درگذشت ابراهیم قنبری‌مهر؛ نوابخش چوب‌های بی‌جان

یهودی منوهین، نوازنده نامدار و طراز جهانی ویلن، سازی از قنبری‌مهر گرفت  که پس از درگذشتش به قیمت یک و نیم میلیون دلار فروش رفت

چنانکه در سایت بنیاد قنبری‌مهر آمده است، او مهرماه ۱۳۰۷ در تهران به دنیا آمد - ghanbarimehr

شاید اگر هم‌زمانی مرگ هوشنگ ابتهاج نبود و حادثه خبرساز حمله به سلمان ‌رشدی، خبر درگذشت ابراهیم قنبری‌مهر، سازساز اسطوره‌ای ایران، بیش از این جلب توجه می‌کرد. او را بی‌تردید باید مهم‌ترین سازساز تاریخ معاصر ایران به شمار آورد که به تشویق‌های استادش، ابوالحسن صبا، از نوازندگی و فعالیت موسیقایی به سمت ساخت ساز روی آورد و توانست بسیاری از گره‌ها و مشکلاتی را که سازسازی سنتی با آن روبرو بود، برطرف کند و مجموعه‌ای از این تجربه‌ها و آگاهی‌ها را به نسل‌های بعدی نیز منتقل کند. نگاه متفاوت او به ساز و به‌خصوص کوک‌کردن سازهای ایرانی که همواره از مشکلات نوازندگان برجسته بوده است، سبب شد تا برخی از این مشکلات در این سال‌ها کمتر شود.

از کودک کار تا نخستین دیدار با ابوالحسن صبا

چنانکه در سایت بنیاد قنبری‌مهر آمده است، او مهرماه ۱۳۰۷ در تهران به دنیا آمد. او سختی معیشت را از همان روزهای کودکی بر جان و تن حس کرد و زمانی که هنوز کودک بود و شش ساله، پدرش را از دست داد. او توانست تحصیلاتش را تا پنجم دبستان ادامه دهد، اما برای تامین زندگی خود و خانواده‌اش، مجبور به ترک تحصیل شد و تن به کارهایی چون حلبی‌سازی، آهنگری، تراشکاری، و در نهایت نجاری داد. نجاری پیشه‌ای بود که او حس کرد در آن استعدادی دارد و لذا در همین شغل ایستاد و بر تجاربش در این زمینه افزود. او خود در گفت‌وگویی در نهم مرداد ماه ۱۳۹۸ با روزنامه «ایران»، می‌‌گوید: «احساس کردم کار با چوب برای من لذت‌بخش‌تر است و چسبیدم به این کار… کار من ساخت مبل و صندلی بود.»

  

در روزهایی که به کار نجاری مشغول بود، ساز ویلن ابوالحسن صبا او را شیفته این نغمه می‌کند و لذا به دنبال صاحب این ساز می‌رود تا در نهایت کلاس صبا را پیدا می‌کند. روایت او از نخستین دیدارش با ابوالحسن صبا، که در آن سال‌ها استادی کامل بود و شاگردانی چون مهدی خالدی، علی تجویدی، پرویز یاحقی، برادران بدیعی، همایون خرم، فرامرز پایور، و … در کلاسش درس می‌گرفتند، خواندنی است: «وقتی نوبت به من رسید، در دلم آشوب و نگرانی بسیاری بود. صبا نگاهی به من کرد و گفت باباجان چه می‌خواهی؟ گفتم من کارگری بیش نیستم و علاقه‌مندم ویلن بنوازم، اما می‌گویند دستان تو مناسب این کار نیست… کف دستم و لاله گوش‌هایم را به دقت نگاه کرد و گفت برو بنشین. در کنار او پیرمرد مسنی نشسته بود که هم او رو به صبا کرد و گفت، این پسر نجار و رنگ‌کار خیلی خوبی است.»

بعد از کلاس، صبا او را به نزد مادرش می‌برد و می‌گوید یادتان است که پدر (ابوالقاسم صبا، پزشک دربار شاهان قاجار و دوست درویش‌خان) می‌گفت سازنده ساز در بین کارگرها پیدا می‌شود؟ این جوان همانی است که پدرم می‌گفت.»

