محمدعلی و میراث ماندگارش

آخرین نبرد محمدعلی در سال ۱۹۸۱ درست یک ماه مانده به تولد ۴۰ سالگی او بود

محمدعلی رفته اما فراموش نشده و عجیب است که هرگونه صحبتی از مرگ او در سال ۲۰۱۶ به طرز عجیبی نادیده گرفته می‌شود. انگار علی هنوز زنده و سرحال است.

نیکو علی والش، نوه او که حالا مشتزن حرفه‌ای با کارنامه ۳ برد در مقابل هیچ باخت است، می‌گوید «او بهترین مشتزن جهان و بهترین انسان جهان است.»

جین کیلروی، دوست و مدیر برنامه‌اش، می‌گوید: «روزی نیست که به او فکر نکنم. همه‌جا صدایش را می‌شنوم و او را می‌بینم.»

کیلروی بود که پس از [مسابقه معروف] «غرش در جنگل» محمدعلی را از رینگ بیرون آورد. هم او بود که در پایان بسیار تلخ مسابقه باهاماس در کنار رینگ گریست و حالش بد شد. کیلروی در تمام لحظات پیروزی و شکست در کنارش بود و این کیلروی است که یادش را زنده نگه می‌دارد، داستان‌هایش را روایت می‌کند، حقیقت را زنده نگه می‌دارد و مردی را که دوست خود می‌دانست از صمیم قلب دوست دارد. کیلروی آخرین مرد میدان است.

آخرین نبرد محمدعلی در سال ۱۹۸۱ درست یک ماه مانده به تولد ۴۰ سالگی او بود. شب بسیار تلخی برای محمدعلی و بوکس بود. نمایش شرم‌آور طمع و حماقت بود. آن علی در رینگ، حتی سایه مردی هم که از یک دهه قبل می‌شناختیم نبود. او جنگجویی تهی از خود و بی‌حس بود که بیش از حد پرت‌وپلا می‌بافت. تره‌ور بربیک در ۱۰ دور مسابقه محمدعلی را شکست داد. قرار نبود دیگر مبارزه‌ای در کار باشد، فقط نسل پشت نسل و در هر چرخه تاریخ مشتزنی این افسانه قوت گرفت. از آن پس صدایش از دهان کودکان، شاعران و مردان و زنانی که دوستش داشتند، به گوش می‌رسد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پرونده‌های محمدعلی درون رینگ ساده‌اند. او سه بار قهرمان سنگین‌وزن دنیا شد و بعد آن را از دست داد. به علت امتناع از ثبت‌نام در جنگ ویتنام حق مبارزه از او سلب شد، در نمادین‌ترین مسابقات تاریخ بوکس برنده و بازنده شد و لبخند بر لب مردم آورد. رقصید، خون داد، شوخی کرد و مسابقه پس از مسابقه رنج کشید. تاج‌های قلابی به سر گذاشت و شاهان او را تجلیل کردند. او را می‌پرستیدند، برای آزادی گروگان‌ها در ماموریت‌های خیریه شرکت کرد و مشعل المپیک را برافروخت. او بزرگ‌ترین بود. او با ۵۶ برد و پنج باخت کار خود را به پایان رساند. بوکسورهای امروزی خواب این را هم نمی‌بینند که پا جای پای او بگذارند.

حالا در هشتادمین سالگرد تولدش انگار هنوز زنده است.

روی دیوار خانه کیلروی عکسی از محمدعلی است که هنگام طلوع آفتاب روی تپه ایستاده و آسمان آبی است. قهرمان دست‌ها را بلند کرده است و سفیدی شورت اورلستی که به پا دارد متمایز است. کیلروی می‌گوید: «این عکس را در اردوی آماده‌سازی گرفتم.» عکس‌های دیگری هم هست که او را همراه افراد سرشناس و سیاستمداران و در ورزشگاه‌ها نشان می‌دهد و عکس بزرگی که درست در پایان «غرش در جنگل» گرفته شده است. مطمئنا این یکی از بهترین عکس‌های تاریخ بوکس است.»

در این عکس روی بوم، محمدعلی ایستاده است و در حین حرکت رو به پایین به جورج فورمن نگاه می‌کند. داور، زک کلیتون، تقریبا در دقیقه ۲:۵۸ دور هشتم شمارش معکوس را تمام می‌کند و در لبه رینگ هم، کیلروی با کت شلوار بژ مخصوص سافاری (گردش در طبیعت)، دست روی طناب رینگ گذاشته است. کیلروی آماده بالا رفتن از پله‌ها است، آماده است تا از لای طناب‌ها به درون رینگ برود و پیروزی معجزه‌وار را جشن بگیرد. زمان در این عکس از حرکت ایستاده است. محمدعلی خسته است و چیزی نمانده که درون رینگ ولو شود و از جین بخواهد او را بیرون ببرد. حالت چهره فورمن شگفت‌انگیز است. هر زمان که جورج بزرگ در مورد آن شب در سال ۱۹۷۴ صحبت می‌کند، حالت چهره‌اش برمی‌گردد. او هنوز نمی‌داند چه اتفاقی برایش افتاد.

بوکس مدرن همچنان محمدعلی را به یاد دارد؛ با آن شورت سفید اورلست، دستکش‌های قهوه‌ای رنگ کوچک و سیاه شده از فرط استفاده و چکمه‌‌های سفید بلند. علی، علی،علی.

تصویر امضا شده است: « تقدیم به جین. موفق شدیم. محمدعلی.»

عکس دیگری هم از دوران بازنشستگی است که هر دو لباس رسمی سفید پوشیده‌اند و پاپیون سیاه زده‌اند. وقتی که دوران کسب‌وکار بوکس محمدعلی تمام شده  و کیلروی هم در لاس‌وگاس بازنشسته و بزرگ‌ترین مدیر اجرایی قمارخانه‌های این شهر افسانه‌ای شده است.

علی همیشه مهمان آن شهر بود. شاید آنقدر معروف بود که کنار رینگ نشستن و به نشانه تایید سر تکان دادن به او نمی‌آمد. خوب شد دیگر سفر نکرد.

حالا محمدعلی در تمام باشگاه‌های بدن‌سازی زنده‌ است. گمان نکنم در هیچ جای جهان ورزشگاهی دیده باشم که در آن عکسی از محمدعلی به دیوار نباشد. کیلروی معبد خود را دارد. بقیه فقط می‌توانند به عکس‌ها نگاه کنند..

نیکو علی والش می‌گوید: «برای من فقط پدربزرگ بوده است اما میراثش ادامه دارد.»

نوه‌ او به مبارزه ادامه می‌دهد و مشتزنان سراسر جهان کارهای محمدعلی درون رینگ و از همه مهم‌تر چگونگی مبارزه‌ او را از یاد نمی‌برند. تمامی بوکسورها از آلکساندر یوسیک گرفته تا فلوید می‌ودر به نوعی خاطره علی را زنده نگه می‌دارند.

کیلروی افزود: «چی؟ فکر می‌کنید از میان ما رفته است؟ به هیچ وجه! هر روز همین‌جا است. همه‌جا هست. هر روز.»

© The Independent

بیشتر از ورزش