زندگی روی لبه تیغ؛ روایت افسر پلیس زن از زندگی زیر سلطه طالبان

«طالبان زنان نظامی پیشین را به بهانه‌های مختلف از بین می‌برند و نام آن را قتل ناموسی می‌گذارند»

یک ماه قبل نیز خبر قتل دو زن پلیس در شهر مزارشریف در شمال افغانستان، وحشت عظیمی بر دل زنان نظامی پیشین افکند-PUNIT PARANJPE / AFP

زن جوانی که عضو نیروهای پلیس ملی افغانستان بوده است و اکنون زیر سلطه طالبان زندگی می‌کند، می‌گوید از ترس افتادن به دام طالبان مجبور است برقع بپوشد، چون در صورت شناسایی کشته خواهد شد.

فرشته (نام مستعار) زن جوان ۲۶ ساله‌ای است که در سال ۲۰۱۹ شغل آموزگاری در یک مدرسه خصوصی را رها کرد و به دنبال آرزوی دیرینه‌اش، به صف پلیس ملی افغانستان پیوست. او با شمار زیادی از دختران و زنان که در ساختار پلیس افغانستان انجام وظیفه می‌کردند، همراه شد و با دشواری‌های فراوان که بخشی از تجربه هر زن نظامی در افغانستان است، در مسیر هدف و آرمان‌های خود گام نهاد. امروز اما، از ترس افشا شدن هویتش به عنوان یک زن نظامی پیشین، در پستوی خانه‌اش مخفی است و اگر مجبور شود از خانه بیرون رود، برقع می‌پوشد تا شناسایی نشود و به‌ دام نیروهای طالبان نیفتد.

فرار رئیس جمهوری پیشین از افغانستان و مسلط شدن طالبان بر کابل، برای شهروندان افغانستان همچون خواب ترسناکی بود که با بیدار شدن پایان نیافت، بلکه به واقعیتی تلخ تبدیل شد. حتی نظامیانی که در ساختارهای امنیتی افغانستان کار می‌کردند، نیز از این اتفاق نامنتظره یکه خوردند. 

فرشته، افسر پیشین پلیس که هنوز در داخل افغانستان حضور دارد، در گفت‌‌وگو با ایندیپندنت فارسی می‌گوید: «وضعیت امنیتی افغانستان در یک سال اخیر خیلی وحشتناک و پیچیده شده بود، اما باز هم هیچ تصور نمی‌کردیم که طالبان یک‌باره کابل را بگیرند و تمام داروندار یک حکومت بیست ساله با یک ساختار بزرگ نظامی را منهدم کنند.»

فرشته می‌گوید، روز ۱۵ اوت، اول صبح به محل انجام وظیفه‌اش نرفت و به جای آن خواست به بانک برود تا برای خانواده‌اش که در یکی استان‌های دور دست زندگی می‌کنند، پول بفرستد. اما پیش از آن که او به در ورودی بانک برسد، خبر داخل شدن طالبان به کابل در میان مردم پخش شد و ظرف چند دقیقه، در بانک بسته شد و همه سراسیمه به سوی خانه‌های خود دویدند.  

فرشته این روایت را همچون خوابی پریشان تعریف می‌کند و می‌گوید: «هیچ خودروی در جاده نمی‌ایستاد که من را سوار کند، پای پیاده تا خانه دویدم. نمی‌دانستم چه کار کنم. روز بعد برای بیرون رفتن از افغانستان تلاش کردم و به فرودگاه کابل رفتم، اما نظامیان آمریکایی به درخواست من پاسخ رد دادند. به خانه برگشتم و پس از آن، روزهای زیادی پشت پنجره می‌نشستم و سراسیمگی و فرار مردم را در خیابان نگاه می‌کردم. همه می‌خواستند بروند، اما نمی‌دانم کجا.»

فرشته تصمیم خود را برای پلیس شدن، تابوشکنی بزرگی در خانواده سنتی‌اش عنوان می‌کند. او می‌گوید: «بدون شک این تصمیم عواقب دشواری برای من داشت، اما شغلم را دوست داشتم و از کار در بخش‌های تجسسی پلیس لذت می‌بردم.»