صبا اما می‌خواست آن جوان با مفاهیم اولیه موسیقی و نوازندگی آشنا شود، لذا بدون آنکه از او شهریه‌ای بگیرد، نخست او را با مفاهیم نوازندگی و موسیقی آشنا کرد و سپس از او خواست که  ویلن بسازد، و حتی ۴۰۰ تومان به او پول داد تا بتواند تجهیزات اولیه نجاری را بخرد و مغازه‌ای مستقل برای خود ایجاد کند. «آخرین ویولنی که ساخته بودم، به استاد صبا نشان دادم. ساز را به دست گرفت و شروع به نواختن کرد، گفت چه صدای زیبایی دارد و اگر امشب برنامه‌ای داشتم، حتما با همین ویلن تو ساز می‌زنم.» عمر صبا چندان نپایید، اما بذری که او در نهاد جان ابراهیم جوان کاشت، به درختی برومند و بارآور بدل شد، به نحوی که چند سال بعد با تلاش شاگردان صبا، به‌خصوص حسین دهلوی و فرامرز پایور، و البته همدلی و همراهی مهرداد پلهبد، نخستین کارگاه سازسازی زیر نظر ابراهیم قنبری‌مهر در وزارت فرهنگ و هنر پا گرفت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

قنبری‌مهر اما از پا نایستاد. او ذهنی کنجکاو داشت و سازهای بهترین سازسازان آن سال‌ها، مانند حاج طاهر، یحیی، شاهرخ، و … را مطالعه و ارزیابی می‌کرد. این همه کنجکاوی و استعداد و نبوغ او سبب شد تا هنرمندان خارجی، از جمله خوتسیف (نوازنده برجسته ویلن و رهبر وقت ارکستر سمفونیک تهران) او را برای یک دوره آموزش در سال ۱۳۳۹ به کارگاه اتین و اتلو به فرانسه بفرستد و آنجا بود که دیوید اویستراخ، از برجسته‌ترین ویولونیست‌های جهان، وقتی با ویلن ساخت او نواخت، با نوشتن یادداشتی که برگردان فارسی آن در آبان همان سال در نشریه موسیقی منتشر شد، از او و نبوغش سخن گفت.

آموزه‌های جهانی در خدمت سازهای ملی

آنچه قنبری‌مهر را متفاوت می‌کند، به خدمت گرفتن آن آموزه‌های جهانی برای دگرگونی‌های اساسی در صنعت سازسازی و سازهای ملی ایران بود. سازهایی چون سه‌تار و تار که به دلیل مشکلات در کوک‌ و گوشی‌های کوک، مدام نوازنده را با دشواری روبه‌رو می‌کردند، یا سنتور که کوک‌کردن آن زمان زیادی می‌برد، در شیوه ساخت قنبری‌مهر، دگرگون شدند. قنبری‌مهر با بهره‌گیری از دانش و مهارتی که داشت، کوشید برای هر یک از این مشکلات راه چاره‌ای بیابد و البته ابتکارهای او سبب شد تا برخی از سازهای مهجور محلی، مانند قیچک (سازی متعلق به منطقه سیستان و بلوچستان) به سازی هم‌طراز با دسته سازهای زهی مثل ویلن آلتو و ویلن‌سل بدل شود و اکنون در بسیاری از ارکسترهای ایرانی از این ساز استفاده می‌شود. با توصیه و راهنمایی فرامرز پایور، قنبری‌مهر در گوشی‌های سنتور نیز ابداعاتی ایجاد کرد. کار دیگر او ساخت بربط (عود) بر اساس ساختمان این ساز با توجه به دیوارنگاره‌های کهن بود. خودش می‌گوید که با دکتر مهدی فروغ و نیز مهرداد پلهبد هماهنگ کرده است و در نهایت، با بررسی نقاشی‌های قدیمی و ‌مینیاتورها،  ساز بربط (عود ایرانی) را که کوچک‌تر از ساز و عود عربی ‌است، می‌سازد.

