رسانه‌ها، ناسیونالیسم، بلوک‌بندی جدید و تنش‌های تازه

هم‌سویی جدید در جهان، میلیون‌ها انسان را در شرایطی دشوار قرار داده است

صف‌آرایی‌های جدیدی در جهان در حال شکل گرفتن است - ALEXANDER KLEIN / AFP

  • چین به مس افغانستان چشم دوخته است.
  • پاکستان معشوقۀ چین است.
  • بریتانیا در دامان آمریکا است.
  • گریۀ فرانسه به‌خاطر از دست دادن قرارداد زیردریایی.
  • هند می‌خواهد به واسطه روسیه از طریق ایران وارد کابل شود.

از یک سو، رسانه‌ها تبدیل به سیرک شده و با تیترهای خبری، مردم را به‌قدری ترسانده‌اند که اکثر مردم از رسانه‌ها سنّتی و رسانه‌های اجتماعی امروزی خسته شده و به دنبال یافتن راهی برای سرگرم کردن خود با موسیقی یا نمایش از طریق رادیو رفته‌اند؛ از جانب دیگر، با شکل‌گیری و از میان رفتن بلوک‌های جدید، سؤال‌هایی مطرح می شود که پس از تخریب و نابودی چند کشور مسلمان، اکنون نوبت کیست؟ یا این‌که حالا با محدود کردن نظریۀ جهانی‌سازی، آیا این روند در پشت پرده هنوز در حال انجام است؟

سیاست خارجی هر کشوری، اعم از کوچک و بزرگ، مسیر جدیدی را می‌پیماید، به‌ویژه بر اثر بستن مرزهایشان، دلسرد و مأیوس کردن مهاجران و پناهندگان در اولویت همه قرار می‌گیرد.

تازه‌ترین نمونه، هاییتی است، کشوری که بیش از ۱۰هزار نفر از شهروندان آن در مرز مکزیک برای ورود به آمریکا در حالت درماندگی و سختی به انتظار نشسته‌اند. این در حالی است که آمریکا آمادۀ بازگرداندن آن‌ها با هواپیماهای اختصاصی است.

یکی از دستورالعمل‌های مهم در منشور انتخاباتی اکثر حزب‌های سیاسی در کشورهای غربی، اکنون در حال عمومیت یافتن است. و آن این است که اولین استفاده‌کنندگان از امکانات اولیه، از تحصیل و مسکن گرفته تا شغل، شهروندان اصلی کشورهایی خواهند بود که تا یک دهه پیش تصور بر این بود که ناقض جدّی سیاست بین‌المللی حقوق بشر هستند.

روند دیگر این است که دشمنان سنّتی در حال دوست شدن هستند، و فاصله بین کشورهای دوست در حال افزایش است.

تا دیروز، کشورهای مسلمانی که حتی وجود اسرائیل را انکار می‌کردند، امروز با آن (اسرائیل) هم‌آغوش شده‌اند و در پی توسعه دادن روابط تجاری و عمومی خود با اسرائیل هستند.

آمریکا با جریان طالبان که در سطح جهان «تروریست» شناخته می‌شد، در دوحه توافق می‌کند، و رؤسای سازمان‌های جاسوسی اکثر کشورها برای دیدار با طالبان به کابل سفر می‌کنند.

روسیه، متحد سنّتی کشور هند، با رقیب آن چین، روابط خیلی نزدیک برقرار می‌کند، در حالی که نزدیکی روابط با آمریکا، به هند چنان گران تمام می‌شود که در چند دوره پاکستان آن را امتحان کرده است؛ برای مثال، نزدیکی روابط پاکستان طی جنگ سرد آمریکا در برابر اتحاد جماهیر شوروی.

از سوی دیگر، روابط میان روسیه و هند همانند یک دهه قبل گرم به نظر نمی‌رسد. پیش از این، روسیه در سازمان ملل متحد همواره از سیاست دولت هند در قبال کشمیر قاطعانه حمایت می‌کرد.

روابط نزدیک میان ایران و هند نیز ناگهان در حال تجدید است، اگرچه پس از وضع تحریم‌های آمریکا علیه ایران، تهران امیدوار بود که هند این تحریم‌ها را نادیده بگیرد و برنامه‌های تجاری و اقتصادی‌اش با ایران را حفظ کند، اما این اتفاق نیفتاد.

روابط دوستانه با اسرائیل در این میان نقش بسزایی داشت، زیرا ایران شاید تنها کشوری در جهان اسلام باشد که اکنون مخالف سرسخت دولت اسرائیل و سیاست‌های آن نسبت به فلسطین است. هند ترجیح داد تا به‌جای ایران، روابط خود را با اسرائیل و آمریکا تحکیم بخشد.

از آنجا که هند حالا در افغانستان هیچ نوع حضوری ندارد، اکنون به دنبال راهی از جانب ایران است؛ احتمالاً روسیه در موقعیتی نیست که از طریق کشورهای آسیای میانه حضور هند در افغانستان را تأمین کند، چون سرمایه‌گذاری تجاری چین سد راه شمرده می‌شود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

آنچه همه را در مورد چین شگفت‌زده کرده است، این است که در سال‌های گذشته در جنگ افغانستان جنگجویان مسلمان ترکستانی، کاشغری، و خُتَنی حضور داشته‌اند. پس چگونه چین این موضوع را فراموش کرده و نه‌تنها با دولت طالبان روابط نزدیک‌تری برقرار کرده، که به آنان وعدۀ کمک‌های مالی سخاوتمندانه نیز داده است.

همچنین، این سؤال مطرح می‌شود که چگونه طالبان در برابر جنایت علیه مسلمانان ایغور ایالت سین کیانگ چشم بسته‌اند که ظاهراً با ادعای مظلومیت امّت مسلمان در برابر قدرت‌های جهانی جنگیده‌اند.

