حقوق ورزشکاران زن ایرانی، حکایتی ناتمام

وقتی در خبرها می خوانم که فدراسیون بوکس ایران می گوید صدف خادم به دنبال ایجاد سر و صدا و مشهور کردن خود است و قصدش ماندن در کشور فرانسه است، با خود فکر می کنم چرا فدراسیون نمی گوید که صدف برای انجام مسابقه بوکس در ایران و یا انجام یک مسابقه بین المللی زیر سایه فدراسیون بسیار تلاش کرد؟ چرا نمی گوید که صدف برای انجام با حجاب همین مسابقه به فدراسیون رفت؟ این را خود رئیس فدراسیون بوکس در مصاحبه هایش گفت. چرا نمی گوید که صدف حتی برای انجام تمریناتش از تهران به ورامین می رفت زیرا در تهران به آن بزرگی، یک سالن پیدا نشد که او بتواند آنجا تمرین کند؟

حال که به هر دلیلی فدراسیون بوکس نتوانست و یا نخواست که به صدف خادم و به زن های دیگر علاقمند به رشته ورزشی بوکس کمک کند، چرا حالا او را با جملاتش می زند؟ و چرا منطقی و به عنوان نمونه نمی گوید که ما نتوانستیم خواسته او را برآورده کنیم؛ پس او خودش آستین بالا زد. یا مثلا بگوید کارش را تایید نمی کنیم ولی به ما هم ربطی ندارد. شخصا اقدام کرده است. این می توانست جوابی باشد که فدراسیون را از دردسر نجات دهد و در عین حال معروفترین بوکسور زن ایران را نیز جلوی دندان های تیز شده نیاندازد.

وقتی می خوانم که فدراسیون فوتبال سه تن از قدیمی ترین بازیکنان ملی پوش فوتسال ایران را پس از کسب قهرمانی جام ملت های آسیا و پیش از تورنمنت چهارجانبه روسیه از اردوی تیم ملی خط می زند چون به نگرفتن پاداش شان اعتراض کردند، با خود فکر می کنم فدراسیون چه توقعی داشت؟ چرا فکر می کند که می تواند قولی بدهد و بعد به راحتی زیرش بزند و توقع داشته باشد کسی هم چیزی نگوید؟ چرا فدراسیون فکر می کند این طرز برخورد قابل قبول است؟ احتمالا فدراسیون می گوید اصلا نباید چنین قولی می دادیم. اصلا جایزه و پاداش به چه کار ورزشکاران زن می آید؟ همینکه می توانند بازی کنند، لطف بزرگی است!

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته فدراسیون فوتبال گویا ید طولانی در دادن وعده های دروغین دارد. همین چند وقت پیش بود که به زنان فوتبالیست تیم ملی قول بازی تدارکاتی برای مسابقات انتخابی المپیک ۲۰۲۰ با تیم روسیه در استادیوم آزادی را داد ولی با تیم بلاروس در استادیوم آرارات بازی را برگزار کرد. کار به جایی کشید که مربیان بلاروسی، بازی در آن زمین را شرایطی سخت و نامساعد توصیف کردند. ولی مهم نیست. حتما فدراسیون پیش خود می گوید اصلا ما به آنها هم لطف کردیم!

وقتی می خوانم که تیم ملی امید کاراته ایران (زنان و مردان) به دلیل نداشتن بودجه از اعزام به رقابت های قهرمانی آسیا محروم شده اند، با خود دیگر هیچ فکری نمی کنم و از آن رد می شوم.

فدراسیون ها مکررا این نکته را فراموش می کنند که خواسته این ورزشکاران زن، حق آنهاست. این حق آنهاست که بخواهند از امکانات فدراسیون مرتبط شان استفاده کنند. این حق آنهاست که بخواهند در برابر زحماتشان و افتخارآفرینی برای کشورشان در میادین بین المللی پاداش دریافت کنند. این حق آنهاست که بخواهند پاداششان به موقع پرداخت شود و اگر یکسال گذشت و هنوز نشد، به این موضوع اعتراض کنند.

و همانقدر که اینها حق آنهاست، بررسی و رسیدگی به خواسته های آنها هم وظیفه فدراسیون هاست. این یک بخش عمده از شغل فدراسیون هاست که برای انجام دادن به آنها ایجاد شده اند و اگر فدراسیون های ورزشی فراموش می کنند که برای چه به وجود آمده اند و بودجه و حقوق دریافت می کنند، ورزشکاران زن نباید این نکته را فراموش کنند و با یادآوری مکرر به فدراسیون ها یک روز می توانند این مساله را جا بیاندازند.