از سالها پیش در افغانستان معیار ارزش و اعتبار یک زن در خانواده شوهرش را مبلغ پولی که خانواده شوهر برای او میپردازند و نیز جهیزیهای که زن همراه با خود به خانه شوهر میآورد تعیین میکند. در دو دهه اخیر مبلغ طویانه برای دختران در نواحی مختلف افغانستان از سیصد هزار افغانی تا به بیش از یک میلیون افغانی رسیده و هزینههای جانبی همچون طلا، زمین و دیگر اجناس منقول یا غیرمنقول گرانبها نیز به آن افزود شده است.
استاندار طالبان در غور بهتازگی مبلغ ۳۵۰ هزار افغانی را برای طویانه دختران تعیین کرده است و شماری از مردم نیز از آن استقبال کردهاند. این نشان میدهد که موضوع فروش یک انسان در برابر پول میان مردم افغانستان امر عادی و پسندیدهای است و مردم فقط با مقدار هزینه مشکل دارند نه با نفس معامله.
طویانه چیست؟
طویانه چیزی شبیه شیربها در فرهنگ ایران است، اما با تفاوتهایی در مبلغ و نحوه پرداخت آن؛ شیربها در ایران به پول یا هدیهای گفته میشود که معمولا از سوی خانواده داماد به مادر عروس به منظور قدردانی از زحمتی که در زمان نوزادی برای فرزند دخترش متحمل شده است پرداخت میشود، اما طویانه در افغانستان تبدیل به یک معامله تمام عیار بازرگانی شده است؛ یعنی پولی که دختران با آن خریدوفروش میشوند.
این یک رسم معمول در میان خانوادههای افغانستانی است؛ هنگامی که خانواده پسر به خواستگاری دختری میروند، پس از یک شناخت اولیه دو طرف از یکدیگر، بحث طویانه آغاز میشود و خواستگاری به یک معامله جنجالی بازرگانی میان خانوادههای دختر و پسر تبدیل میشود. معمولا پدر، برادر یا دیگر مردان خانواده دختر با چانهزنی تلاش میکنند مبلغ بیشتری را به خانواده پسر تحمیل کنند. این بحث معمولا به درازا میکشد و حتی با کشمکش و جدل پایان مییابد. در پایان خانواده پسر باید مبلغ پول توافق شده را همراه با دیگر وسایل جانبی همچون طلا، خانه یا هر چیز دیگری که از سوی خانواده دختر درخواست شده است، قبل از ازدواج بپردازد وگرنه ازدواج ممکن نیست. در بسیاری خانوادهها معمول است که خانواده دختر پس از دریافت طویانه، از پول دریافت شده مقداری جهیزیه برای دخترشان تهیه میکنند که با خود به خانه شوهر ببرد؛ اما در بسیاری موارد دیگر این پول به جیب پدر یا برادر دختر میرود.
میزان و مقدار طویانه در میان اقوام مختلف افغانستان و نیز طبقههای مختلف اجتماعی متفاوت است و نامهای متفاوتی هم دارد. در شمال افغانستان در میان اقوام ازبک، ترکمن و تاجیک به طویانه، قلین میگویند. از آنجایی که معمولا زنان در شمال افغانستان قالیبافی، گلدوزی و دیگر صنایع ظریف دستی انجام میدهند مبلغ طویانه یا همان قلین بیشتر است. البته طبقه اجتماعی و مالی خانواده دختر نیز تعیینکننده این مبلغ است؛ ازدواج با یک دختر از خانواده نسبتا متمول در شمال افغانستان هزینه هنگفتی دارد؛ برای مثال برای ازدواج با یک دختر قالیباف حداقل بیش از نیم میلیون افغانی باید پرداخته شود و افزون بر آن طلا و گلههای گاو، گوسفند و بز نیز ضمیمه طویانه میشوند.
در میان خانوادههای جنوب و شرق افغانستان که اکثرا پشتوناند و ملک و زمین بیشتری نیز دارند، میزان طویانه به مراتب بیشتر است. نیلوفر ایوبی، فعال حقوق زنان در افغانستان در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی گفت: «طویانه دختران پشتون در استانهای قندهار، هلمند و ننگرهار از یک میلیون افغانی شروع میشود و طلای ضمیمه طویانه نیز به کیلوگرم حساب میشود.» او گفت خانوادههای پشتون هر چقدر طویانه بیشتری بابت ازدواج دخترشان دریافت کنند، به همان اندازه دخترشان را ارزشمندتر و معتبرتر تصور میکنند. به گفته ایوبی در میان پشتونها حتی اگر خانواده دختر طویانه زیادی درخواست نکند، خانواده پسر برای نشان دادن قدرت و منزلت خانوادگیشان مبلغ هنگفتی میپردازند و پول گزافی در جشن نامزدی و عروسی هزینه میکنند.
