درگذشت احمد وکیلیان، پژوهشگر نامدار فرهنگ عامه

به گفته وکیلیان با تلاش دکتر ابوالقاسم انجوی شیرازی کتابخانه‌‌ای تخصصی در زمینه فرهنگ مردم همراه با آرشیوی بالغ بر چند هزار موسیقی محلی در سال‌‌های قبل از انقلاب ایجاد شده بود

 فصلنامه «فرهنگ مردم» نشریه‌ای بود که از ۱۳۸۱ با همت و هزینه وکیلیان و همسرش منتشر می‌شد- تصویر از وب‌سایت روزنامه هم‌میهن

شنیدن خبر درگذشت یکی از پژوهشگران برجسته عرصه فرهنگ عامه و از شاگردان نامدار دکتر انجوی شیرازی، در‌د‌آور و اندوه‌زا است؛ به‌خصوص که این درگذشت با یک شب مانده به شب یلدا که در فرهنگ ما ایرانیان و فارسی‌زبانان جایگاهی برجسته‌ای دارد، همزمان شده باشد، شبی و رخدادی که در پژوهش‌های این چهره‌ نامی عرصه فولکلورپژوهی نیز جایگاهی ویژه داشت. از سیداحمد وکیلیان سخن می‌گوییم که پس از طی دوره طولانی دست و پنجه‌ نرم‌‌کردن با بیماری طاقت‌سوز، در نهایت تسلیم آن شد و در سن ۷۵ سالگی دل به خاک داد.

از او گفت‌وگویی به یادگار مانده است که از مراسم شب‌ یلدا سخن می‌گوید و اینکه چگونه در سال‌هایی که دستیار دکتر ابوالقاسم انجوی شیرازی در بخش فرهنگ مردم رادیو بود، به درخواست انجوی، مردمان از گوشه و کنار کشور سنت‌های مختلف شب یلدا یا شب‌ها و مناسبت‌های دیگر را برای بخش فرهنگ مردم به صورت نامه و نوشته ارسال می‌کردند. به گفته وکیلیان، گاه تا سه‌هزار نامه از اقصی نقاط کشور به دستشان می‌رسید که رسیدگی به همه آن‌ها را با حساسیت و وسواسی ویژه انجام و در طبقه‌بندی‌های فرهنگ‌پژوهانه قرار می‌دادند (گفت‌وگو با دوماهنامه ادبی چامه، خرداد ۱۳۹۸).

همچنین در گفت‌وگویی که حدود ۱۵ سال قبل و در شب یلدای سال ۱۳۸۴ با او انجام شده و در وب‌سایت تبیان در دسترس است، وکیلیان از تفاوت‌های مراسم شب یلدا در نقاط مختلف کشور سخن می‌گوید، ازجمله در منطقه کردستان که حتی در شهربه‌شهر آن هم گاه در برگزاری این مراسم تفاوت‌هایی وجود داشت. مثلا «در مناطق كردنشین، مردم سنندج از سه ماه به زمستان مانده انگور بادوامی را از سقف اتاقی خنك می‌آویختند، تا شب چله (یلدا) به همراه سیب و گلابی تناول كنند. بیشتر خانواده‌های سنندجی هم چند عدد خربزه برای مصرف زمستان در ترشی می‌انداختند و در شب یلدا، به جای هندوانه، یك عدد از آن خربزه ترشی را می‌خوردند و انجام این كار را بی‌حكمت نمی‌دانستد». یا در فرازی دیگر از این گفت‌وگو به سنت‌های مرتبط با شب یلدا در شهرهای دیگر اشاره می‌کند و می‌گوید: «در شهرهایی مثل نقده، پیرانشهر، اشنویه و مهاباد در شب‌نشینی یلدا، بیت‌خوان‌ها به خواندن بیت و باوهای كردی می‌پردازند وخوانندگان هم ترانه‌های كردی می‌خوانند و جوانان هم به جوراب‌بازی و فنجان‌بازی سرگرم می‌شوند.»

بیت و باوها افسانه‌های منظومی است كه از پیشینیان به یادگار مانده است. این افسانه‌های حماسی، عاشقانه و تراژدی‌اند که در دورهمی‌هایی چون شب یلدا خوانده می‌شدند و طبیعی است که در این سال‌ها که امکانات سرگرم‌کننده به مدد فضای مجازی و شبکه‌های مختلف تلویزیونی و ماهواره‌ای کثرتی بسیار یافته است، چنین سنت‌هایی نیز در بوته فراموشی قرار گرفته و اندک‌اندک به محاق رفته‌اند.