به گفته فرشته، در حکومت قبلی افغانستان، بی‌تردید مشکلاتی در ساختار پلیس افغانستان وجود داشت و کار زنان پلیس هم بدون دردسر نبود، اما به هر حال زنان پلیس، بیشتر از یکدیگر حمایت می‌کردند و وظیفه‌شان به آنان نوعی اعتمادبه‌نفس، تعهد، و نیز استقلال مالی می‌بخشید. او می‌گوید، این زنان بیشتر مسئولیت خانواده‌های خود را بردوش داشتند و زنان جسور و زحمت‌کشی بودند. فرشته با اشاره به چندین رویداد قتل زنان پلیس در استان‌های مختلف در سه ماه گذشته، می‌گوید: «اکنون در کنار فقر شدیدی که دامن‌گیر زنان پلیس شده است، از ترس اختفای اجباری، شکنجه، یا کشته شدن به دست طالبان، نمی‌توانند حتی از خانه‌هاشان بیرون روند، و علاوه بر آن نگران امنیت فرزندان یا دیگر اعضای خانواده‌شان نیز هستند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در حکومت طالبان، ما محکوم به نابودی هستیم

با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، نیروهای امنیتی افغانستان نیز از زن و مرد، نه تنها کارشان را از دست دادند، بلکه عده‌ای از آن‌ها از ترس افتادن به دست طالبان، راه فرار از کشور را در پیش گرفتند و شماری دیگر که امکان فرار و پناه گرفتن در جایی دیگر را نداشتند، در افغانستان ماندند و زندگی‌شان را مخفیانه ادامه می‌دهند. یک ماه قبل نیز خبر قتل دو زن پلیس در شهر مزارشریف در شمال افغانستان، وحشت عظیمی بر دل زنان نظامی پیشین افکند. 

فرشته با توصیف روزهای دشوار زندگی در کابل، می‌گوید: «ما زنان پلیس، اکنون هیچ فرصت و امکانی نداریم که آن را زندگی کردن بنامیم، فقط تلاش می‌کنیم زنده بمانیم. چگونه می‌توان هر شب و روز را با ترس و تهدید نفس کشیدن و پنهان بودن، زندگی کردن نامید.»

به باور فرشته، در تفکر طالبان جایی برای کارکردن زنان وجود ندارد، چه برسد به این که زن در حیطه امور نظامی و امنیتی فعالیت کند. به گفته فرشته، طالبان زنان نظامی پیشین را به بهانه‌های مختلف از بین می‌برند و نام آن را «قتل ناموسی» می‌گذارند.

فرشته و همکارانش تاکنون تلاش‌های زیادی برای خارج شدن از افغانستان کرده‌اند، اما هیچ‌یک از آن تلاش‌ها نتیجه نداده است. او می‌گوید: «جامعه جهانی میلیون‌ها دلار روی تقویت حضور زنان در صفوف امنیتی افغانستان سرمایه‌گذاری کرد، ولی حالا که زندگی تک تک ما زنان نظامی روی لبه تیغ است، ما را به فراموشی سپرده‌اند. ما همزمان در چندین جبهه جنگیدیم؛ از جنگ با باورهای سنتی جامعه در مورد فعالیت نظامی زنان تا تفکیک جایگاه و تاثیر زنان در ساختار نظامی کشور، و سرانجام شرکت در مبارزه با تروریسم. پس حق ما نیست که دست بسته به دم تیغ جلاد داده شویم.» 

هرچند طالبان در روزهای آغازین حکومت خود عفو عمومی اعلام کردند و تا کنون هم مقام‌های این گروه تاکید می‌کنند که همه، از جمله نظامیان پیشین، را مورد عفو قرار داده‌اند، اما در سه ماه گذشته ده‌ها مورد بازداشت، شکنجه، و قتل مردان و زنان نظامی پیشین در استان‌های مختلف افغانستان گزارش شده است. در اوایل سپتامبر، درست ۲۰ روز پس از تسلط طالبان بر افغانستان، نیروهای طالبان یک افسر پلیس زن را در مقابل چشمان فرزندانش در استان غور تیرباران کردند. موارد دیگری نیز از قتل و بازداشت زنان نظامی پیشین از سوی طالبان گزارش شده است. روز سه‌شنبه، نهم آذر، دیده‌بان حقوق بشر با نشر اعلامیه‌ای، از کشته یا ناپدید شدن دست‌کم ۱۰۰ نیروی نظامی پیشین افغانستان در سه ماه گذشته خبر داد. اما مقام‌های طالبان آن گزارش را بی‌اساس خوانده‌اند و می‌گویند اگر کسی کشته یا بازداشت شده است، دلیل آن، فعالیت‌ نظامی در دولت پیشین افغانستان نبوده است.

در صفوف پلیس ملی افغانستان در دولت پیشین، حدود ۴۰۰۰  زن انجام وظیفه می‌کردند. مشخص نیست که پس از مسلط شدن طالبان بر افغانستان، چه تعدادی از آنان موفق شده‌اند این کشور را ترک کنند.