بازداشت حافظ سعید پیش از سفر نخست وزیر پاکستان به واشنگتن

جهادی ها، مهره‌هایی کم‌ارزش برای سیاست‌گذاران پاکستان

AFP

دولت پاکستان چند روز مانده به سفر عمران خان، نخست وزیر آن کشور، به واشنگتن، حافظ سعید، رهبر و بنیان‌گذار سازمان تروریستی لشکر طیبه را که متهم به دست داشتن در سازماندهی و اجرای حملات مرگبار در ممبی (۲۰۰۸) و شماری دیگر از اهداف نظامی و غیرنظامی در منطقه است، بازداشت کرد. بسیاری‌، از جمله دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، به این اقدام واکنش نشان دادند، و شماری آن را نشان حسن نیت پاکستان در مبارزه با تروریسم خواندند.

اما با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و امنیتی پاکستان، بازداشت حافظ سعید می‌تواند بیشتر سیاسی، غیرموثر و نمادین تعبیر شود تا یک اقدام معنادار و جدی. پاکستانی‌ها در گذشته نشان داده‌اند که همکار و همتای خوبی برای ایالات متحده در جنگ علیه تروریسم نیستند. اسامه بن‌لادن، بزرگترین تروریست جهان، سال‌ها در همسایگی مقر ارتش پاکستان زندگی می‌کرد و نهایتا در همان‌جا کشته شد. پرسش‌های بسیاری در مورد اقامت طولانی بن‌لادن و چگونگی زندگی او در شهرک ایبت‌آباد، هنوز بی‌پاسخ مانده است. شمار زیادی از سران طالبان و گروه‌های تروریستی همدست آن‌ها که در لیست سیاه سازمان ملل متحد و نهادهای آمریکایی قرار دارند، هنوز در شهرهای پاکستان، چون کویته، پشاور، لاهور، اسلام آباد و کراچی، آزادانه زندگی می‌کنند.

محاسبه استراتژیست‌های پاکستانی این است که به‌رغم تنش‌ها در روابط با ایالات متحده امریکا، حرکت‌های نمادینی از این دست کمک می‌کند تا وجهه بین‌المللی پاکستان به عنوان کشوری حامی تروریسم که در لیست خاکستری گروه ویژه اقدام مالی جهانی قرار دارد، تغییر کند و از این طریق، کمک‌های مالی و نظامی متوقف شده آمریکا را دوباره به‌دست بیاورند. گسترش رابطه هند با ایالات متحده در جریان یک دهه گذشته و اتکای پاکستان به کمک‌ و حمایت اقتصادی و بازرگانی چین، بخش دیگری از برنامه نخست وزیر، عمران خان، و نظامیان پاکستان است که می‌کوشند پیش از آن که پاکستان کاملا از چشم آمریکا بیفتد، آن را به‌اجرا درآورند.

اما با در نظر داشت تاریخ پر فراز و نشیب این دو کشور، واضح است که هم خان و هم ترامپ، به موج‌های آنی و مقطعی تصمیم گیری های سیاسی دل بسته‌اند، و از پرداختن به معضلات اساسی در روابط دو کشور طفره می‌روند. ترامپ، خواهان یک دستاورد آنی است، و عمران خان نیز تلاش دارد تا با اقدامات نمایشی، در مواجهه با حلقه‌های فاسد و تروریست‌هایی چون حافظ سعید، نشان دهد که گام‌هایی را در مسیر ایجاد حکومتی کارا و همسو با جهان برداشته است و  برمی‌دارد.

واقعیت اما این است که حافظ سعید و همدستان افراطی او چون مسعود اظهر، تنها یکی از سرهای اژدهای هزارسر تروریسم  در داخل پاکستان به‌شمار می‌روند. بازداشت آنان نمی‌تواند به معضل ریشه‌دار افراطی‌گری و ترور پایان دهد. این گروه‌ها صاحب منابع و زیرساخت‌های نظامی، پایه‌های عقیدتی و حمایت‌های اقتصادی در داخل کشورند. اکثریت سازمان‌های تروریستی، ساختار نامتمرکز دارند و کارشان با حذف و بازداشت یک یا چند تن از رهبران‌شان، به پایان نمی‌رسد. تداوم حضور القاعده پس از بن‌لادن، می‌تواند یکی از نمونه‌ها باشد. از سوی دیگر، دولت عمران خان یا هر سیاست‌مدار غیرنظامی پاکستان، از توان و ظرفیت لازم برای تغییر تقابل سیاسی و امنیتی  پاکستان را در مواجهه با گروه‌های افراطی اسلام‌گرا، برخوردار نیستند. از این رو، تا آینده‌ای قابل پیش‌بینی، این گروه‌ها به عنوان ابزارهای کارآمد و قدرتمند از سوی نظامیان، برای تحقق اهداف سیاست خارجی استفاده خواهند شد.

به این ترتیب، شرایط کنونی، نه اقدامی جدی، بلکه صرفا ادای نوعی حسن نیت از جانب پاکستان در مبارزه با تروریسم است که بتواند اطمینان آمریکا و جامعه جهانی را در درازمدت جلب کند.  تلاش عمران خان این است که به دولت  ترامپ بگوید که «می‌توانید روی ما حساب کنید، ما در کنار تان هستیم». اما جناح‌های سیاسی مختلف آمریکا، چه جمهوری‌خواه و چه دموکرات، پیش از این نیز تجربه چنین حساب باز کردن‌هایی را در مورد حکومت پاکستان داشته‌اند، و می‌دانند که فاصله زیادی بین حرف و عمل آنان وجود دارد.

با این حال، عمران خان شانس خود را برای از سرگیری مناسبات سیاسی – نظامی پاکستان با آمریکا می‌آزماید. او احتمالا طرح حمایت پاکستان از پروسه صلح افغانستان، مبارزه با دهشت‌افکنی پس از خروج نیروهای آمریکایی از منطقه، و محدود کردن مناسبات استراتژیک اسلام آباد- پکن را با دونالد ترامپ مطرح خواهد کرد. در معادلات استراتژیک سیاست خارجی پاکستان به ویژه در مواجهه با ایالات متحده،  حافظ سعید و تمامی تروریست‌های پرورش یافته در پاکستان، از مهره‌هایی کم‌ارزش بیشتر نیستند. اسلام‌آباد کارنامه سنگینی در استفاده تاکتیکی از نیروهای افراطی و اسلام‌گرا دارد.