خانه از پای‌بست ویران است

«قهرمان» اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کلن به نمایش درآمد

شهر کلن آلمان از ۲۱ تا ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱ (۲۹ مهر تا ۶ آبان)، برای سی‌ویکمین بار میزبان تازه‌ترین تولیدات فیلم و تلویزیون از سراسر جهان بود. در این جشنواره که به پایگاه بین‌المللی نمایش مجموعه‌های تلویزیونی معروف شده است، بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی و مستند، سریال تلویزیونی و فیلم‌ـمقاله‌های ویدیویی‌ به نمایش در‌آمدند. موضوع اصلی مجموعه‌های تلویزیونی که اغلب محصول کشورهای اروپایی بودند، رویدادهای تاریخی (هیتلر حرام‌زاده-۶ قسمت)، خشونت‌های جنسی و جنسیتی (فریب-۴ قسمت)، تاثیر عملیات شبکه‌های ترور بر کشورهای غربی (خشم‌-۸ قسمت) و رشد نژادپرستی در این جوامع (خیزش-۳ قسمت) را شامل می‌شد.

جشنواره فیلم کلن نخستین فستیوالی است که همگام با ایجاد و شکل‌گیری سامانه‌های اینترنتی تولید و پخش فیلم و سریال مانند پورتال نمایش آنلاین آمازون، نتفلیکس و اپل تی‌وی پلاس، سیاست عرضه و خریدوفروش محصولات این ژانر را در پیش گرفته و در دو دهه گذشته، به کانون دیدار و بازاریابی سرمایه‌گذاران و دست‌اندرکاران آن‌ها تبدیل شده است. در سال ۲۰۲۱، بخش اصلی «۱۰ سریال برتر تلویزیونی» این جشنواره مانند هر سال، یکی از پربیننده‌ترین بخش‌ها بود.

با این‌ حال، تماشاگران علاقه‌مند به تماشای فیلم‌های سینمایی و مستند هم از دیدن تازه‌ترین تولیدات جهانی این ژانرها که در بخش‌های «بهترین‌های فیلم‌های بلند» و «مستند» گنجانده شده بود، محروم نماندند: «پرها» ساخته عمر الظهیری، «یک مکان پاک» به کارگردانی نیکلاس کریستوس، «آنت» از لئوس کاراکس، «گرسنه» ساخته استیو مک‌کویین، «از اول» مستندی بلند ساخته گئورگ نونن‌ماخر و مایک شلومر، «بندتا» به کارگردانی پل ورهوفن، «فرانس» ساخته برونو دومون، «آواز قو» از تاد استیونز، «لئوناردو گمشده» ساخته آندراس کویفود و «ماشین من را بران» به کارگردانی پیوسوکی هاماگوچی از جمله این آثار بودند.

فیلم‌های ایرانی

از ایران، فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی که در جشنواره کن جایزه بزرگ هیئت داوران را از آن خود کرد، به نمایش درآمد. زابرینا سرابی، کارگردان آلمانی ایرانی‌تبار نیز با فیلم «کسی به فکر گوساله‌ها نیست» در بخش تولیدات آلمانی «ساخت ایالت نورد راین وستفالن» حضور داشت. این سینماگر ۳۹ ساله که در رشته کارگردانی و فیلمنامه‌نویسی در دانشکده‌های هنر کلن و اوترخت هلند تحصیل کرده، با نخستین فیلم بلند خود «پرلود» توجه و تحسین منتقدان را برانگیخت. اولین نمایش فیلم «کسی به فکر گوساله‌ها نیست»، در بخش «استعدادهای جوان» جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۲۱ بود.

زابرینا سرابی در این فیلم به زندگی یکنواخت دختری جوان به نام کریستین (با بازی ساسکیا روزندال) می‌پردازد که در روستایی دورافتاده در ایالت مکلنبورگ در مزرعه‌ای کوچک کار می‌کند. ایالت مکلنبورگ که در شرق آلمان واقع است، پس از فروپاشی دیوار در سال ۱۹۸۹ و وحدت آلمان شرقی و غربی، با دشواری‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بسیاری روبه‌رو شد که پیامدهای آن -از جمله رشد بی‌رویه گروه‌های راست افراطی و نژادپرست، همچنین کوچ نسل جوان به ایالت‌های غربی- هنوز هم چالشی بزرگ برای دولت‌ آلمان به شمار می‌رود. زندگی کریستین در نقش دختری پرکار و ساکت آیینه تمام‌نمای‌ سرنوشت این نسل است که هرچند زادگاه خود را هنوز ترک نکرده، همچنان سودای کشف دنیا و سرزمین‌های دیگر را در سر می‌پروراند. برای کریستین در فیلم سرابی، آشنایی با کلاوس، مکانیکی که برای تعمیر یکی از دکل‌های توربین‌ بادی از هامبورگ به مکلنبورگ رفته، امید بزرگی است که راه را برای دستیابی او به آرزوی دیرینه‌‌اش هموار ‌کند.

