سالگرد تولد گوگوش یک مصاحبه جنجال‌برانگیز؛ این بار حاشیه‌ها به جای متن نشستند

هما سرشار بیش از آنکه یک پرسشگر باشد،‌ در مقام همدردی با گوگوش گفت‌وگو کرد

کمتر هنرمند شناخته‌شده‌ای را می‌توان یافت که در زندگی خصوصی و عمومی‌اش درگیر حاشیه نشده باشد. گویی حواشی و برخی مسائل که به هنر یک ستاره هیچ ارتباطی هم ندارند، جزیی‌ جدایی‌ناپذیر از زندگی هنری‌اند و حتی اگر او بخواهد بی‌حاشیه بماند، رسانه‌ها و افراد مختلف سعی می‌کنند با درست‌ کردن حاشیه‌های حتی غیرواقعی، به سراغش بروند و حاشیه‌ای تازه به زندگی‌اش اضافه کنند تا از این آب گل‌آلود ماهی خود را صید کنند. دلیل آن هم مشخص است؛ مخاطبان بی‌شماری که برای چنین حاشیه‌هایی سرودست می‌شکنند. طبیعی است که از این‌گونه خبرها در شبکه‌های تلویزیونی، سایت‌ها و رسانه‌های اجتماعی مخاطب خود را پیدا می‌کنند و در پی آن، بازار گفت‌وگو و اظهارنظرهای درست و نادرست رونق می‌گیرد و خبر داغ و پرطرفدار می‌شود.

حال اگر آن ستاره عرصه خوانندگی و بازیگری سرگذشتی پرفرازونشیب هم داشته باشد و زندگی‌اش از کودکی تا میانسالی مملو از حادثه و جذابیت‌های رسانه‌ای باشد، طبیعی است که رسانه‌ها و افکار عمومی هر لحظه در پی‌ به وسط کشاندن پای او و پیگیر حواشی باشند تا عطش کنجکاوی‌های خود را فرو بنشانند. نمونه خارجی این‌ گونه ستاره‌ها مایکل جکسون و نمونه داخلی آن گوگوش و داریوش‌اند که حاشیه‌های زندگی آن‌ها برای مخاطب چنان جذابیتی دارد که همانند یک فیلم سینمایی پرکشش آن‌ها را درگیر خود می‌کند.

داریوش چند سال قبل و به‌خصوص در زمینه اعتیادش به مواد مخدر، یک خود افشاگری کرد؛ نوعی روایت حدیث نفس و بازگویی آن که فرد طی آن، گذشته تلخ و انزجار‌آورش را در معرض قضاوت می‌گذارد و از آن ابراز بیزاری می‌کند؛ اما گوگوش که همواره حاشیه‌های زندگی‌اش در گوشه‌وکنار عنوان می‌شد، خود هیچ‌گاه در یک گفت‌وگوی رودررو با محوریت حاشیه‌های زندگی، به بیان حواشی مسائل زندگی خود نپرداخته بود؛ او سرانجام روبه‌روی مصاحبه‌گری نشست که سال‌هایی که در روزنامه کیهان قبل از انقلاب فعالیت می‌کرد، بعد از آنکه به آمریکا کوچید هم حرفه‌ روزنامه‌نگاری را رها نکرد و هنوز هم برنامه روزهای شنبه‌اش با عنوان «صبحانه با هما سرشار» در لس‌آنجلس پرمخاطب است و طرفدار دارد.

این مصاحبه ۱۱۴ دقیقه‌ای در ویلا-آپارتمانی کوهستانی در لس‌آنجلس و هم‌زمان با هفتادویکمین سالروز تولد گوگوش (۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹) پخش شد* تا به گفته خانم سرشار، بتوانند به دور از قیل‌وقال‌ها یک گفت‌وگوی دونفره را به پیش ببرند؛ اگرچه در میانه‌های گفت‌وگو مشخص می‌شود آنجا هم چندان بی‌قیل‌وقال نیست؛ تا حدی که مجبور شدند  برای رفع مزاحمت همان قیل‌وقال‌ها پنجره‌ها را ببندند.