او در همان گفت‌وگو از ساخت سازی برای استاد احمد عبادی، نوازند‌ه شهیر سه‌تار، یاد می‌کند و می‌گوید: «تغییراتی در گوشی‌های سه‌تار ایجاد کردم و… وقتی هم این ساز و هم سازی را که گوشی سبک خودم را به آن اضافه کردم، نزدش گذاشتم، گفتم، خوبه آقا؟ گفت بله. گفتم فقط یک پنجه روی آن بزنید و بگویید که صدای کدام یک خوب است؟ و معلوم بود که از صدای آن خوشش آمده بود.»

از سازی که به فرح پهلوی هدیه داده شد تا شگفتی یهودی منوهین

در خاطراتی که قنبری‌مهر از ساخت سازهای خود تعریف کرده است، به یک ساز «هارپ» نیز اشاره می‌شود که او به مناسبت بیست و هفتمین سالروز تولد فرح پهلوی (۱۳۴۴) ساخته است. به نظر می‌رسد که ابتکار هدیه چنین سازی، از سوی مهرداد پهلبد، برنامه‌ریزی شده بود که با فرح دوستی داشت. قنبری در همان گفت‌وگو با روزنامه ‌«ایران» می‌گوید: «ساز هارپی ساختم که اتفاقا ساز خوبی هم شد. پدال‌های‌ آن را تغییر دادم. این ساز در دربار بود تا آنکه انقلاب شد و آن را به یک سمساری فروختند. یکی از دوستانم به نام باستانی به من تلفن زد و گفت یک ساز هارپ در یک مغازه است و روی آن با عاج نوشته شده «به مناسبت بیست و هفتمین سالروز تولد فرح پهلوی (۲۲ مهر ۱۳۱۷) درکارگاه قنبری ساخته شده است»؛ سریع گفتم این ساز را بخر کار من است.» 

قنبری در این گفت‌و‌گو نمی‌گوید که این ساز بعدها چه سرنوشتی پیدا کرده است، اما اشاره می‌کند که وقتی دکتر باستانی نامی می‌خواست به آمریکا برود، «به او گفتم مشخصات مکانیکی این ساز را برایت می‌نویسم و آن را به آهنگسازان بده، و بعدها آن‌ها مشتاق شدند نمونه این کار را از نزدیک ببینند.»

چهار سال بعد (سال ۱۳۴۸)، مهرداد پهلبد به قنبری گفت که یهودی منوهین، ‌نوازنده نامدار ویلن، به ایران سفر می‌کند و می‌خواهد از موزه هنرهای زیبا بازدید کند. پهلبد از قنبری می‌خواهد که مجموعه‌ای از سازهای ملی را برای نمایش، در موزه قرار دهد. قنبری این کار را انجام می‌دهد و یکی از ویلن‌های ساخت خود را نیز کنار این سازها می‌نهد. روز بازدید، وقتی منوهین به مجموعه سازهای ملی می‌‌رسد، ساز ویلن قنبری را هم می‌بیند و بی‌اختیار آن را به دست می‌گیرد و شروع به نواختن می‌کند: «آن قدر نواخت که آرشه شکست و سریعا یک آرشه دیگر به او دادم. کاملا مشخص بود این ساز نظرش را جلب کرده‌. ‌گفت، صدای این ساز بالاتر از همه این سازهاست.» ساعتی بعد قنبری را صدا زدند و از او خواستند روی سازش قیمتی بگذارد، چون یهودی منوهین مشتری آن شده بود. قنبری یکی از سه سازی را که ساخته بود، انتخاب می‌کند و به دفتر پهلبد می‌فرستد، و پهلبد آن را به منوهین هدیه می‌دهد. به گفته قنبری‌مهر، بعدها منوهین در یکی از اجراهای خود از این ساز استفاده می‌کند: «بعد از فوتش شنیدم وصیت کرده بود سازهایش را بفروشند و پول آن را به بنیاد منوهین اختصاص دهند تا کسانی که بضاعت مالی ندارند، به صورت رایگان موسیقی را آموزش ببینند. اولین ویلنی که به فروش رفت، ویلن من بود که به قیمت یک و نیم میلیون دلار فروخته شد.»

از آن دیدار منوهین عکس‌هایی نیز باقی مانده است؛ از جمله تصویری از لحظه گفت‌وگو کردن منوهین با قنبری‌مهر ۴۰ ساله.

قنبری‌مهر در کارگاه سازسازی شجریان

ابراهیم قنبری‌مهر شاگرد مستقیم نداشت، اما در دوره‌هایی، برخی از سازسازان برجسته و نیز برخی از نوازندگان نامی از او آموزه‌های فراوانی یاد گرفتند که محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، کیهان کلهر، ‌بهداد بابایی، و البته محمدرضا شجریان، از آن‌ جمله‌اند. برای نمونه، محمدرضا شجریان که از سال‌های جوانی ذوق و علاقه به سازسازی در جانش ریشه دوانده بود و در ۱۵ سال آخر عمرش، دسته‌ای از سازها را برای ارتقای ارکستراسیون سازهای ایرانی ساخته بود و حتی در کنسرت‌هایش از آن‌ها بهره می‌گرفت، در چند گفت‌و‌گو، از رفتن نزد آقای قنبری‌مهر و آموختن از او، یاد می‌کند. شجریان نخستین بار ماجرای چگونگی آموزش خود نزد آقای قنبری را در مراسم افتتاحیه موزه موسیقی در ۲۲ آبان ۱۳۸۸ بیان کرد که قنبری‌مهر نیز در آن برخی از مهم‌ترین سازهای ساخت خود را به قیمتی بسیار پایین به موزه موسیقی اهدا کرد و خودش نیز روبان افتتاحیه این مراسم را قیچی زد.

نکته مهم در روایت شجریان از این دیدار، سلوک متفاوت قنبری‌مهر بود که شجریان به ان اشاره می‌کند و می‌گوید: «من خدمت استاد قنبری‌مهر عرض کردم اگر اجازه بدهید، من در کارگاه شما بتوانم چیزی از شما بیاموزم. پرسیدند چه می‌کنید؟ گفتم کارگاه کوچکی دارم و کارهایی هم انجام می‌دهم. استاد گفت، خوب من به کارگاه خود شما می‌آیم و به شما آموزش می‌دهم. گفتم من جسارت نمی‌کنم، ولی اگر خودتان می‌فرمایید حرفی نیست.» در آن زمان شجریان در تهران‌پارس منزل داشت و قنبری‌مهر در میدان پاستور، و به رغم اصرار شجریان، چندین ماه با خط اتوبوس به آنجا می‌رفت و به گفته شجریان، «همیشه پنج دقیقه مانده به ساعت هشت زنگ منزل ما را می‌زد و وارد می‌شد. تا ساعت ۱۱ که چایی می‌خوردیم و استراحتی می‌کردیم، اجازه پذیرایی کردن نمی‌دادند. بعد خودشان هم سیگاری می‌کشیدند و دوباره تا ساعت یک ادامه می‌دادیم و بعد هم ناهاری می‌خوردیم. بعد هرچه می‌گفتم استاد اجازه بدهید شما را برسانم، قبول نمی‌کرد و می‌رفت. به این شکل من مدتی را مزاحم این مرد بزرگ بودم و افتخار داشتم که از محضرش چیزی یاد بگیرم.»

قنبری‌مهر و انتقال تجربه به نوه‌اش

شاید یک وجه مهم کار قنبری‌مهر، انتقال آموخته‌ها و تجاربش به یکی از نزدیک‌ترین افراد خانواده بود؛ نوه دختری او به نام عادل پورصمدی، که اکنون خود فردی میانه‌سال است و توانسته تمامی مراحل آشنایی با شناخت چوب، شناخت رنگ و ورنی ابزار و ساخت سازهای زهی را تمام و کمال از خود استاد قنبری‌مهر فرا گیرد و نمایشگاه‌های متعددی نیز در دو دهه اخیر در داخل و خارج از ایران برپا دارد و تمامی سازهای خانواده ویلن (ویلن، ویولا، ویلن‌سل، و کنترباس) را به شیوه و الگوی استاد و پدربزرگش می‌سازد تا سنت سازسازی علمی در این خانواده استمرار یابد.

بیشتر از موسیقی