زابرینا سرابی در دومین فیلم خود توانسته است با به تصویر کشیدن شخصیت کریستین در پیوند با طبیعت خشن و ناهموار مکلنبورگ در روزهای داغ تابستانی، دنیای ملتهب و پرتنش او را با توانایی تحسین‌برانگیزی ملموس کند. ساسکیا روزندال، برای بازی ماهرانه و بی‌کلام خود در این اثر، جایزه اول جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۲۱ را به دست آورد.

همراه با «قهرمان»

رسانه‌های سینمایی آلمان، پس از نخستین نمایش فیلم «قهرمان» در فستیوال کن، مطالب‌ و نقدهای مثبت و منفی بسیاری درباره آن نوشتند. مطبوعات این کشور هم به دلیل حاشیه‌های جنجال‌برانگیز فیلم در رابطه با چندوچون ساخت آن و همکاری فرهادی با بازیگرانی که در تولیدات سینمایی ساخته نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران (امیر جدیدی و محسن تنابنده) حضور داشتند، خبررسانی کردند.

از میان مجله‌های سینمایی، نقدهای «ستاره فیلم» و «انتقاد» نمونه‌وار ذکر می‌شوند. برخی از نویسندگان این مطالب اغلب به ویژگی‌های خاص نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران (دیه-خون‌بها) و ارزش‌های اخلاقی جامعه کنونی آن (آبرو، همبستگی خانوادگی) پرداخته‌اند و «قهرمان» را به‌عنوان اثری که «معماوار به ژرفای جامعه ایران نقب زده است» تحسین کرده‌اند. برخی دیگر نیز این فیلم ۱۲۷ دقیقه‌ای را از نظر زبان سینمایی تکراری و طولانی خوانده‌ و از آن به مثابه اثری که بر اساس «چیدمان‌های پیچیده خاص فرهادی» روایت شده، یاد کرده‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مردی اصلاح‌نشدنی

در فیلم «قهرمان»، امیر جدیدی نقش مردی به نام رحیم را بازی می‌کند که به دلیل بدهی به زندان افتاده و در حال گذراندن دوران محکومیت خود است. وقتی فرخنده (سحر گلدوست) نامزد غیررسمی او، در خیابان کیفی مستعمل با ۱۷ سکه طلا می‌یابد، با هم تصمیم می‌گیرند سکه‌ها را بفروشند تا زندانی عاشق‌پیشه بتواند قرض کلان خود را بپردازد و با جلب رضایت طلبکار، به جای بازگشت به زندان، با نامزد فداکارش، پس از شکست در ازدواج اول‌ خود، زندگی جدیدی را شروع کند. ولی اجرای این نقشه با دشواری‌ها و موانع بسیاری همراه می‌شود که بیش از هر کس خود رحیم، عامل اصلی ایجاد آن‌ها است.

این مرد میانسال که دائم لبخندی بی‌معنی بر لب دارد و مرتب با دروغ گفتن و نشاندن فکت‌های آلترناتیو به‌جای واقعیت، خود را با محذورات اخلاقی اجتناب‌پذیر درگیر می‌کند، در بزنگاه‌های حساس، اغلب چاپلوسی و «نوکرم، چاکرم» را هم به ساده‌لوحی متمایل به بی‌‌خردی خود می‌افزاید و به‌جای درس گرفتن از اشتباهات گذشته و پرهیز از «مَچَل کردن» دیگران، تا زمانی که در میانه فیلم ناگهان به فکر آبرو و حیثیت خود می‌افتد، همچنان به رفتارهای کودکانه‌اش ادامه می‌دهد.

این شخصیت که ضریب هوشی پایینی دارد، هر چند در پایان با گفتن نیمی از واقعیت می‌کوشد خطاهای پیشین را جبران کند، مصرانه از قبول مسئولیت کارها و تصمیم‌های خود سر باز می‌زند و در حالی که دیگران -به‌ویژه نهادهای دولتی- را عامل و مقصر تمام ماجراها معرفی می‌کند، سر آخر با آن‌ها همدست می‌شود و از پسرش که لکنت زبان هم دارد، سوء‌استفاده ابزاری می‌کند.

