یک سال پس از سقوط؛ از برادر نوجوانم هنوز خبری در دست نیست

زلگی ۱۸ ساله قصد داشت با پروازهای تخلیه از افغانستان خارج شود، اما در میان آشوب جمعیت ناپدید شد و تاکنون هیچ سرنخی از او در دست نیست

یک خانواده ۱۰ نفری در گوشه‌ای از شهر کابل هر صبح با این امید بیدار می‌شوند که زنگ در به صدا درآید و فرزند گمشده‌شان به خانه بازگردد اما این انتظار دیگر به یک سال رسیده است و همچنان از او هنوز خبری نیست. زلگی ۱۸ ساله، روز هفدهم اوت، روز سوم تسلط طالبان بر افغانستان، همراه با پدر و برادر بزرگ‌ترش به فرودگاه کابل رفت؛ به این امید که با پروازهای تخلیه نظامی از افغانستان خارج شود اما در میان هرج‌ومرج ناپدید شد و با گذشت یک سال، هنوز معلوم نیست که بر سر او چه آمد و چگونه هیچ اثری از او به جا نماند.

احتمال رسیدن او به کشوری امن بعید است؛ زیرا در این صورت، او هیچ دلیلی برای بی‌خبر گذاشتن خانواده‌اش نداشت. خانواده زلگی در یک سال گذشته به هر دری زده‌اند تا شاید از زنده بودن یا نبودن او خبری بگیرند اما همه تلاش‌ها بی‌نتیجه مانده است.

رخسار، خواهر زلگی، به ایندیپندنت فارسی گفت: «پس از آنکه روزها تلاش ما برای یافتنش در فرودگاه کابل بی‌نتیجه ماند، به حوزه‌های پلیس رفتیم، به تک‌تک بیمارستان‌ها و سردخانه‌های کابل سرک کشیدیم تا دست‌کم پیکرش را بیابیم اما هیچ نتیجه‌ای نگرفتیم.» خانواده و بستگان زلگی از طریق رسانه‌های اجتماعی نیز تلاش کردند تا سرنخی از او به‌ دست آورند اما در نهایت ناامید شدند.

زلگی مثل هزاران جوان افغان دیگر، فکر می‌کرد از مرز افغانستان که بگذرد، بهشت موعود را خواهد یافت. به همین دلیل چهار بار از مرز گذشت اما به مقصد نرسیده، بازگشت. رخسار می‌گوید: «نوجوان بود و فشارهای اقتصادی، غم نان و تنگدستی روزهای شاد نوجوانی‌اش را تحت‌الشعاع بحران‌های روحی قرار داده بود. به همین دلیل می‌خواست به هر طریقی از افغانستان خارج شود.»

زلگی برای بار پنجم، هم‌زمان با سقوط افغانستان به دست طالبان، به دنبال موج عظیمی از مردم که برای فرار از افغانستان در فرودگاه کابل تجمع کرده بودند، آنجا رفت که شاید بتواند با هواپیماهای آمریکایی از افغانستان خارج شود. اما در میان هرج‌ومرج فرودگاه ناپدید شد و تاکنون که یک سال می‌گذرد، هیچ خبری از او در دست نیست.

زلگی سومین پسر خانواده‌ است. او سه برادر و چهار خواهر دارد. خانواده‌ای ۱۰ نفری که اکنون در شرایط بد اقتصادی در کابل به سر می‌برند و غم گم شدن یک عضو نوجوان رنج و اندوهشان را دوچندان کرده است. رخسار در مورد چگونگی ناپدید شدن او گفت: «وقتی کشور سقوط کرد، همه از وحشت آمدن طالبان سراسیمه شده بودیم. شب دوم پس از سقوط، عمویم که در آمریکا زندگی می‌کند با ما تماس گرفت و گفت اگر خود را به فرودگاه کابل برسانیم، شاید بتوانیم از افغانستان خارج شویم و زندگی‌مان را نجات دهیم.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

خانواده رخسار جرات نکردند همه باهم روانه فرودگاه شوند زیرا امیدی نداشتند که در روند تخلیه پذیرفته شوند. اما زلگی که اخیرا از ترکیه برگردانده شده بود و می‌خواست به هر قیمتی از افغانستان خارج شود، اصرار کرد که به فرودگاه برود. پدر و برادر بزرگ‌تر او را همراهی کردند؛ اما در نزدیکی فرودگاه کابل، با دیدن وضعیت وحشتناک شورش و هرج‌ومرج در فرودگاه، تصمیم گرفتند که به خانه برگردند اما زلگی آنجا ماند و اصرار کرد که داخل فرودگاه برود.

زلمی، برادر بزرگ‌تر زلگی که آن روز با پدر در فرودگاه بود، گفت: «ما برگشتیم اما او ماند و تا ساعت ۱۱ با ما در تماس بود. می‌گفت که پیش‌تر رفته و وارد فرودگاه شده است. اما بعد از آن، دیگر به تماس‌ها پاسخ نداد.»

زلمی افزود: «من به دنبال او دوباره به فرودگاه رفتم اما هرچه جست‌وجو کردم، اثری از او نیافتم.»

در روزهای نخست سقوط، کنترل فرودگاه کابل از دست طالبان و نیروهای خارجی خارج شد. مردم سیل‌آسا به داخل فرودگاه هجوم برده بودند و حتی روی بال‌های هواپیماهای مسافربری و نظامی پناه گرفتند تا شاید این‌گونه بتوانند از افغانستان خارج شوند؛ تصویری که آن روزها در رسانه‌های جهان خبرساز شد، یک هواپیمای نظامی غول‌پیکر در حال بلند شدن را نشان می‌داد که مردم از بال‌های آن آویزان بودند و شماری دیگر هم زیر بدنه هواپیما می‌دویدند. ویدیوهای منتشرشده از فرودگاه کابل نشان می‌دهد که شماری از آن افراد با اوج گرفتن هواپیما، به زمین سقوط کردند و خبرهایی هم از کشته شدن این افراد دست‌به‌دست شد.

خانواده زلگی پس از آنکه از یافتن او در فرودگاه ناامید شدند، به گمان اینکه او خود را از بال هواپیما آویخته و به زمین افتاده است، به سردخانه‌ها و بیمارستان‌های کابل سر زدند اما آنجا هم از این نوجوان ۱۸ ساله خبری نبود. خواهر زلگی می‌گوید: «تا مدت زیادی، هر کس به ما زنگ می‌زد و نشانه‌های یک جسد پیداشده را می‌داد، ما می‌رفتیم و پیگیری می‌کردیم، اما هرگز ردی به دست نیامد.»

پس از آنکه هواپیمای نظامی که مردم خود را از بال‌های آن آویزان کرده بودند، در فرودگاه دوحه به زمین نشست، نیروهای آمریکایی اعلام کردند که بقایای جسد یک شهروند افغان را در محفظه چرخ‌های هواپیما پیدا کرده‌اند. هویت جسد پیداشده در محفظه چرخ هواپیمای نظامی آمریکا هرگز مشخص نشد. نیروهای نظامی آمریکا گفتند که در این مورد تحقیق خواهند کرد. وزارت دفاع آمریکا هم پس از ماه‌ها اعلام کرد که خلبان و خدمه پرواز این هواپیما در شرایط اضطراری برای پرواز تصمیم گرفته‌اند و در وضعیت به‌وجود‌آمده مقصر نیستند.

تراژدی که در فرودگاه کابل رخ داد، حواشی بی‌شماری داشت. یکی فرزند نوزادش را جا گذاشت، یکی پدر و مادرش را گم کرد، مادر کهنسالی زیر دست‌وپای مردم له شد و ده‌ها قصه دردناک دیگر. اما با آرام‌تر شدن وضعیت، رد بیشتر افراد گم‌شده در این ماجراها پیدا شد و بیشتر کسانی که از خانواده‌های خود جدا شده بودند، به کمک کمیته بین‌‌المللی صلیب سرخ و دیگر سازمان‌های امداد رسان به خانواده‌هایشان ملحق شدند. در این میان، تنها خانواده زلگی هنوز منتظرند که روزنه امیدی پیدا شود و از سلامتی فرزندشان خبر خوشی به دست آورند.

به گفته خواهر زلگی، او روزی که به فرودگاه رفت، هیچ مدرکی که نام و هویت او را ثابت کند، با خود نداشت. رخسار گفت: «تنها مدرک رسمی او شناسنامه‌اش بود که آن را هم چند روز پیش از سقوط، به کسی داده بود تا برایش گذرنامه بگیرد. قصد داشت این بار با گذرنامه و ویزا به طور قانونی از کشور خارج شود.»

زلگی نمونه صدها نوجوان افغانی بود که به دلیل فقر، بیکاری و ناامیدی از آینده تمام تلاش و توجهشان را بر خروج از افغانستان و در پیش گرفتن مسیرهای وحشتناک مهاجرت غیرقانونی متمرکز می‌کنند. آمار این جوانان در سال‌های اخیر با شدت گرفتن جنگ و از بین رفتن فرصت‎‌‌های کاری و تحصیلی بیشتر شد اما با فروپاشی نظام و چیرگی طالبان بر افغانستان، ۱۰ چندان شد.

در یک سال گذشته، کشورهای ایران و پاکستان در همسایگی افغانستان میزبان بیش از یک میلیون مهاجر جدید بودند که اغلب از راه‌های غیرقانونی به این کشورها وارد شدند و برای بهبود وضعیت زندگی‌ خود روزنه‌ای جست‌وجو می‌کنند.

بیشتر از جهان