رژیم ایران، مسئول فتنه‌انگیزی‌های حزب‌الله در منطقه

جامعه جهانی که به گفت‌وگو با تهران ادامه می‌دهد، به رفتار بی‌ثبات‌کننده رژیم ایران در منطقه اهمیت نمی‌دهد

کلیه برنامه‌ها و اقدام‌های حزب‌الله در منطقه بر محور منافع راهبردی منطقه‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران می‌چرخد‌ ـ AFP

رسانه‌های خبری بارها گزارش داده‌اند که حملات پهپادی حوثی‌ها به عربستان سعودی و شلیک موشک‌های بالیستیک از صعده و کوه‌های مران در یمن، با کمک، آموزش، و حمایت مالی حزب‌الله لبنان انجام می‌شود و گزارش‌های متعددی که در این زمینه تهیه شده است از این واقعیت پرده برمی‌دارد که این حملات مردم و تاسیسات غیرنظامی در جنوب عربستان سعودی را هدف قرار می‌دهد.

در سوریه، حزب‌الله لبنان همواره و در تمامی جنگ‌های خونینی که رژیم دمشق علیه ملت خود به راه انداخته است، شرکت داشته و هنوز هم در سرکوب مردم سوریه نقش ایفا می‌کند. حزب‌الله لبنان با ترویج فرقه‌گرایی و کشتار مردم بی‌گناه در شهرهای قصیر، حمص، و حلب، جنایت‌های بی‌شماری مرتکب شده است.

سازمان حزب‌الله، لبنان را به گروگان گرفته و آن را به کانونی برای تولید و قاچاق مواد مخدر به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تبدیل کرده است. این سازمان لبنان را به انزوا کشانده و باعث شده است که کشورهای حاشیه خلیج فارس برای دفع شر و فتنه و جلوگیری از قاچاق مواد مخدر و تامین سلاح و آموزش جنگجویان، از کویت تا صعده در یمن، ناگزیر به قطع روابط با لبنان شوند. در کویت، یک گروه مسلح کشف شد که با کمک، برنامه‌ریزی، و مشاوره حزب‌الله لبنان مشغول به جمع‌آوری و نگهداری سلاح و آموزش بود و به همین دلیل تحت پیگرد قانونی قرار گرفت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته باور به اینکه حزب‌الله لبنان به‌تنهایی عامل همه درگیری‌ها، ناآرامی‌ها، و جنگ‌های فرقه‌ای در منطقه باشد، دور از واقعیت و حقیقت است، زیرا ماهیت حزب‌الله لبنان برای همه آشکار شده است.  اکنون همه به این واقعیت پی‌ برده‌اند که حزب‌الله و رژیم ایران دو روی یک سکه‌اند و در واقع، کلیه برنامه‌ها و اقدام‌های حزب‌الله در منطقه بر محور منافع راهبردی منطقه‌ای رژیم جمهوری اسلامی ایران می‌چرخد و حزب‌الله ابزاری در دست تهران است که برنامه توسعه‌طلبانه خود را اجرا کند؛ بدین معنا که تفاوتی میان حزب‌الله و رژیم حاکم بر ایران وجود ندارد. واقعیت این امر در سخنرانی حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، که در آن به‌صراحت اعلام کرد که «تمام پول و بودجه حزب‌الله، از خورد و خوراک تا سلاح و موشک‌هایش، از جمهوری اسلامی ایران می‌رسد»، به‌درستی آشکار می‌شود.

در واقع، این ایران است که برای گسترش نفوذ و تسلط بر منطقه، در امور کشورهای خاورمیانه مداخله می‌کند. رژیم ایران این طرح را از طریق آمیزه‌ای از ایدئولوژی نژادپرستانه‌ای که بر مذهب و فرقه‌گرایی استوار است، پیش می‌برد؛ به‌ویژه که نبود عامل بازدارنده عربی یا بین‌المللی برای متوقف کردن مداخله آشکار تهران در کشورهای منطقه، برای پیشروی و گسترش نفوذش انگیزه‌ می‌دهد.

