شش ابهام پرونده شش ماهه سرنگونی هواپیمای اوکراینی

سوال مهم افکار عمومی این است که چه تضمینی وجود دارد، چنین فاجعه‌ای تکرار نشود و جان غیر نظامیان به خطر نیفتد؟ 

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸هواپیمای اوکراینی را سرنگون کرد ولی تا  صبح شنبه ۲۰ دی، سرنگونی آن را انکار می‌کرد- AFP

حدود ۱۷۶ روز از مرگ ۱۷۶ سرنشین پرواز ۷۵۲ خطوط هوایی اوکراین گذشت. سپاه پاسداران در ساعت شش و نیم صبح ۱۸ دی، هواپیمای بویینگ ۷۳۷ را در نزدیکی تهران سرنگون کرد. شش ماه پس از سرنگونی آن هواپیما ، ابهامات این پرونده هنوز رفع نشده است . دست کم شش ابهام بزرگ.

ابهام اول :چرا دو روز سرنگونی هواپیما را مخفی کردند و دروغ گفتند؟

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۸هواپیمای اوکراینی را سرنگون کرد ولی تا  صبح شنبه ۲۰ دی ، سرنگونی آن را انکار می‌کرد. در حالی که در شبکه‌های اجتماعی اخباری از احتمال سرنگونی هواپیمای اوکراینی مطرح می‌شد، مسئولان با قاطعیت آن را رد می‌کردند. علی عابدزاده رییس سازمان هواپیمای کشوری با حضور در برنامه‌های صداو سیما گفت، از نظر فنی امکان سرنگونی هواپیما با موشک وجود ندارد. با این وجود سرانجام شنبه صبح ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرد که این هواپیما به طور اشتباه بر اثر بروز خطای انسانی و به صورت غیر عمد از سوی پدافند هوایی سپاه پاسداران مورد اصابت قرار گرفته و سرنگون شده است. امیرعلی حاجی زاده فرماندهی نیروی هوافضای سپاه پاسداران هم مسئولیت نیروهای تحت امرش در سرنگونی هواپیما را پذیرفت. این در حالی بود که بعدها معلوم شد او دو روز قبل و هنگام مصاحبه تلویزیونی در مورد حمله موشکی به پایگاه عین الاسد، محل استقرار نظامیان آمریکا در عراق از سرنگونی هواپیمای مسافری از سوی سپاه خبر داشته اما از اعلام آن خودداری کرده است. سوال افکار عمومی این بود که چرا دو روز تمام نقش سپاه در سرنگونی هواپیما پنهان نگه داشته شد؟ نظامیان که از فاجعه و نقش سپاه در آن خبر داشتند چرا مسئولیت سرنگونی را نپذیرفتند؟ دولت و حسن روحانی رییس جمهوری، چرا این موضوع را از مردم پنهان نگه داشتند؟ ابهاماتی که همچنان مطرح است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

ابهام دوم : چرا آسمان تهران در آن شب بحرانی بسته نشده بود؟

همزمان با کشیده شدن بحث سرنگونی هواپیما به شبکه‌های اجتماعی این سوال به طور پر رنگی مطرح شد که  وقتی سپاه به پایگاه آمریکا حمله موشکی کرده و انتظار داشته که با حمله متقابل آمریکا مواجه شود، چرا آسمان ایران و از جمله تهران بر روی هواپیماهای مسافری بسته نشد؟ و چرا به هواپیمای مسافری اجازه داده شد در چنین فضا و محیط خطرناکی پرواز کند؟ شبکه سی. بی. سی کانادا این هفته فایلی صوتی منتشر کرده که در آن مدیر بخش بررسی سوانح سازمان هواپیمایی در گفتگو با خانواده یکی از قربانیان هواپیما گفته است، آسمان تهران به این دلیل بسته نشده بود که طرح حمله به پایگاه آمریکا فاش نشود.  منتقدین می‌گویند این به معنای قربانی کردن مردم و غیر نظامیان و استفاده از آنها به عنوان سپر بلا بوده است. برخی تحلیل‌گران نیز گفته‌اند، حمله  به پایگاه آمریکا ساعت یک و نیم شب بوده و هواپیمای اوکراینی ساعت شش و نیم صبح سرنگون شده است و این تناقضی بزرگ در درون خود دارد. این ابهام نیز هنوز به قوت باقی است.