ورود شخصیت سوم به گفت‌وگو

فضای گفت‌وگو احترام‌برانگیز بود و به نظر می‌رسید محورهای بحث از قبل هماهنگ‌ شده‌اند. هما سرشار بیش از آنکه یک پرسشگر باشد،‌ در مقام همدردی با گوگوش گفت‌وگو کرد. اگرچه سعی می‌کرد با همان تک‌مضراب‌ها و تجربه‌‌اش از این‌گونه گفت‌وگوها، فضا را به سمت سوالاتی چالشی پیش ببرد و حتی چند بار از گوگوش مچ‌گیری کند؛ اما فضای کلی گفت‌وگو به‌گونه‌ای بود که چالشی خاص بین گفت‌وگوکننده با گفت‌وگوشونده ایجاد نشد. شاید سلوک گوگوش و کاریزمایی که او داشت و احتمالا رفاقت بین این دو، به‌اندازه‌ای بود که برخی سوالات، به‌رغم طرح‌شدن، پیگیری نشدند و عقیم ماندند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

نکته جالب این گفت‌وگو اقدام مصاحبه‌کننده در خلق شخصیت فائقه آتشین بود. گویی گفت‌وگوکننده برای آنکه از یک سو از گفت‌وگوی رودررو و چالش مستقیم پرهیز کند، ولی از دیگر سو اعتبار حرفه‌‌اش را زیر سوال نبرد، با مدد گرفتن از شخصیت سومی به نام فائقه (نام شناسنامه‌‌ای گوگوش)، خواسته است او را با چالش‌هایی روبه‌رو کند و از این طریق، پاسخ برخی از پرسش‌هایش را با رمز و کنایه و اشاره بگیرد. فائقه؛ شخصیت و وجدان آگاه گوگوش و به تعبیر سرشار، عاقل‌تر از گوگوش، گاه و بیگاه احضار می‌شد تا بتواند این خواننده نامی را به برخی اعتراف‌هایی وادارد و از روی برخی مسائل زندگی او که شاید در صورت پرسش مستقیم، یارای پاسخگویی به آن را نداشت، پرده بردارد.

آنچه بحث‌برانگیز شد

در گفت‌وگو، مباحث بسیاری مطرح شد. فراخوانده شدن به دادگاه و ضبط تمامی آرشیو شخصی‌اش که از جمله مهم‌ترین آن‌ها ‌صدای واروژان روی نوار برای تمرین گوگوش بود یا دادن کل ریل‌هایی که به خواست حاکم شرع به دادگاه تحویل داده شد و بعد معلوم شد درخواست شخصی همسر حاکم شرع بود که بسیار دلبسته صدای گوگوش بود، یا دوستی‌اش با بهروز وثوقی در ایتالیا و ازدواج و… اظهارنظرهایش درباره دوران کودکی و کودک کار بودن و فشاری که پدرش (صابر آتشین) و زن پدرش (نامادری) بر او وارد می‌کردند- اگرچه پیش از این هم گفته شده بود- این بار وضوح بیشتری یافت و برخی جزئیات آن برخوردهای نامادرانه افشا شد؛ مثل زمانی که پشت سرش در اثر کتک خوردن از نامادری آسیب دید و هفت بخیه خورد و با همان وضعیت روی صحنه رفت و با تهدید نامادری مجبور شد به پدرش بگوید که از پله‌ها افتاده است.

با این حال آنچه بحث‌برانگیز شد و البته تا به این لحظه واکنش‌هایی را هم به دنبال داشت، اظهارنظر گوگوش درباره ازدواج‌هایش با محمود قربانی، مسعود کیمیایی و بهروز وثوقی و فرزندش کامبیز قربانی بود که وقتی کار به داوری درباره این افراد کشید، نکاتی از زبان گوگوش بیان شد که طرف‌ مقابل را به واکنش واداشت.