رژیم ایران همواره در تلاش برای ایجاد قدرت‌های موازی در کشورهایی است که دست به مداخله در امور داخلی آن‌ها زده است و سعی می‌کند قدرت‌های موازی ایجادشده، حتی از خود دولت‌ها و ارتش‌های آن کشورها قوی‌تر باشند. سپاه پاسداران که چند ماه پس از سقوط شاه و پیروزی انقلاب ۵۷، در اردیبهشت ۱۳۵۸ تاسیس شد و از همان زمان تاکنون، قدرت آن پیوسته رو به افزایش بوده است و ارتش رسمی ایران را به حاشیه رانده است، نمونه واقعی این راهبرد است. سپس، جمهوری اسلامی ایران با تاسیس گروه‌هایی چون «سازمان حزب‌الله» در لبنان، «انصارالله» در یمن، وشبه‌نظامیان «حشد الشعبی» در عراق، آن طرح را در سطح منطقه عملی کرد.

البته عامل مشترک بین سازمان‌های موازی یادشده با دولت‌ها، این است که همه آن‌ها طرفدار و حامی «ولی فقیه» (آیت‌الله خامنه‌ای) در تهران‌اند و به همین دلیل از آن‌ها به عنوان «گروه‌های ولایی»، یعنی وفادار به ولی فقیه ایران، یاد می‌شود.

شماری از کشورهای عربی، از جمله مصر، سودان، اردن، بحرین، عربستان سعودی و مراکش، به‌منظور جلوگیری از نفوذ اطلاعاتی رژیم ایران، روابط خود را با آن کشور قطع کردند. حتی کویت که روابطش با ایران را مستقیم قطع نکرده است، در سال ۲۰۱۶، سفیر خود را از تهران فراخواند و تاکنون تصمیمی برای اعزام مجدد سفیر به ایران اتخاد نکرده است. این در حالی است که در سال ۲۰۱۲، بحرین توانست با کمک نظامی مستقیم کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، از ایجاد سازمانی که هدف از آن به چالش کشیدن دولت آن کشور بود، جلوگیری کند.

در واقع، رژيم ایران به دنبال آن است تا راهبردی را که با استفاده از نیروی حزب‌الله در لبنان اجرا کرده و از این طریق لبنان را در کنترل خود گرفته است، در سایر کشورهای منطقه نیز اجرا کند. اما با توجه به دشواری‌ها و ناهنجاری‌های بی‌شمار ناشی از این راهبرد که لبنان را در عمق بحران فرو برده است، بعید است که هیچ شخص عاقلی چنین الگوی ویرانگری را برای کشور خود قابل پذیرش بداند.

امروز، ملت‌های منطقه، ناظران و تحلیل‌گران منصف و حتی جامعه جهانی به‌خوبی می‌دانند که رژیم ایران عامل اصلی فاجعه کنونی در منطقه است. با این حال، جامعه جهانی که فقط به منافعی می‌اندیشد که مستقیم تحت تاثیر اقدام‌های ایران قرار نمی‌گیرد، برای جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در منطقه دست به هیچ اقدامی نمی‌زند. در نتیجه، می‌توان گفت که جامعه بین‌المللی، به‌ویژه قدرت‌های بزرگ که در حال حاضر در وین سرگرم گفت‌وگو با تهران در مورد برنامه‌ هسته‌ای هستند، به‌‌رغم آگاهی از ماهیت سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده جمهوری اسلامی ایران، به رفتار خصمانه و تهاجمی آن علیه کشورهای منطقه اهمیتی نمی‌دهند، زیرا منافع و اولویت‌های آن‌ها با منافع و اولویت کشورها و مردم منطقه متفاوت است.

بنابراین، عمده‌ترین عامل بازدارنده در برابر سیاست‌های مخرب ایران در منطقه، تقویت انسجام ملی، مخالفت ملی و عمومی با سوءاستفاده از فرقه‌گرایی برای تحقق منافع سیاسی، ترویج اندیشه ملی‌گرایی و وطن‌دوستی و رد هرگونه تجمع در قالب فرقه‌گرایی در داخل کشورهایی است که رژیم جمهوری اسلامی ایران آن‌ها را هدف قرار داده است. کسی‌ که به دنبال فرقه‌گرایی باشد، در واقع در اجرای راهبرد توسعه‌طلبانه رژیم ایران سهم می‌گیرد و زمینه را برای تسلط رژیم ایران بر کشورش فراهم می‌کند، و اجازه می‌دهد که در کشورش سازمان‌های موازی ایجاد شود که بقای دولت و وحدت ملی را تهدید کند. از این‌ رو، باید همه در تلاش برای مقابله با سیاست و راهبرد بی‌ثبات‌کننده رژیم ایران در منطقه باشند و برای ابراز مخالفت با آن به پا خیزند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

© IndependentArabia

بیشتر از دیدگاه