اقتصاد چرخشی؛ راهی برای کاهش تخریب محیط زیست

برای رسیدن به اقتصادی پایدار و سازگار با محیط زیست نیازمند رویکردی نوین هستیم

شرکت‌کنندگان در تجمع «قیام علیه انقراض» در سیدنی استرالیا، ۷ اکتبر ۲۰۱۹- PETER PARKS / AFP

طی چند ماه گذشته، تعدادی جنبش اجتماعی مرتبط با تغییرات اقلیمی و حفاظت از محیط زیست، در شهرهای مختلفی خبرساز شدند. «جمعه‌ها برای آینده» و «قیام علیه انقراض» دو نمونه سازمان یافته از جنبش‌هایی هستند که نیروهایی متنوعی از بدنه اجتماعی کشورهای مختلف را به خود جذب کرده‌اند، و مصمّم هستند که صدای اعتراض خود را به گوش مقام‌های مسئول و تصمیم‌گیر، و نیز بخش‌هایی از جامعه که هنوز با عواقب خطرناکِ تخریب محیط زیست آشنا نیستند، برسانند.

امّا خواسته این فعالان چیست؟ چرا انگشتِ اتهام، نظام اقتصادی را نشانه گرفته است؟ رابطه نحوه زندگی ما و اقتصاد، با خواسته فعالان محیط زیست چیست؟ و آیا می‌توان با اصلاحاتی در مراحل طراحی، ساخت، و بازیافت، اقتصاد کنونی را به سمت نظامی پایدار هدایت کرد؟

بهبود چشم‌گیر سطح زندگی و خساراتی که دور از چشم می‌مانند

پیشرفت چشم‌گیر توانایی تولید بشر در دویست سال گذشته، عالی‌رتبه‌ترین نهادهای ملی را بر آن داشت که تولید ناخالص ملی را به عنوان مهمترین شاخصه گویای وضعیت رفاه اجتماعی بپذیرند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این شاخصه نشان می‌دهد که در یک دوره‌ یک ساله، مجموع کالاها و خدمات ارائه شده در یک کشور چه مقدار بوده است، و رشدِ آن در مقایسه با سال پیش از آن، به منزله‌ بهبود وضعیت زندگی بر مبنای افزایش مصرف تلقی می‌شود. واژه کلیدی در اینجا «مصرف» است.

مصرف، همواره با پسماند یا محصول جانبی همراه است. افزایش جمعیت، افزایش مصرف، و افزایش چشمگیر استفاده ما از موادی که بخشی از چرخه طبیعیِ زندگی نبوده‌اند، اینک وارد مرحله‌ای شده است که به نظر کارشناسانِ محیط زیست، ادامه آن نه تنها هوشمندانه نیست، بلکه می‌تواند خطرناک باشد. و این، تناقضِ اصلی در نگرشِ سیاستمداران به نحوه بهبود سطح زندگی و رفاه اجتماعی است: ادامه رشد اقتصادی و ادامه رشد مصرف، به بهای تحمیل هزینه‌های سنگین و بعضاً جبران‌ناپذیر به بخش‌هایی از طبیعت که هزاران سال به عنوان سامانه‌های خودکار، حامیان اصلی رشد تمدن ما بوده‌اند.

الهام گرفتن از چرخه‌های طبیعی

اقتصادِ مصرف‌بنیانِ ما، موادِ مورد نیاز خود را از طبیعت استخراج می‌کند، و پس از مصرف، آن‌ها را به عنوان «زباله» رها می‌کند. اما در طبیعت، تمامِ انواعِ مصرف به نوعی بخشی از یک چرخه هستند و پسماندِ یک گونه طبیعی، توسط گونه‌ای دیگر به چرخه مصرف بازمی‌گردد. تمدن ما نیز، در راستای رسیدن به اقتصادی پایدار و سازگار با چرخه‌های محیط زیست، نیازمندِ رویکردی نوین است که خط صافِ «مصرف، پسماند، زباله» را به چرخه‌‌ «مصرف، بازیافت، و مصرف دوباره» تبدیل کند. از این رو، اقتصادی را که در آن، کالاهای استفاده شده، پسماندها، و محصولات جانبی به چرخه تولید و مصرف باز می‌گردند، «اقتصاد چرخشی» یا «دوّار» می‌نامند.