همسر اول و واکنش به اظهارات درباره پسر

وقتی هما سرشار از مد موی کوتاهش پرسید، گوگوش از همسر اولش، محمود قربانی، گفت که در ایتالیا و تحت‌فشار او مجبور شد موهایش را کوتاه کند.‌ او از فرزندش کامبیز هم سخت گله‌مند بود و گفت که در ۱۵ سال اخیری که به آمریکا آمده، از رفتارهایش خیلی ناراضی بوده است. محمود قربانی که به گواه اسناد و نوشته‌های مطبوعاتی و حتی اذعان خود گوگوش در همین گفت‌وگو، برای معروف شدن او سنگ تمام گذاشت، در ویدیویی، از اینکه گوگوش به فرزند مشترکشان، به گفته او چنین بی‌رحمانه، تاخته است، انتقاد کرد و گفت که وقتی او با بهروز وثوقی در ایتالیا بود،‌ این او بود که برای پاس کردن چک‌هایش به تهران آمد. قربانی بخش‌هایی از گفته‌های قبلی خود را نیز در این فیلم آورد که نشان می‌داد در تمام آن گفت‌وگوها، از گوگوش حمایت می‌کرده است.

واکنش پولاد و مسعود کیمیایی

دومین واکنش را پولاد کیمیایی نشان داد. او سر مزار مادرش، گیتی پاشایی، رفت تا در بیست‌وهفتمین سال درگذشت او (۱۷ اردیبهشت) و در حالی‌ که بارانی آرام بر آرامگاه می‌بارید، جلو دوربین قرار بگیرد و بگوید که ۱۷ ساله بود که گوگوش به زندگی او وارد شد و اشاره کرد که اگر شبکه من و تو یا هما سرشار، تا یک ماه دیگر به او این فرصت را ندهند که ناگفته‌های خود درباره مادرش را بگوید، مجبور است در جایی دیگر تمامی این نکات در دل نگه‌داشته ‌شده را بازگو کند.

گوگوش در این گفت‌وگو اشاره کرد که گیتی پاشایی خود به دنبال او در آپارتمانش آمد و برای نخستین بار او را به منزلش برد و در بازگشت هم در نیمه‌شب، مسعود کیمیایی با خودرو او را به منزل رساند و نقطه‌ آغازین رابطه با مسعود از همان‌جا شکل گرفت. گوگوش حتی از گیتی پاشایی نقل کرد که در آخرین گفت‌وگوهایش از او خواسته بود مواظب مسعود باشد.

پس از پولاد کیمیایی، این بار نوبت به پدرش بود تا در سخنانی کوتاه، از گفته‌های گوگوش انتقاد کند. حسین لامعی، کارگردان و مستندساز، به جای کیمیایی در یک استوری در اینستاگرام، نوشت: «با مسعود خان کیمیایی حرف زدم... مفصل... پاهایشان را عمل کرده‌اند و نمی‌توانند راحت راه بروند… خسته‌تر از همیشه… مصاحبه‌ دیشب گوگوش را هم دیده بود و همین غمگین‌ترش می‌کرد… حرف‌هایی زد که قابل گفتن نیستند… فقط تهش گفت عزیزم، من وقاحت بلد نیستم؛ بلد نیستم آدم‌ها را به لجن بکشم؛ بلد نیستم جواب این همه بی‌معرفتی را بدهم و وگرنه حال و روزم این نبود.» (این ادعا برای ایندیپندنت فارسی قابل راستی‌آزمایی نیست)

در یکی دو روز گذشته اتاقی در کلاب هاوس در همین زمینه تشکیل شد که در نزدیک به ۵۰۰ دقیقه، برخی روزنامه‌نگاران یا آشناها با دو طرف ماجرا نکات بسیاری بیان کردند؛ اما به نظر می‌رسد شعله حاشیه‌هایی که گوگوش برافروخت، تا چندی دیگر ادامه داشته باشد و شاید حتی طرفین با ریختن نفت بر آن، بیشتر شعله‌ورش کنند.

*این گفت‌وگو در شبکه تلویزیونی من و تو پخش شد

بیشتر از موسیقی