مرد محبوب همه

شگفتی اینجا است که رحیم با وجود چنین خصلت‌های شک‌برانگیزی، انگار مُهره مار دارد و همه را با یک نگاه و لبخند، مسحور و وادار می‌کند داوطلبانه از «آبرو و حیثیت» خود هم بگذرند؛ از خواهر حسابگرش گرفته که ابتدا حاضر نیست ضمانت پرداخت بدهی برادر را به عهده بگیرد ولی بعدتر به خاطر او شهادت دروغ هم می‌دهد، تا شوهرخواهر شریفش که به گونه‌ای نمادین، با تعمیر ستون‌های تخت جمشید قرار است بزرگی و عظمت دیرین را به ایرانیان بازگرداند، تا نامزد دلباخته او که در نقش مددکار زندان و گفتار درمان قاعدتا باید ناهنجاری‌های اجتماعی را از میان بردارد، ولی خود به جاعل ماهر سند و هویت تبدیل می‌شود، تا راننده تاکسی‌ که هیچ آشنایی قبلی با رحیم ندارد ولی به یک باره در نقش ناجی، راه‌وچاه دغل‌بازی را به او نشان می‌دهد و سرانجام هم به‌عنوان مدعی ملت به یک کارگزار اعتراض می‌کند که: «حیف این مملکت که به دست شما سپرده‌اند.»

این شخصیت‌ها و ابتکارات آن‌ها، مجموعه خرد جمعی فیلمنامه‌ «قهرمان» اصغر فرهادی را می‌سازد.

مرد دلسوز

تنها کسی که در این میان، راه‌حل‌ها و نوآوری‌های جماعت فداکار فیلم را زیر سوال می‌برد، طلبکار ریشوی رحیم است که هرازگاه با متانت و درایت در باب رعایت پاکی و درستی سخنرانی غرایی سر می‌دهد و با هیچ ترفندی حاضر نیست رضایت دهد. فرهادی برای اینکه از غلظت بی‌رحمی این شخصیت محترم بکاهد، رقت قلب تماشاگر را هدف قرار دهد و در آخرین درگیری لفظی با رحیم و واسطه‌هایش، او را با چشمانی نمور و صدایی بغض‌آلود از صحنه خارج می‌کند: «من فقط خواستم به این مرد کمک کنم. همین! من جهازی دخترم را به این مرد دادم که کاروکاسبی‌ راه بیندازد، ولی...»‌

سوال اصلی این است که به چه دلیل باید طلبکارِ دلسوز و کارای فیلم که به راه‌ورسم سرمایه‌گذاری و کسب‌وکار به‌خوبی آشنا است و با عقل معاش کامل و به کمک دختر خود، یک واحد بزرگ چاپ و کپی را با موفقیت اداره می‌کند، به یک مرد ساده‌لوح، ناآشنا با اصول تجارت و بازار کار، مردی مجرد که زن اولش را طلاق داده است و یک پسر بیمار را هم سرپرستی می‌کند، پول قرض بدهد؟ آن‌ هم به بهای گذشتن از تامین آینده دختر خود و صرف‌نظر از تهیه جهازی برای او؟

پیش‌فرض‌های متزلزل، ولی باورپذیر

تعیین چنین پیش‌فرض‌های دور از ذهنی که شیوه بارز کارهای فرهادی است و ۱۰ سال پیش، موفقیت بین‌المللی «جدایی نادر از سیمین» را برای او به ارمغان آورد، البته که حق و انتخاب کارگردان است. ولی پرداخت سینمایی این پیش‌فرض‌ها باید به کمک شخصیت‌هایی مانند قهرمانان «جدایی نادر از سیمین» چنان باورپذیر باشد که با پیش‌فرض‌های تماشاگر در تضاد قرار نگیرد؛ تماشاگری که خود را برای دیدن یک روایت تصویری قابل قبول با ساختاری منسجم آماده کرده، نه برای «چرخ‌ چرخ‌ عباسی کردن» در تودرتوهایی که کارگردان با عناصری سست و متزلزل ساخته است و بعد به خدا توکل کند که زمین نیفتد.

در ابتدای فیلم، رحیم از پله‌های داربست محکمی که برای ترمیم یکی از ستون‌های سربه‌فلک‌ کشیده‌ تخت جمشید کنار آن بر‌پا شده است، بالا می‌رود و هنوز نفس تازه نکرده باید راه رفته را بازگردد چون «خانه از پای‌بست ویران است». این حکمت دیرین در مورد فیلم «قهرمان» هم صدق می‌کند.

بیشتر از فیلم