جیالانی یینگ، نویسندۀ چینی و سرپرست انستیتو قدرت شهروندی، در مجله دیپلمات می‌نویسد: «چین می‌ترسد که با پیروزی طالبان، جنبش اسلامی ترکستان شرقی یا ETIM در سین کیانگ دوباره ظهور کند، که آنگاه مهار آن و برخورد با آن دشوار خواهد بود. به همین دلیل، وزیر امور خارجه چین با رهبر طالبان ملاقات کرده و از او در مورد اتخاذ سیاست معتدل اسلامی اطمینان حاصل کرده است.

دوم این که منافع چین به پروژۀ «یک کمربند، یک راه» محدود است. چین مایل است که در ازای حفاظت و تأمین امنیت این پروژه از سوی طالبان، در افغانستان سرمایه‌گذاری کند. افغانستان به‌خاطر داشتن معادن سرشار مس و مواد معدنی طبیعی دیگر، در مرکز توجه چین قرار دارد. چین فعلاً در حال گسترش نفوذ خود در محدودۀ سیاست اقتصادی است.»

پس از برگزیت (Brexit) تغییرهای مهمی در سیاست خارجی بریتانیا رخ داد. بریتانیا در حال تلاش برای عرض اندام دوباره در صحنه جهانی است. اتحادیۀ اروپا از زمان خروج بریتانیا سعی داشته است که موجودیت خود را حفظ کند، اما شکل‌گیری گروه «ویزگراد چهار»، متشکل از ۴ کشور اروپای مرکزی، و اخیراً اتحادیۀ دیگر (آکس)، این تصور را در بین کشورهای اروپایی تقویت کرده است که تشکیل اتحادیه‌های جدید باعث تضعیف اتحادیۀ اروپا خواهد شد. در نتیجه، اتحادیۀ ناتو نیز با تهدید مواجه شده است.

اگرچه بخش بزرگی از رسانه‌ها در بریتانیا بی‌طرف و آزاد هستند، اما پس از خرید زیردریایی فرانسوی، این جمله که «بریتانیا در دامان آمریکا است» روح تازه‌ای به ناسیونالیسم در رسانه‌ها دمیده است. درک این موضوع دشوار نیست که حتی در جهان لیبرال، توانایی پذیرفتن انتقاد تقریباً از بین رفته است.  

رسانه‌های آمریکایی هنوز بایدن را به خاطر نوع و روش بیرون آوردن نیروهای آمریکایی از افغانستان تبرئه نکرده‌اند، اما مسئولیت سمت‌دهی مجدد سیاست آمریکا در قبال جهانِ اسلام را به عهدۀ بایدن می‌گذارند. این مأموریت با حذف سامانهٔ دفاع موشکی پیشرفته و پاتریوت نصب شده در عربستان سعودی آغاز شد، با وجود این که دولت سعودی بارها خواستار باقی ماندن آن سامانه برای جلوگیری کردن از حمله‌های شورشیان حوثی یمن و دفع این حمله‌ها شده است.

باور بر این است که دولت آمریکا به طور جدی در حال بررسی انتقال تأسیسات نظامی و بیرون بردن نیروهای خود از مصر، سوریه، و عراق است.

آمریکا در حال تلاش برای تحکیم روابط دفاعی و اقتصادی خود با کشورهای غیرمسلمان، در مقایسه با کشورهای اسلامی است. گفته می‌شود که اتحادیه‌های «کواد» و «آکوس» حلقه‌های این زنجیر هستند، اما پروژه‌های اقتصادی چین، به ارزش تریلیون‌ها دلار در بیش از ۱۰۰ کشور، در پی تضعیف و متلاشی کردن موقعیت آمریکا است.

زمانی که دولت استرالیا تصمیم به لغو قرارداد با فرانسه و خرید ۱۸ زیردریایی از آمریکا و بریتانیا گرفت، تأثیر منفی این امر نه‌تنها بر کشورهای عضو ناتو و دیگر سازمان‌های دفاعی خیلی شدید بود، بلکه از قبل از تشکیل بلوک‌های جدید به رهبری بریتانیا و آمریکا نیز اکثر کشورهای غربی در فکر نزدیک شدن به روسیه و چین بوده‌اند.

سیاست جنون‌آمیز رسانه‌ها در بحبوحهٔ شکل‌گیری اتحادهای جدید، فاجعۀ انسانی جاری در افغانستان را تحت‌الشعاع قرار داده است؛ در جایی که نیم‌میلیون خانواده در اثر جنگ و قحطی اخیر آواره شده‌اند و در خیمه‌ها/چادرهای موقت زندگی می‌کنند؛ جایی که ۴۲ درصد مردم در گرسنگی به سر می‌برند؛ در شرایطی که ۴میلیون کودک دچار سوءتغذیه هستند، بانک‌ها تقریباً در بیشتر استان‌های کشور کار خود را متوقف کرده‌اند؛ در جایی که نه‌تنها بودجه‌ای برای ادارۀ کشور وجود ندارد، بلکه همان پول کمی را هم که در کشورهای خارجی وجود داشت، آمریکا و متحدانش حبس کرده‌اند و آزاد نمی‌کنند.

پیروزی طالبان ظاهراً دوران مداخله‌های خارجی در افغانستان را پایان داده است، اما این در حالی است که مبارزۀ داخلی برای زنده ماندن در این کشور بالا گرفته است. هم‌سویی جدید در جهان، میلیون‌ها انسان را در شرایط دشواری قرار داده است، به‌ویژه در جهان اسلام که هدف هر سیاست یا اتحاد جدید است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه