حکایت غریب «مادربزرگ‌های جاسوس ایرانی» در اسرائیل

مهم‌ترین عامل ماجرای دستگیری پنج زن ایرانی-اسرائیلی به جرم جاسوسی برای ایران چیست؟

جمعیت ایرانیان یهودی در اسرائیل نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر است- AHMAD GHARABLI / AFP

مقام‌های اسرائیل روز چهارشنبه اعلام کردند که پنج شهروند اسرائیلی را به جرم جاسوسی برای حکومت جمهوری اسلامی ایران دستگیر کرده‌اند. این پنج نفر به مشارکت در یک حلقه جاسوسی برای جمهوری اسلامی ایران که تعداد بیشتری عضو آن بوده‌اند، متهم‌ شده‌اند. از ۱۵ نفر دیگر هم در این مورد تحقیق شده است که بیشتر آنان زنانی مسن بودند و همگی اصلیت ایرانی داشتند.

این موضوع در اسرائیل به‌سرعت پخش و برای خیلی‌ها به موضوع جوک و خنده تبدیل شد. تیترهایی همچون «مادربزرگ‌های جاسوس» و «حلقه جاسوسی پیرزن‌ها» در خیلی رسانه‌های اسرائیل به چشم می‌خورد اما همه این‌ها یک موضوع مهم را فراموش کرده‌اند.

بر اساس آنچه تاکنون می‌دانیم، این حلقه جاسوسی با تمام تلاش‌های جاسوسی که پیش از این دیده‌ایم، متفاوت است. آقای جاسوس صفحه‌ای به نام «رامبد نامدار» در فیس‌بوک درست کرده و در گروهی متعلق به ایرانی‌های مقیم اسرائیل به شکار جاسوس پرداخته است. آقای نامدار در این صفحه خود را یک ساختمان‌ساز پولدار یهودی-ایرانی مقیم تهران معرفی کرده است. او با اعضا تماس می‌گرفته و از جاهای معمولی عکس درخواست می‌کرده است؛ از یک اتاق در یک ساختمان شهرداری که محل کار یکی از این خانم‌ها بوده تا ایستگاه اتوبوس مرکزی تل‌آویو، رستوران‌های ایرانی، پارک‌های اسرائیل و غیره.

او بعدها عکس‌هایی از تظاهرات‌ همجنس‌گرایان و پاسگاه‌های پلیس هم درخواست کرده بود. گفته می‌شود که یکی از این خانم‌ها عکس‌های مراسم پسرش در ارتش اسرائیل را هم برایش فرستاده است. البته آقای نامدار به این افراد پول می‌داده، اما ماجرا را که بخوانیم معلوم است که پول عامل قطعی و موتور محرکه نبوده است.

آقای نامدار مردی جذاب به نظر می‌آمده و زنان را با تعریف و تمجید جلب می‌کرده است؛ اما در اینجا آن داستان همیشگی «تله جنسی» یعنی اغوا کردن افراد برای جلب دسترسی به اسرار را شاهد نیستیم. این زنان مسن و متاهل‌اند و به نظر نمی‌رسد که دنبال رابطه عاشقانه با نامدار بوده باشند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پس انگیزه اصلی چه بود؟ داستان بزرگ‌تر چیست؟

در واقع به این زنان چیزی داده شد که این روزها با پول نمی‌توان خرید؛ احساس هیجانی که درک آن برای بسیاری آسان نیست. آری، به نظر می‌رسد عامل اصلی ماجرا اشتیاق آن‌ها برای وطن از دست رفته‌شان، ایران، بوده است. از طریق این رابطه، با ایران در ارتباط قرار گرفتند. ایران بار دیگر می‌توانست بخشی از زندگی‌ آنان باشد. حالا هر روز با فردی در تماس بودند که می‌گفت به کنیسه ابریشمی تهران می‌رود؛ همان عبادتگاه خیابان کاخ که آقاجان‌زاده ابریشمی، نیکوکار یهودی، در سال ۱۳۴۴ در زمان محمدرضا شاه پهلوی، ساخته بود و بسیاری ایرانیان اسرائیلی از آن خاطره دارند.

امروز نام خیابان از کاخ به «فلسطین» تغییر کرده اما کنیسه هنوز پابرجا است. این خانم‌های مسن ایرانی-اسرائیلی به برکت رابطه با این جوان مرموز فیس‌بوکی بار دیگر می‌توانستند فارسی حرف بزنند و صدای خیابان‌های ایران را بشنوند.

آن گروه فیس‌بوکی به بسیاری یهودیان ایرانی مقیم اسرائيل برای بزرگداشت میراث فارسی و ایرانی‌ آنان فضا داد. در آن ضرب‌المثل‌های بامزه فارسی تعریف می‌کردند و از خاطراتشان از تهران، کرمانشاه، اصفهان و شیراز می‌گفتند. ویدیوکلیپ‌های هایده، عارف و گوگوش تماشا می‌کردند،  دستورغذا ردوبدل می‌کردند و دنبال این بودند که چطور می‌توان طعم فلان غذا را دقیقا درآورد.

اعضای همین گروه اخیرا یک گردهمایی‌ از ایرانیان یهودی در اسرائيل سازمان دادند که در آن به بزرگداشت میراث ایرانی خود پرداختند. مورین نهدار، خواننده ایرانی-اسرائيلی جوانی که در دو سالگی از اصفهان به اسرائیل مهاجرت کرده است، در همین گروه، کمک مالی جمع‌آوری کرد تا آلبوم بعدی خود را به زبان فارسی منتشر کند.

مشکل اینجا است که بسیاری در اسرائیل ارزش فرهنگ ایرانی برای ایرانی-اسرائیلی‌های کشورشان را متوجه نمی‌شوند. نه فقط در محور منازعات معمول بین یهودیان اشکنازی و میزراحی (که منظور از آن به ترتیب یهودیانی است که از اروپا آمده‌اند و آن‌ها که در خاورمیانه ریشه دارند) که حتی میان گروه‌های غیراشکنازی هم بسیاری به فرهنگ ایرانی توجهی نمی‌کنند. لهجه فارسی یهودیان ایرانی‌تبار در خیلی از فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی مسخره می‌شود و جهالت راجع به تاریخ ایران باعث می‌شود این بی‌احترامی بیش از پیش پا بگیرد.

رامبد نامدار این «مادربزرگ‌های جاسوس» را در گروهی فیس‌بوکی پیدا کرد که دقیقا برای مقابله با چنین فضایی تشکیل شده بود. گروهی برای عاشقان زبان و فرهنگ ایرانی و آن‌ها که خاطرات وطن از دست داده‌ خود را دوست دارند. نامدار متوجه این اشتیاق شد و از آن سوءاستفاده کرد؛ برای برخی هم شاید این راهی بود برای حل معضلات رابطه پیچیده‌ای که با ایران دارند.