این رسم در افغانستان از کابل شروع میشود و تا مناطق مرکزی هزارهنشین هرات، بادغیس و بدخشان میرسد و زنان و دختران جوان با نامهای مختلفی همچون گله، قلین، ولور، بخش، پیشکش و غیره با پول معامله میشوند. اما بهجز مهریه زنان در ازدواج که جایگاهی شرعی در اسلام دارد، طویانه و انواع آن هیچگونه جایگاه قانونی یا شرعی در افغانستان ندارند. در قانون مراسم ازدواج که در سال ۱۳۹۶ خورشیدی در مجلس افغانستان به تصویب رسید و در روزنامه رسمی وزارت عدلیه (دادگستری) منتشر شد، گرفتن طویانه به اجبار از خانواده داماد منع شده است. با این حال، مردم نه تنها برای از بین بردن این رسم ننگین تلاش نمیکنند بلکه هر روز به مبلغ آن افزوده میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
زنان چگونه به بردگی گرفته میشوند؟!
فریده، دختر ۱۸ سالهای در کابل است که سه سال پیش در ازای پول هنگفتی به نکاح یک مرد ۶۰ ساله در آمد. پس از گذشت دو سال و نیم از ازدواجشان، مرد مسن فوت کرد و فریده اکنون همچون یک زندانی در خانه شوهر متوفیاش زندگی میکند. خانواده شوهرش اجازه رفتن به خانه پدرش حتی برای دیدار آنان را هم نمیدهند، زیرا هراس دارند که او برود و بازنگردد. این خانواده پول هنگفتی برای ازدواج او هزینه کردهاند و بدون شک میخواهند او را به عقد مرد دیگری از خانواده درآورند تا پول از دست رفته جبران شود.
شهلا (نام مستعار)، استاد دانشگاه کابل در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی در مورد پرداخت طویانه دختران و پیامدهای آن در زندگی زنان در افغانستان گفت: «خانوادهها معمولا با دختری که برایش مبلغ هنگفتی پرداختهاند مانند یک انسان آزاد رفتار نمیکنند بلکه با او همچون یک برده برخورد میشود.» او افزود: «در چنین حالتی زنان در خانه شوهر بهمثابه متاعیاند که از بازار خریداری شدهاند و حق حرف زدن، ابراز نظر یا تصمیمگیری ندارند. تنها وظیفه زن در چنین حالتی رفع نیازهای جنسی شوهر، به دنیا آوردن فرزند و انجام امور خانه است.»
اما نیلوفر ایوبی نظر متفاوتی در این زمینه دارد. او میگوید زنانی که با خانوادههای متمول و با طویانه بیشتر ازدواج میکنند به همان اندازه در خانه شوهر قدر و منزلت بیشتری دارند. او گفت: «در میان خانوادههای فقیر هنگامی که مبلغ هنگفتی طویانه به خانواده داماد تحمیل میشود، مدت زمان نامزدی طولانیتر میشود تا داماد قادر به پرداخت شود و در این مدت روابط میان دو طرف به حدی تیره میشود که نتیجه آن ازدواج فقط خشونت و گروگانگیری زن است.»
این یک وضعیت معمول در افغانستان است که مردان جوان به دلیل گران بودن طویانه نمیتوانند ازدواج کنند و در بسیاری موارد نیز برای تهیه مقدار پول طویانه به کشورهای همسایه همچون ایران و پاکستان مهاجرت میکنند تا بهوسیله کارگری و انجام کارهای شاق بتوانند هزینه ازدواجشان را تامین کنند. چه بسا مردان جوان در مسیرهای غیرقانونی مهاجرت یا کار کشته یا به مواد مخدر معتاد میشوند.
راه دیگری که در ازدواج دختران در افغانستان بهجای طویانه اجرا میشود این است که یک دختر از یک خانواده با دختر یک خانواده دیگر همزمان مانند معامله کالا به کالا مبادله میشوند؛ این مورد که خیلی در افغانستان مرسوم است، بدل نامیده میشود. در رسم بدل خانوادهای که هم پسر جوان و هم دختر جوان یا نوجوان دارد، تلاش میکند با خانواده دیگری با همین شرایط ارتباط برقرار کند و در این صورت بدون پرداخت طویانه دختر به آنها بدهد و دختری هم برای پسر خود از آنها بگیرد. این گونه ازدواجها در افغانستان معمولا آینده وحشتناکی دارند. دو دختر که در واقع قربانی برادرانشان شدهاند در حالت مقایسهای زندگی میکنند و هر کدام به ازای وضعیت خوب یا بد آن دیگری، پاداش یا مجازات دریافت میکنند.
