سهشنبه ۲۲ تیر ۱۲۸۸ نیروهای مجاهدان گیلانی و بختیاری تهران را فتح کردند. محمدعلی شاه قاجار به سفارت روسیه گریخت و از سلطنت خلع شد. پدرش آخرین شاه ایران بود که در خاک کشورش جان سپرد.
سلطنت مطلقه پادشاهی، پس از هزاران سال بهصورت قانونی و رسمی در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ با فرمان مظفرالدین شاه قاجار در ایران پایان یافت. اگرچه اولین قانون اساسی ایران که بر اثر مبارزات مشروطهخواهان نوشته شد تا زمستان سال ۵۷ همچنان برقرار بود، اما در مقید کردن پادشاه به رأی ملت، توفیق چندانی نیافت.
۱۰ روز پس از امضای فرمان مشروطه، شاه بیمار جان سپرد و محمدعلی میرزا، نوه مشترک میرزا تقیخان امیرکبیر و ناصرالدینشاه صاحبقران، بهعنوان اولین شاه حکومت مشروطه به مجلس رفت و سوگند یاد کرد. او در روز تاجگذاری، نمایندگان مجلس شورای ملی را دعوت نکرد و متمّم قانون اساسی مشروطه را نیز تنها به سبب اعتراضات سراسری مردم امضا کرد. او نهایتاً گرمای تهران را بهانه کرد و برای عملی کردن نقشههای خود، به باغ شاه در غرب تهران رفت.
اقدامات او در مخالفت با مشروطهخواهان که در تاریخ ایران به «استبداد صغیر» معروف است، باعث شد که فاصله تابستان ۱۲۸۷ تا تابستان سال بعد، از سیاهترین دوران تاریخ معاصر ایران باشد. یک سال استبداد صغیر محمدعلی شاهی، هویت سوگواری برای تهران ساخت.
دروازه قورخانه تهران (اسلحه خانه) دوره ناصری- Wikipedia
شاه جوان، کینه هشت مرد را در دل داشت و قبل از به توپ بستن مجلس، خواهان تبعید آنها از ایران شده بود. سید جمالالدین واعظ، ملکالمتکلمین، میرزا جهانگیرخان، سید محمدرضا مساوات، بهاءالواعظین، و میرزا داودخان، روزنامهنگاران و متفکرانی بودند که از نظر شاه جوان، مسببان اصلی موفقیت جنبش مشروطیت بودند. آنها توانسته بودند تنها به مدد نیروی کلام و قلم، بدون شلیک گلولهای، به ساختار هزاران ساله پادشاهی در ایران پایان دهند. آنچه در آن زمان بهعنوان مجلس اول قانونگذاری در ایران وجود داشت، ثمره تلاش آنها بود و مسلم است که آن مجلس با درخواست شاه برای تبعید آنها مخالفت کرد.
آن مخالفت مجلس و سوء قصدی نافرجام، باعث شد تا محمدعلی شاه به سراغ دوستان قدیم خود برود.
برخی معتقدند که سرگی مارکوویچ شابشال یا ادیبالسلطان، معلم روسی او، کسی بود که مقدمات به توپ بستن مجلس را توسط کلنل لیاخوف مهیا کرد.
آنچه شاه میخواست، در ساعت ۶ صبح دوم تیر ماه ۱۲۸۷ با محاصره و حمله به ساختمان مجلس و مسجد سپهسالار آغاز شد و در نتیجه آن، برای اولین بار بدون حمله مستقیم نظامی، کنترل پایتخت ایران به دست نیروهای نظامی روسیه افتاد و فرمانده روسی بریگاد قزاق، مجلس شورای ملی ایران را به دستور شاه قاجار به توپ بست و فرماندار نظامی تهران شد.
بسیاری از آزادیخواهان تا شب به دست نیروهای روس و وفاداران شاه کشته شدند. علیاکبر دهخدا در آن روز جان به دربرد، و بعدها یکی از غمگینترین سوگنامههای تاریخ ادبیات ایران، مسمط معروف «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را در یادبود میرزا جهانگیرخان شیرازی سرود که در پایان آن روز سیاه و در جشن شادمانی پیروزی محمدعلی شاه، همراه با ملکالمتکلمین بهسختی شکنجهشدند و به قتل رسیدند:
ای مرغِ سحر! چو این شبِ تار
بگذاشت ز سر، سیاهکاری،
وز نفحه روحبخشِ اسحار
رفت از سرِ خفتگان، خماری،
بگشود گره ز زلفِ زرتار
محبوبه نیلگون عماری،
یزدان بهکمال شد پدیدار
واهریمنِ زشتخو حصاری،
یادآر ز شمعِ مرده! یادآر!
دهخدا آنقدر زنده ماند تا بار دیگر تجربهای را از سر بگذراند که به شهادت تاریخنگاران، شبیهترین واقعه تاریخی به استبداد صغیر است. او در جریان نهضت ملی شدن نفت از پشتیبانان دکتر محمد مصدق بود. آنچه محمدرضا شاه پهلوی، آخرین شاه ایران، با مصدق و آزادیخواهان و روزنامهنگاران کرد، کودتای نظامی آمریکایی که به بازگشت او به قدرت انجامید، و تیرباران بدن تبدار دکتر فاطمی به جهت کینهای که شاه از او داشت، اشارههایی آشنا به «واقعه ارتجاعیه» (ماجرای به توپ بستن مجلس و آغاز استبداد صغیر) بود.
از دیگر سوگنامههای سروده شده برای مشروطه، تصنیف ماندگار «مرغ سحر» از ملکالشعرا بهار است. این تصنیف در کوران حوادث پس از سقوط سلسله قاجار و روی کار آمدن پهلوی سروده شده است. چند سال بعد، در اجرای عمومی این ترانه، قمرالملوک وزیری بیحجاب روی صحنه رفت و آواز خواند:
مرغ سحر، ناله سر کن
داغ مرا تازهتر کن
زآه شرربار، این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پربسته! ز کنج قفس درآ
نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی، عرصهٔ این خاک توده را
پر شرر کن
هرچند در قانون اساسی مشروطه حقوق شهروندی زنان نادیده گرفته شد، اما با حمایت روشنفکران و تشکیل انجمنهای نسوان، حضور اجتماعی زنان پررنگتر شد. چه در جنگهای مجاهدین و چه در سخنرانیها و خطابهها، نامهای زنان بسیاری در تاریخ ثبت شده است. این حضور، اگرچه در مقاطعی چون جنبش تنباکو توسط روحانیان مغتنم شمرده شد، اما در مجموع به مذاق سنتگرایان خوش نیامد و از عوامل اختلاف همیشگی «متشرعان» با «متجددان» محسوب میشود.
سرانجام، روز سهشنبه ۲۲ تیر ۱۲۸۸ نیروهای مجاهدان گیلانی و بختیاری تهران را فتح کردند. با ورود نیروهای مجاهدان گیلانی و بختیاری به تهران، محمدعلی شاه قاجار نخست به سفارت روسیه در تهران پناهنده شد، و سپس با خلع وی از سلطنت، به روسیه تبعید شد.
از وفاداران به شاه، شیخ فضلالله نوری بود که قانون اساسی مشروطه را مخالف با شرع مبین اسلام میدانست و در وقایع استبداد صغیر، در سمت شاه «مشروعهخواه» ایستاد. وی پس از فتح تهران، بازداشت شد و بهحکم شیخ ابراهیم زنجانی در ۹ مرداد ۱۲۸۸ در میدان توپخانه تهران به دار آویخته شد.
حمایت فقهای مخالف آزادی از استبداد سلطنتی در دورههای متفاوت تاریخی ایران، بارها سبب شکست جنبشهای مردمی شده است. از آنجمله است جانبداری آیتالله کاشانی از محمد رضا شاه پهلوی در جریان کودتای آمریکایی مرداد ۱۳۳۲ که تکرار خاطره فقیهی بود که در مقابله با قانون اساسی مشروطه، نوشت: «مساوات در اسلام محال است» و پایهگذار هیئتی برای نظارت بر مجلس شد که بعد از صد سال، اکنون آن را با نام «شورای نگهبان» میشناسیم.
آیتالله خمینی در سخنرانیهای بسیاری از شیخ فضلالله نام برده است و از او بهعنوان سمبل مبارزه علیه استعمار یاد کرده است. هرچند جز همراهی در نهضت تنباکو جای نشان دیگری از فعالیتهای ضد استعماری شیخ بهچشم نمیخورد، اما در نظریات فقهی و اسلامی، بسیار مورد استناد جمهوری اسلامی بوده است؛ چنانکه حتی برخی از تاریخنگاران، بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۸ و حذف شرط مرجعیت از شرایط ولیفقیه و افزودن عبارت «ولایت مطلقه فقیه» (اصل ۵۷ و ۱۱۰) را تعبیر رؤیای شیخ فضلالله نوری و پایان میراث مشروطهخواهان ایرانی میدانند.