سی سال پس از آغاز تبادل اسرای جنگی بین ایران و عراق

نابودی و نابسامانی هزاران خانوار؛ تأثیر یکسان جنگ ایران و عراق بر مردم  دو کشور

یک مادر ایرانی، پسرش را پس از آزادی از اردوگاه زندانیان جنگی در آغوش می‌گیرد- CHRISTOPHE SIMON / AFP

در طول سال‌های پیش از انقلاب ۵۷ در ایران، مناقشات مرزی ایران و عراق بارها این دو کشور را لبه خطرناک رویارویی نظامی کشاند، اما هیچ‌گاه آن منازعات به یک جنگ تمام‌عیار ختم نشده بود. از آغاز تشکیل کشور عراق در نقشه سیاسی خاورمیانه، بین دولت‌های نوپای این کشور و همسایه کهن‌سالش، ایران، در تعیین مرز مشترک اختلافاتی پیش آمد. 

پس از برچیده شدن نظام سلطنت در ایران و برپایی نظام جمهوری اسلامی، ایران پشتوانه حمایت نظامی آمریکا در منطقه را از دست داد و شاید این مهم‌ترین دلیلی بود که صدام حسین فرصت را مناسب دید که با یک حمله نظامی، بخش‌هایی از ایران را به خاک عراق ملحق کند. اما محاسبات او که منجر به حمله نظامی در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران شد، چندان درست از کار درنیامد و منجر به طولانی‌ترین جنگ کلاسیک قرن شد. 

هشت سال بعد و پس از کشته و زخمی شدن بیش از یک‌میلیون نفر، جنگ در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتش‌بس از سوی دو طرف خاتمه یافت. مبادله اسیران جنگی از سال ۱۳۶۹ آغاز شد و ایران آخرین گروه از اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ به عراق تحویل داد.

ایران این بخت را داشت که پس از پایان جنگ وارد مرحله سازندگی شود. هرچند هیچ‌گاه غرامت ۹۷ میلیاردی را از عراق نگرفت، اما به‌صورت رسمی از وضعیت جنگی خارج شد. اما برای عراق این‌گونه نبود. شهروندان عراقی از سال ۱۹۸۰ به این‌سو به مدت چهل سال درگیر جنگ داخلی و خارجی، تغییر حکومت، اشغال نظامی، و بی‌ثباتی سیاسی بوده‌اند. با گذشت سی سال از پایان جنگ ایران و عراق، ایران توانسته است در پایگاه‌های مذهبی و سیاسی کشور عراق نفوذ کند و بخش مهمی از معادلات سیاسی را به نفع خود تغییر دهد. اما آنچه در ایران درباره آن کمتر سخن گفته می‌شود، تأثیرات جنگ ایران و عراق بر روی مردم این کشور است. 

ایران و عراق در سال ۱۳۶۹ روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. از همان زمان، تبادل اسرای جنگی دو طرف نیز آغاز شد. در پایان جنگ حدود ۴۰ هزار ایرانی در عراق اسیر بودند و در مقابل ایران نیز حدود ۷۰ هزار اسیر عراقی در اختیار داشت. 

در پایان آن جنگ  هشت‌ساله، تغییر عمده‌ای در ترکیب نظام سیاسی دو کشور پدید نیامد. رهبران دو کشور  هنوز روح‌الله خمینی و صدام تکریتی بودند و مرزهای دو کشور همان مرزهای هشت سال قبل بود.

آنچه تغییر کرده بود، ویرانی‌ای بود که در هر دو سو برجای‌مانده بود؛ خانواده‌های بی‌جا شده و کودکان بی‌سرپرست و میلیون‌ها خانوار جنگ‌زده در دو سوی مرز. درد و رنج از دست دادن اعضای خانواده، بی‌خبری از سرنوشت مفقودان و اسرای جنگی، ادامه زندگی در شرایط مشقت‌بار ناشی از صدمات فیزیکی و نقص عضو، در هر دو کشور یکسان بود. 

سی سال قبل در چنین روزهایی خانواده‌های اسرای جنگی از دو سوی مرز با هر وسیله نقلیه‌ای که می‌توانستند یا با پای پیاده خود را به مسیر عبور کاروان اسرای آزادشده می‌رساندند تا بتوانند حتی ساعتی زودتر از زمان مقرر اعلام‌شده توسط ستاد هماهنگی و رسیدگی به امور سربازان، عزیزان خود را ملاقات کنند؛ انتظاری که برای بسیاری برآورده نشد و تا دریافت بقایای اجساد جان‌باختگان ادامه داشت. 

در دو سوی ایران و عراق، هزاران خانواده هرگز اطلاع دقیقی از زمان، نحوه و شرایط مرگ عزیزان خود دریافت نکردند و هیچ‌گاه جنازه یا بقایای اجساد به آن‌ها تحویل داده نشد. 

بیشتر از