شروع کار با انجوی شیرازی در بخش فرهنگ عامه

سیداحمد وکیلیان ۲۶ بهمن ۱۳۲۶ در شیراز به دنیا آمد، دوران تحصیلی اولیه را در همان شهر گذراند تا اینکه به گفته خودش، وقتی می‌خواست به سربازی برود، به‌دلیل نیاز نداشتن به سرباز در آن سال‌ها، او این امکان را پیدا کرد تا به صورت مامور به خدمت به جایی دیگر برود.

در همان گفت‌وگو با دوماهنامه چامه که بخش‌هایی از آن پیش‌تر نقل شد، وکیلیان اشاره می‌کند اشاره می‌کند که همزمان با این ماموریت بدل از سربازی، تازه فهمید دکتر انجوی شیرازی نسبتی با او دارد، چرا که پدرش به او گفت: «برو پیش آقای فخامت (لقب انجوی در فامیل و خانواده) و از قول من سلام برسان. من رفتم به رادیو، اونجا ایشون رو دیدار کردم و وقتی گفتم من کی هستم، خیلی خوشحال شد و مرا در آغوش گرفت و گفت پدرت همبازی من بود در کودکی.» پس از آن بود که انجوی از او خواست نامه‌هایی را که از طرف مردم به دفتر می‌آمد، طبقه‌بندی و دسته‌بندی کند. نامه‌هایی که انجوی در برنامه شب‌های سه‌شنبه خودش از مردم می‌خواست برایش بفرستند و درباره آیین‌ها و مراسم‌ و فرهنگ‌های خرد و کلان خود توضیح دهند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این برنامه از سال ۱۳۴۰ آغاز به کار کرد. ابتدا به صورت ماهانه و سپس به صورت ۱۵ روز یکبار و در نهایت، به صورت هفتگی، هر سه‌شنبه‌ پخش می‌شد. آن‌گونه که وکیلیان درباره این برنامه در نشریه کلک (شماره ۴۳ و ۴۴) نوشته است، در سال ۱۳۴۸ به این برنامه اضافه شد (ص ۲۶۳) و هم او در این گزارش تفصیلی اشاره می‌کند که «روزبه‌روز بر تعداد همکاران و گردآورندگان فرهنگ مردم افزوده گشت و دیرزمانی نگذشت که شمار آنان به بیش از پنج‌هزار تن رسید که از دورافتاده‌ترین روستاها تا مرکز را شامل می‌شد»(همان- ص ۲۶۶). وکیلیان بیش از ۲۰ سال در خدمت استادش بود و از او می‌آموخت. او در گفت‌وگو با دوماهنامه چامه اشاره می‌کند: «آن قدر مطلب زیاد بود که ما نمی‌دونستیم چیکار بکنیم. هنوز که هنوزه بسیاری از دست نوشته‌ها و مطالبی که در رادیو و تلویزیون وجود داره نزد من هست». این ویژگی و آموزش در نزد فرد خبره‌ای چون انجوی شیرازی، ذوق و استعداد وکیلیان را پروراند و به مرور او را به یکی از دلبستگان فرهنگ عامه و پژوهشگران این عرصه بدل کرد.

حاصل این همکاری چند کتاب بود به نویسندگی وکیلیان و آن‌طورکه در نشریه کلک آمده است، از سال ۱۳۴۹ چاپ آن‌ها شروع و تا قبل از انقلاب، ۱۰ جلد کتاب از این مجموعه منتشر شد؛ از جمله مهم‌ترین این آثار، کتاب دو جلدی «جشن‌ها و معتقدات زمستان» بود که جلد نخست آن در سال ۱۳۵۲ و جلد دوم آن در سال ۱۳۵۴ از طرف انتشارات امیرکبیر منتشر شد. در این دو کتاب به‌تفصیل درباره آیین‌ها و مراسم‌ها و جشن‌های ایرانیان در شهر‌های مختلف سخن رفته است.

در مقدمه کتاب، انجوی شیرازی از چگونگی آموزش نیروهای محلی سخن گفته است که «طی یک سال آن‌ها را به پژوهشگرانی محلی تبدیل کردند و هم‌آنان توانستند راویان جشن‌ها و معتقدات مردمان منطقه خود شوند.» (جلد اول- ص۹) در مقدمه همان کتاب‌ها و از قول انجوی شیرازی آمده است که این داستان‌ها یا گزارش‌های پژوهشگران محلی از مراسم‌ها و آیین‌ها، در مرحله اول به صورت خام منتشر می‌شدند و این نکته را وکیلیان در همان گفت‌وگو با دو ماهنامه چامه اشاره کرد که «بیشتر ما اون موقع گردآوری می‌کردیم؛ اما گردآوری دقیق و بسیار روشن. و خب مثلا مجموعه‌ قصه‌های ایرانی آقای انجوی یکی از کارهای شگفت‌انگیزی بود که انجام شد».

جدای از آن، به گفته وکیلیان، «کتابخانه‌ای تخصصی در زمینه فرهنگ مردم و فرهنگ و ادب فارسی نیز تاسیس شد و… از سراسر ایران مجموعه‌ای بالغ بر چند هزار نوار موسیقی محلی و رسم‌ها و آیین‌ها و اجرای لهجه و قصه و متل و… گردآوری شد. همچنین از موسیقی فولکلوری ملل و سرزمین‌های مختلف جهان که بالغ بر یک‌ هزار و سیصد صفحه گرامافون می‌باشد و در ایران منحصربه‌فرد است از اقصی نقاط جهان تهیه گردید که هم اکنون در آرشیو نوار صدای جمهوری اسلامی ایران موجود است» (کلک - ص ۲۶۹). این تلاش‌ها البته بعدها قدر و قیمتی نیافت و متاسفانه مشخص نیست که بر سر این‌‌ آثار چه آمده و اکنون در چه وضعیتی است.

همکاری با الریش‌ مارزولف و انتشار قصه‌های عامیانه

اما بعدها تلاش افرادی چون وکیلیان بود که به دسته‌بندی قصه‌های فرهنگ‌ عامه انجامید و همکاری‌های او با چهره‌های بزرگ فرهنگ عامه در داخل و خارج از ایران سبب شد تا از او به‌عنوان یکی از برجستگان این حوزه یاد شود. نمونه آن، همکاری‌اش با اولریش مارزولف، پژوهشگر نامدار آلمانی، بود که همکاری‌های این دو محصولات بسیار مبارکی را در حوزه فرهنگ عامه به ارمغان آورد. به گفته وکیلیان، پروفسور مارزولف بسیار علاقه‌مند بود انجوی شیرازی را ببیند،‌ اما وقتی موافقت شد و سوم شهریور ۱۳۷۲ به ایران آمد، «روز شنبه ۱۳ شهریور، قرار ملاقاتی گذاشتم، اما روز قبل از آن، آقای انجوی به بیمارستان رفت و من و آقای مارزولف برای ملاقات به بیمارستان رفتیم و تنها عیادتی و گپ و گفتی کوتاه صورت گرفت. ملاقات بعدی نیز هماهنگ شد، اما متاسفانه استاد انجوی فوت کردند و من و آقای مارزولف در روز سی‌ام شهریور در مجلس ختم استاد در تکیه نیاوران شرکت کردیم» (کلک-ص ۲۷۰).

اما حضور پروفسور مارزولف در ایران سبب شد تا همکاری‌هایی بین وکیلیان و او شکل بگیرد که حاصل آن شد چند کتاب، از جمله کتاب معروف «قصه‌های مشدی‌گلین خانم» که الول ساتن، مستشرق و پژوهشگر قصه‌های عامیانه، آن‌ها را گرد‌آوری کرده بود،‌ اما ویرایش آن به زبان فارسی با همکاری وکیلیان، پروفسور مارزولف و خانم آذر امیرحسینی انجام شد و نشر مرکز آن را منتشر کرد.

از دیگر آثاری که از دکتر وکیلیان در زمینه فرهنگ عامه به یادگار مانده است باید از «چیستان‌های خواندنی»، «متل‌ها و افسانه‌های ایرانی»، «افسانه‌های ایرانی، به روایت دیروز و امروز»، «تمثیل و مثل» و «رمضان در فرهنگ مردم» یاد کرد که برخی از این آثار حاصل همکاری او با دیگر پژوهشگران داخلی و خارجی فرهنگ عامه ایران است. در سال‌های میانی دهه ۹۰ نیز او از تاسیس مجموعه‌ای در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با همکاری دکتر قنواتی برای انتشار دایرةالمعارف قصه‌های ایرانی خبر داد که به نظر می‌رسد به‌رغم تلاش‌هایی که صورت گرفت، انتشار آن تا این لحظه میسر نشده است.

فصلنامه تخصصی فرهنگ مردم، نشریه‌ای که حمایت نشد

از کارهای برجسته دیگر وکیلیان، پایه‌گذاری و انتشار فصلنامه فرهنگ مردم بود، نشریه‌ای که با همت و هزینه او و همسرش از سال ۱۳۸۱ انتشارش آغاز شد و تا ۵۰ شماره ادامه یافت، اما هزینه‌های کمرشکن انتشار نشریه‌ای تخصصی که خوانندگانی آنچنانی در سطح عمومی ندارد و بازگشت سرمایه‌ای نیز برای‌ آن نمی‌توان متصور شد و حمایت نکردن نهادهای فرهنگی، سبب شد تا درنهایت در بهار ۱۳۹۳ و با ویژه‌نامه عروسی این نشریه به پایان کار خود برسد.

بیشتر از فرهنگ و هنر