ابهام سوم: چرا سامانه موشکی سپاه قادر به تشخیص  هواپیمای مسافری نشده است؟

سوال دیگری که هنوز افکار عمومی پاسخی برای آن نیافته است، این است که چرا سامانه پدافند هوایی سپاه قادر به تشخیص درست هواپیمای مسافری نبوده است؟ جمهوری اسلامی مدعی است که سامانه پدافند، هواپیمای مسافری را با موشک‌های کروز دشمن اشتباه گرفته است. منتقدان سپاه در شبکه‌های اجتماعی بلافاصله پرسیدند که چرا؟ فرماندهان سپاه و ارتش طی سال‌های گذشته به کرات اعلام کرده‌اند که در ایران یک شبکه یکپارچه و هوشمند پدافند هوایی وجود دارد، اما درست در روزی که این سیستم قرار بود کارایی خود را نشان دهد موضوع به فاجعه سرنگونی یک هواپیمای مسافری ختم شد. منتقدان می‌پرسند چنین فاجعه‌ای نشان داد نه تنها در کشور یک سیستم یکپارچه پدافند وجود ندارد بلکه حتی این سیستم قادر به جلوگیری از شلیک موشک دومی که به سوی هواپیما شلیک شده و سرنگونی آن را قطعی کرده، نبوده است. وجود این ابهام به ابهام بزرگتری نیز در همین ارتباط منجر شده و برخی معتقدند شاید نیروهای نظامی نه به طور اشتباه بلکه عمدا این هواپیما را سرنگون کرده‌اند.

ابهام چهارم : چرا مقصران معرفی و دادگاهی نمی‌شوند؟

شش ماه از موضوع سرنگونی هواپیمای مسافری گذشته است. سوال مهم افکار عمومی این است که چرا مقصران معرفی نمی‌شوند و دادگاه آنها برگزار نمی‌شود؟ رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح اعلام کرده تحقیقات مفصلی در این پرونده انجام شده و به نتایج خوبی رسیده است، ولی واقعیت این است که هنوز معلوم نشده که چه کسانی بازداشت شده‌اند و چه مسئولیتی در این فاجعه داشته‌اند؟ برخی از منتقدان معتقدند که حکومت جمهوری اسلامی تلاش دارد تا این فاجعه بزرگ را به قصور چند نظامی پایین رتبه تنزل دهد و مسئولین و فرماندهان بالاتر را مبری از اشتباه جلوه دهد. از سوی دیگر در شرایطی که افکار عمومی در انتظار استعفای برخی مقامات نظامی و غیر نظامی به خاطر این فاجعه انسانی بود ، تجربه شش ماه گذشته نشان داده هیچ مسئول و فرماندهی حاضر به استعفا نشده و نیست.

ابهام پنجم:  چرا جمهوری اسلامی جعبه‌های سیاه را تحویل نمی‌دهد؟

چالش و ابهام بزرگ دیگر، تحویل ندادن جعبه‌های سیاه هواپیما به کشور اوکراین است. اوکراین به عنوان  کشوری که هواپیمای سرنگون شده به آن تعلق داشته شش ماه است که خواهان دریافت جعبه‌های سیاه هواپیما و بررسی آنها  برای کشف دلایل و چگونگی سرنگونی هواپیما است. مقامات ایرانی بارها اعلام کرده‌اند که قصد همکاری در این موضوع را دارند ولی در عمل با بهانه تراشی‌های مداوم از تحویل جعبه‌های سیاه خودداری کرده‌اند. عدم تحویل جعبه‌های سیاه این ابهام را  بزرگ‌تر کرده که مگر در اطلاعات ذخیره شده در این جعبه‌ها چه رمز و رازی وجود دارد که جمهوری اسلامی از آشکار شدن آن نگران است و از تحویل جعبه‌ها خودداری می‌کند. جمهوری اسلامی در آخرین موضع‌گیری از امکان تحویل این جعبه‌ها به  اوکراین یا کشوری ثالث صحبت کرده اما همچنان از انجام این عمل خودداری می‌کند. ضمن آنکه اوکراین خواهان عذرخواهی رسمی شده اما هنوز معلوم نیست موضع جمهوری اسلامی در این ارتباط چه خواهد بود اگر چه به نظر می‌رسد  با موضوع پرداخت غرامت کمتر مشکل دارد.

ابهام ششم : چه تضمینی وجود دارد این فاجعه تکرار نشود؟

با بررسی ابهام‌های پیشین، سوال مهمتری که در ذهن جامعه و افکار عمومی وجود دارد این است که چه تضمینی وجود دارد که فاجعه سرنگونی هواپیمای مسافری و یا فاجعه‌ای مشابه آن تکرار نشود و جان غیر نظامیان به خطر نیفتد؟ تجربه نسبتا مشابه دیگری یعنی وقوع حادثه برای ناوچه کنارک این ابهام را تقویت کرده است. طبق  گزارش‌های منتشر شده در شبکه های اجتماعی ناوچه کنارک در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ از سوی ناو خودی جماران در یک رزمایش نظامی در دریای عمان هدف موشک قرار گرفته  که منجر به کشته شدن ۱۹ نفر و مجروح شدن ۱۵ نفر دیگر از خدمه آن شده است. در واقع سوال  بزرگ در سطح افکار عمومی این است که این نوع مدیریت در کشور هم امکان تکرار فاجعه را ممکن کرده و هم ممکن است فاجعه‌های بعدی در سطوح بالاتر و بزرگ‌تر و با تلفات انسانی  بیشتری رخ دهد.

بیشتر از