گذشته از این، پول حاصل از طویانه دختر معمولا صرف ازدواج برادر میشود که خود باید به دختر دیگری طویانه بپردازد. در بسیاری موارد نیز پدر دختر که همسرش را از دست داده است یا با وجود یک همسر قصد ازدواج دوم دارد، از پول ازدواج دخترش برای خود همسر جدید میگیرد. به هر حال باید مبلغ طویانه دختر تا حد ممکن بیشتر باشد تا مخارج مورد نیاز پدر یا برادر را رفع کند.
باکرگی و میزان طویانه
محک اصلی زندگی و ارزش زن در افغانستان در هنگام ازدواج، باکره بودن است. ازدواج با دختر باکره در افغانستان بهشدت جدی و حساس است، در حدی که انکار یا سادهانگاری درباره آن با فحشا یکسان دانسته میشود. چه بسا دخترانی که به دلیل ثابت نشدن باکرگی که همان ریختن خون در نخستین رابطه جنسی است، کشته یا به بدترین حالت شکنجه شدهاند و به خانه پدر بازپس فرستاده شدهاند. باکره بودن دختر هنگام ازدواج بسیار مهم و اساسی است و بدون شک تاثیر خاصی بر میزان طویانه او دارد. برای ازدواج با یک زن بیوه حتی اگر فقط ۲۰ سال داشته باشد، نصف یا کمتر از نصف مقدار طویانه دختر باکره پرداخت میشود؛ دلیلش هم این است که زن باکرگیاش را از دست داده است پس ارزش چندانی ندارد. معمولا ملاهای محل یا بزرگان قومی تصمیم میگیرند که راهحلی برای آسان شدن ازدواج جوانان پیشنهاد کنند، بنابراین مقدار طویانه را مشخص میکنند که کسی بیشتر از آن درخواست نکند؛ در این میان طویانه دختر باکره دو برابر طویانه زن بیوه یا مطلقه عنوان میشود. اخیرا استاندار طالبان که به گمان خودش برای آسان شدن ازدواج جوانان اقدام کرده است، هزینه طویانه دختران جوان و باکره را ۳۵۰ هزار افغانی و هزینه طویانه زن بیوه را ۱۵۰ هزار افغانی تعیین کرد.
وقتی خانوادههای افغانستان به میزان بیشتر طویانه برای دخترانشان اصرار دارند دلیلش این است که میخواهند به اطرافیانشان بگویند دخترشان باکره و پاکدامن بوده و به همین دلیل با مبلغ بیشتری به فروش (ازدواج) رفته است.
دلیل فروش انسان به نام طویانه در قرن بیست و یکم چیست؟
فرهنگ تاریک یا در واقع ضد فرهنگ «طویانه» که زنان و دختران را همچون متاعی در بازار بردهداری مردان به فروش میگذارد، ریشه در نادانی مردم و ساختار بدوی و قبیلهمحور زندگی افغانها دارد. هر چند در سالهای اخیر تغییرهایی در نسل جوان و تحصیلکرده افغانستان به چشم میخورد که تلاش میکردند برخلاف جریان معمول شنا کنند و ازدواج را از حالت معامله در بازار بردهفروشی به شکل یک توافق صلحآمیز بر محور عشق و عاطفه انسانی تغییر دهند؛ اما این حرکتهای خلاف جریان هنوز خیلی نوپا و ظریف بود که بیشتر نیرویهای محرک آن نیز درنتیجه شبیخون طالبان به افغانستان، کشور را ترک کردند.
زندگی مردم افغانستان از دیر زمان در گرو سنتهای قبیلهای بوده است که باورهایی همچون حذف زنان و تسلط تمام عیار مردان را در خانواده، جامعه و کرسیهای سیاسی کشور توجیه میکند.
علاوه بر این، فقر مداوم درنتیجه جنگ نیز زنان و دختران را تبدیل به یک وسیله برای امرارمعاش خانواده کرده است. در ساختاری که زن امکان ابراز وجود، نظر و عقیده ندارد نمیتواند واکنشی هم به تصمیم مردان خانواده نشان دهد و فروختن یک موجود بیزبان به نام ازدواج یا به هر نام دیگری، گزینه ساده و بیدردسری برای مردان خانواده است. در هشت ماه اخیر پس از تسلط طالبان نیز که وضعیت اقتصادی در افغانستان فاجعهبار شده است، اولین گزینه برای تامین معیشت خانوادهها، فروش دختران کودک و نوجوان بدون در نظر گرفتن سن، وضعیت جسمی و روحی آنان بود. دختران کودک و نوجوان در ازای پول دقیقا همچون چهارپایان در اختیار خریداران قرار گرفتند که مصداق واقعی بردهداری در قرن بیست و یکم است، آنهم در کشوری که ۲۰ سال زیر چتر حمایت دموکراتترین کشورهای جهان بود. در جایی که فروش دختران معمول باشد، گرفتن طویانه برای ازدواج دختران نیز امری افتخارآمیز تلقی میشود و هیچ نگرانی هم در مورد پیامدهای آن وجود نخواهد داشت.