اصلاحات لازم در فرآیند تولید

این رویکردِ نوین نیازمند سه تحول مهم در صنایع است:

۱- اصلاح مرحله طراحی: کالاهایی که در بازارهای جهانی برای مصارف شخصی یا خانگی ارائه می‌شوند، با هدف قابل تعمیر بودن و بازگشتن به مرحله مصرف طراحی نمی‌شوند، و این سبب می‌شود که بخشی از نیروی کار و انرژیِ صرف شده برای تولید آنها، پس از طول عمر این کالا به هدر برود. قدم اول، اصلاح مرحله طراحی، به منظور قابل تعمیر بودن و افزایش طول عمر آن کالاها است.

۲- دسته‌بندی اجزای تشکیل دهنده یک کالا: این قطعات را می‌بایست به دو دسته مصرفی و با طول عمر تفکیک کرد، که خود نیازمند تغییر نگرش در مراحل پیش از ساخت است. استفاده از مواد طبیعی و سازگار با محیط زیست در مرحله تولیدِ اجزای مصرفی، و پرهیز از به‌کارگیریِ مواد پلاستیکی و مواد سمی (مثل محتوای برخی باتری‌ها) باعث کاهش آلودگی و حجم زباله‌ها می‌شود. در مورد دسته بعد، قابل تعویض بودنِ قطعاتی که طول عمر طولانی دارند (مثل موتورها یا پردازنده‌های کامپیوتری) باعث می‌شود که کاربریِ یک کالا، همگام با پیشرفت تکنولوژی، روزآمد شود. به عنوان مثال، در صورتی که پیشرفت تکنولوژی این امکان را فراهم کند که یک خانواده بتواند با تعویض موتورِ برقیِ ماشین لباسشویی، مصرف برق را کاهش دهد، این کار باید میسر باشد.

۳- استفاده از انرژی تجدید‌پذیر و مواد بازیافتی: در راستای کاهش اثرات سوء فعالیت‌های فوق، استفاده از انرژی باد و خورشید به مراتب بهتر از استفاده از منابعی است که آلاینده‌هایی مانند دی‌اکسید کربن تولید می‌کنند. و در راستای کاستن از فشار بر منابع طبیعی، تفکر اقتصادی می‌بایست به سمت بهینه‌سازی مصرف و تقلیل اتلاف، استفاده مجدد از کالاهایی که می‌توانند برای صاحبانی جدید کارآیی داشته باشند، و بازیافت مواد تشکیل دهنده کالاهایی که طول عمرشان به پایان رسیده است، برود.

نمونه‌های موفق

مجموعه‌ای از شرکت‌های نوظهور، تمرکز خود را به بازگرداندن بخشی از آنچه ما به عنوان زباله رها می‌کنیم به چرخه مصرف، معطوف کرده‌اند. برخی از این مجموعه‌ها، با استفاده از علم و فن‌آوریِ روز، از زباله برای تولید سوخت یا مواد خام صنعتی استفاده می‌کنند، و برخی دیگر، آنچه بی‌استفاده تلقی می‌شده، به چرخه مصرف بازمی‌گردانند. به عنوان مثال، شرکت اِنرکِم با همکاری شهرداری اِدمونتون (یکی از شهرهای کانادا) با استخراج کربن از زباله‌های شهری، سوخت‌های طبیعی تولید می‌کند و از آن طریق، نزدیک به ۹۰٪ زباله‌های شهر را به چرخه مصرف باز می‌گرداند.

دو شرکت مینی‌ویز و لی‌های تکنولوژی در زمینه استفاده از زباله‌های لاستیکی (مانند تایر خودرو) و پلاستیکی (مانند بطری‌های یک‌بار مصرف) و تهیه مواد اولیه صنعتی موفقیت‌هایی داشته‌اند. در زمینه بازگرداندن ابزار الکترونیکی به چرخه مصرف نیز می‌توان از هیلا موبایل نام برد، که تاکنون برای نزدیک به ۵۰ میلیون دستگاهِ کارکرده، صاحبان جدیدی یافته است و از آن طریق، بالغ بر شش هزار و پانصد تُن از مقدار زباله‌های الکترونیکی کاسته است.
امّا بازیافت به‌تنهایی نمی‌تواند مشکل‌‌گشا باشد. شرکت لوپ به منظور کاهش مصرف محصولات پلاستیکی یک‌بار مصرف که برای بسته‌بندی به‌کار می‌روند، وارد عمل شده است. این شرکت در شهر پاریس به مشتریان خود این امکان را می‌دهد که مواد غذایی مورد نیاز خود را از طریق وب‌سایت خریداری کنند، و آنها را در بسته‌بندی‌هایی دریافت کنند که شرکت لوپ آن‌ها را پس می‌گیرد و پس از شست‌وشو، دوباره استفاده می‌کند. در راستای عملی کردن این ایده، شرکت لوپ نیاز به جلب نظر تعدادی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های تولید مواد غذایی داشت، و البته، تمایل طبقه تحصیل کرده و جوان به کاهش استفاده از مواد پلاستیکی، باعث شد که این موقعیت، به یک فرصت مطلوب تبدیل شود. مجموعه‌هایی که با شرکت لوپ همکاری می‌کنند، اکنون وجهه بهتری در انظار عمومی دارند.

تحقق بخشیدن به توانایی‌های بالقوه و ارزیابی منافع اقتصادی

از آنجا که رشد هم‌زمان جمعیت و مصرف نمی‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد، استخراج مواد خام، و نیز مدیریت پسماند و زباله، از چالش‌های پیشِ روی ما هستند. در هر دو بخش استخراج و مدیریت زباله، اقتصاد چرخشی می‌تواند از خساراتی که ما به منابع طبیعی و محیط زیست وارد می‌کنیم، تا حد محسوسی بکاهد.

چالش‌های پیشرو

اقتصاد چرخشی ایده‌ای به‌نسبت نوظهور است و حرکتِ ما به سمت اختیار کردن و بهره‌‌بری از آن، به کندی پیش می‌رود. فن‌آوری بازیافت مواد پلاستیکی هنوز به حد لازم گسترش نیافته است. در بخش انرژی، هدایت سرمایه‌ها به سمت انرژی‌های پاک، هنوز یک چالش است؛‌چالشی که ریشه در اقتصاد و سیاست دارد. شرایط در بخش کشاورزی و دام‌پروری نیز کمابیش به همان میزان نگران کننده است. استفاده از سموم دفع آفات، سبب کاهش چشمگیر جمعیّت حشرات، مخصوصاً زنبورها، شده است. کاهشِ جمعیتِ حشراتی که مسئولیت پخش کردن گرده‌ها را به عهده دارند، می‌تواند تاثیر ملموسی برتنوّع و تجمع پوشش گیاهی داشته باشد. از این رو، نه تنها باید مراقب زباله‌هایی باشیم که در طبیعت رها می‌کنیم، بلکه باید مراقب موادی که مصرف می‌کنیم (کودهای شیمیایی، آنتی‌بیوتیک، سم‌ها، و غیره) نیز باشیم، زیرا پسماندهای شیمیایی، تاثیراتِ نامطلوبی بر چرخه زندگی می‌گذارند.

رؤیای بهبود سطح زندگی برای عموم عملاً دست یافتنی است، امّا پیش از حرکت کورکورانه به سمت مصرف‌گرایی، باید کمی تأمل کنیم: آیا بهبود سطح زندگی در افزایش مصرف خلاصه می‌شود، یا زندگیِ با کیفیت، شامل طبیعت بکر، محیط زیست سالم، و تنوع زیستی نیز هست؟ شاید کیفیت زندگی را بتوان فراتر از این‌ها تصور کرد و چنان که اکنون برخی از اقتصاددانان مصرّانه گوشزد می کنند، شاید می‌بایست ارزش‌های انسانی و همه آنچه سرمایه می‌نامیم، بازکاوی کنیم، و بر اهمیّت سرمایه‌های طبیعی و اجتماعی پای بفشاریم.

* بهروز شاکری فرد کارشناس ارشد اقتصاد بین‌الملل است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه