ایران ندارد، بلکه حتی نمی‌تواند صورت مسئله را عرضه کند.

در دیدار «امام» و «بانوان فرهیخته» چند خبرنگار رسانه‌های رسمی نیز حضور داشتند. آیا حداقل یکی از آنان می‌تواند، یواشکی، گزارشی از شکایات «بانوان فرهیخته» در حضور «رهبر» عرضه کند؟

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه