مطلب اول:
پسرک جوان شبی که پدرش در منزل نبوده، نیمه شب آهسته خود را به بستر زن بابای جوانش میرساند. زیبای خفته، خوابآلوده میپرسد تو کیستی؟ پسرک، ترسخورده و نفس زنان میگوید: «من بابامم!»
نامش جُحی، یا جُحا بوده. هزار و دویست سیصد سال پیش. شاید بتوان او را قدیمیترین استندآپ کمدین ایرانی دانست که راه میرفته و مزّه میپرانده. در مجالس حرفهای بامزّه میزده. نقل است که در مجلسی طنزهایی گفته که کسی نگرفته، دلخور و «دیپرس!» به خانه برگشته و چرخ نخریسی مادرش را شکسته (همان مادری که چند خط پایینترک، در مرده شویخانه میبینیمش!).
دجین ابنثابت یا ابوالغض، باهوش و حاضر جواب بوده. حتی در مردهشویخانهای که مادرش را میشستند، دست از طنزگویی و افشاگری برنمیداشته. جایش در اجلاس اخیر سازمان ملل خالی بوده!
عبید زاکانی، طنزپرداز بزرگ، حکایتی دارد که: «مادر جُحی بمرد. غَساله چون از غسل فارغ شد، گفت که مادرت زنی بهشتی بود. در آن زمان که او را میشستم، میخندید!»
جُحی را میگویید، حالا چه بگوید! یارو انعام میخواهد و خوشخدمتی میکند و یک چیزی میاندازد. لابد تَرفند حرفهای اوست که برای خشنودی بازماندگان میگوید. جُحی قصد انعام ندادن ندارد. یک چنین آدم خوش ذوقی، کنس بازی ندارد، اما حرف زور هم توی کَتش نمیرود که مادرش، روی سنگ مردهشویخانه، خندیده باشد!
پس در جواب بانوی مردهشوی میگوید: «او به ... (بیب) .... و ..... (بیب) .... می خندید. آن جایگاه که او بود، چه جای خنده بود؟»
جای جُحی در اجلاس اخیر سازمان ملل خالی بود.
عکس ریسه رفتن پرزیدنت روحانی در نشستی که با بوریس جانسون داشته، انعکاس بینالمللی داشت. عجب! مگر این یارو رئیس دولت بریتانیا و بالاترین نماینده «روباه پیر استعمار» نیست؟ پس حالا رهبر معظم حق دارد در بازگشت روحانی، مثل جُحی به او بگوید « .... بیب .... بیب ....، در آن جایگاه که تو بودی، چه جای خنده بود؟»
Photo du Jour Late Extra: Prime Minister @BorisJohnson meets with Iranian President Hassan Rouhani during the UN General Assembly in New York. By Stefan Rousseau/PA pic.twitter.com/t95UwkqcYi
— Stefan Rousseau (@StefanRousseau) September 24, 2019
این عکس را بردم پیش باباش، جناب استنلی جانسون. پیرمرد شیرین جان باصفایی که نماینده پارلمان اروپا هم بوده. سیاستمدار و نویسندهای جستوجوگر و روشنبین که در جوانی با موتورسیکلت از ترکیه به تهران و یزد و اصفهان و کرمان سفر کرده است. گفتم، «چرا آقازادهتان با این آدم جنایتکاری که نازنین زاغری را برای فروش گذاشته، میخندد؟»
آقا استانلی لبخند شیرینی زد و گفت، «پسر تو به حرفت گوش میکند؟» به جای جواب گفتم، به سلامتی، گفت، چیرز. صدا از لیوانهای آبجو درآمد، از من درنیامد!
هادی خرسندی در کنار استنلی جانسون
در محافل سیاسی و غیرسیاسی، گفته میشود که علت خنده اغراقآمیز روحانی، نفهمیدن انگلیسی و تظاهر به فهمیدن بیش از اندازه آن است! البته هیچکس مجبور نیست انگلیسی بلد باشد و مجبور نیست ریاکارانه ریسه برود، مگر اینکه روز اول قُپی آمده باشد که من از دانشگاه گلاسکو دکترای حقوق دارم! در حالی که بعداً گندش درآمد که او فقط دو ماه در آن دانشگاه طرز خندیدن دیپلماتیک را یاد میگرفته، که یاد هم نگرفته. روز امتحان همین جوری که در عکس آمده، خندیده، که اخراجش کردهاند.
Boris Johnson to Rouhani: I hope to come back soon [to Iran] if I can deal with some issues I have. I invite you to London where we can discuss things, or indeed to Glasgow which I think you know! It's lovely in Nov pic.twitter.com/ihmzPJ0sVT
— Alexandra Allio De Corato (@Allio_De_Corato) September 26, 2019
مطلب دوم:
دادستانی تهران امروز اعلام کرد دو روزنامه پرتیراژ که مطلبی راجع به آقامجتبی خامنهای و حداد عادل نوشته بودند، ممنوعالانتشار شده و سردبیران و هیئت تحریریه هر دو روزنامه به خوردن صد ضربه شلاق محکوم شدند.
سخنگوی قوه قضائیه گفت که این افراد به اتهام توهین به رهبری و توهین به پدرزن آقازاده رهبری و اقدام علیه تمامیت ارضی میهن اسلامی و تماس با صهیونیزم بینالمللی دستگیر شده و با آنها به شدت برخورد خواهد شد!
این خبر را اگر نشنیده باشید هم مهم نیست، شاید اصلاً جعلی باشد، مهم این یکی خبر است که حقیقت دارد:
«پرنس هری، نوه ملکه بریتانیا و همسرش بابت دخالت در زندگی خصوصیشان از دو روزنامه معروف انگلیسی شکایت کردند.
خانم مگان مرکل، عروس دربار بریتانیا، شکایت دارد که مطبوعات انگلیسی ایمیل او را به پدرش هک کردهاند و امنیت خانوادگی آنها را به خطر انداختهاند. در مقابل، وکلای مطبوعات انگلیسی گفتند که حق آزادی بیان چیزی نیست که توسط خانواده سلطنتی محدود شود و خوانندگان مطبوعات در مورد زندگی سلبریتیها کنجکاوی دارند.
پرنس هری که گمان میکند خبرنگاران و عکاسان سمج موجب قتل مادرش، پرنسس دایانا، شدهاند، میگوید اینها همان بلایی را که سر مادرم آوردند، میخواهند سر همسرم بیاورند.
گفته میشود رییس قوه قضاییه دیروز در تهران با سفیر بریتانیا ملاقات کرده و آمادگی خود را برای فرستادن هیئتی به لندن و هشتر وپشتر کردن ژورنالیستهای ضدانقلاب انگلستان اعلام داشته است!
البته این خبر هم جعلی است، خبرهای درست و واقعی یکی همان خنده رییس حکومت اسلامی است که در تالارهای سازمان ملل متحد طنینانداز شد، و یکی هم خبر شکایت عروس و داماد دربار، که من وقتی به یاد روزنامهنگاران زندانی در وطن میافتم – که گویا بالاترین رقم قلمزنان دربند دنیا باشد - اینجا، در لندن، صدای گریه دموکراسی را میشنوم که از دورها میآید و با صدای ریسه رفتن روحانی قاطی میشود و حال مرا میگیرد و طنز مرا که میخواستم شیرین بنویسم، تلخ میکند. می بخشایید. هفته آینده جبران میکنم.