خاورمیانه در آستانه ورود به تابستانی پر‌ماجرا

تحولات اخیر، قدرت‌های منطقه را وادار به بازنگری سیاست‌های راهبردی می‌کند

تنش‌های لیبی، همکاری‌های مسکو و‌ آنکارا را در شمال سوریه دچار چالش می‌کند. عکس از:  AFP

بحران انتشار شتابان ویروس مرگبار کرونا که از اواخر سال گذشته تا به حال صدها هزار نفر را به کام مرگ کشاند، نه تنها باعث تغییر چهره زندگی اجتماعی بشر شده بلکه جهان را در تمام عرصه‌های بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دستخوش چالش و بحران کرده است. اکنون پس از آن‌که میزان گسترش این بیماری اندکی فروکش کرده است کشورهای جهان سعی‌ می‌کنند بحران‌های ناشی از این بیماری همه‌گیر را مدیریت کنند و چالش‌های تازه‌ای که فراروی بازگشت به زندگی عادی قرار گرفته است را از میان بردارند. در این میان، گروه‌های تروریستی و آشوبگران نیز که از فرصت درگیری دولت‌ها برای مقابله با پیامدهای بحران کرونا سوء استفاده کرده و فعالیت‌های تهدیدآمیز خود را در برخی از کشورها از سرگرفته بودند، تلاش می‌کنند قلمرو نفوذ خود را گسترش دهند.

اما بیماری کرونا به رغم خطرات بزرگی که در پی‌ داشت، نتوانست مانع تنش‌های سیاسی و درگیری‌های نظامی در خاورمیانه شود. در سوریه، رقابت و رویارویی میان واشنگتن و مسکو شدت گرفت و تنش میان ایران و آمریکا نیز افزایش یافت. اما در لیبی واشنگتن از دولت وفاق ملی در طرابلس که در برابر نیروهای ارتش ملی لیبی می‌جنگد حمایت می‌کند اما روسیه در کنار ژنرال خلیفه حفتر قرار گرفته است، واشنگتن، مسکو را متهم می‌کند که جنگنده‌های پیشرفته میگ ۲۹ را به ارتش ملی لیبی داده است، اما کرملین به رد این ادعا می‌پردازد و آن را عاری از حقیقت می‌داند. در همین‌حال رسانه‌های محلی صحبت از وجود هواپیماهای نظامی یادشده دارند اما این را نمی‌دانند که آیا جنگنده‌های میگ ۲۹ از سوریه وارد لیبی شده است و یا مسکو آن‌ها را به لیبی اعزام کرده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

درگیری‌های لیبی ابعاد دیگری از تنش‌های منطقه‌ای و بین‌المللی را آشکار می‌کند، طوری‌که واشنگتن به رغم داشتن اختلاف‌نظر با آنکارا، در بحران لیبی برای حمایت از دولت وفاق ملی با ترکیه همسویی دارد، در حالی‌که ترکیه با روسیه که متحد بین‌المللی آنکارا به شمار می‌رود در بحران لیبی به رقابت و کشمکش می‌پردازد. البته تنش میان ترکیه و روسیه در لیبی می‌تواند بر اوضاع شمال سوریه و استان ادلب سایه افکند و هماهنگی‌های آنکارا و مسکو را در این پهنه آشوب‌خیز دچار چالش کند.

اردوغان که خود را به مصطفی‌کمال آتاتورک تشبیه می‌کند به ویژه هنگامی که در سال ۱۹۱۱ برای دفاع از لیبی در برابر ایتالیا قیام کرد، نمی‌خواهد نقش کمتری نسبت به انور پاشا در شمال سوریه داشته باشد. بدین ترتیب، هرچند روس‌ها در صدد کنترل اوضاع در استان ادلب سوریه باشند، اما فشارهای تهران و رویکردهای رژیم بشار اسد سرانجام مسکو را به میدان رویارویی با آنکارا سوق خواهد داد. البته حملات اخیر روسیه به مواضع شبه‌نظامیان ترکستانی مورد حمایت ترکیه، نشان از آغاز تنش میان روسیه و ترکیه در شمال سوریه دارد. با این حال، ولادیمیر پوتین، حاضر نخواهد نشد پیشرفت‌های که در عرصه روابط سیاسی و نظامی با ترکیه کسب کرده است را به آسانی از دست بدهد، به ویژه این‌که رئيس جمهور روسیه در سال ۲۰۰۸، تأکید کرد که اولویت‌های روسیه در خاورمیانه در دو بخش خلاصه می‌شود: توسعه روابط اقتصادی با ترکیه و گسترش روابط امنیتی و نظامی با اسرائيل. در واقع، همین امر باعث تشویق اسرائیل به اخراج ایران از سوریه شده است، زیرا تل‌آویو می‌داند که حملات وی به مواضع ایران و متحدانش در سوریه با انتقاد مسکو و واشنگتن مواجه نمی‌شود.

تنش از لیبی تا لبنان، سوریه  و عراق ادامه دارد، در حالی‌که همه‌ای طرف‌های درگیر چشم به انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در واشنگتن دوخته اند، این در حالی است که به دنبال کشته شدن جورج فلوید، اعتراضات مردمی ایالات متحده را دچار بحران و آشفتگی‌های تازه‌ای کرده است.

از سوی دیگر و در حالی‌که مسکو تا به حال واکنش مشخصی نسبت به نا آرامی‌های اخیر آمریکا از خود نشان داده است، اما رهبران ایران با استفاده از این فرصت، تبلیغات گسترده‌ای را علیه دولت آمریکا به راه انداخته و امیدوار اند پیامدهای بحران کرونا و تظاهرات ضد دولتی، منجر به تغییر سیاست در واشنگتن شود. التبه همین‌گونه اظهار نظرهای رسمی و غیر رسمی در ترکیه نیز به گوش می‌رسد.

البته موضع‌گیری تهران در قبال تحولات ایالات متحده قابل درک است، زیرا هر تحولی که منجر به تضعیف موضع ترامپ شود، به سود ایران منتهی می‌شود، به ویژه این که ترامپ در چند سال گذشته و از هنگام خروج از برجام و اعمال تحریم‌ها، دولت ایران را دچار دشواری‌های بسیاری کرده است. افزون بر آن‌که اجرای قانون "سزار"، ضربه‌ای دیگری به دولت ایران، رژیم بشار اسد و حزب‌الله لبنان محسوب می‌شود.

در حالی‌که تهران سعی می‌کند برگه‌های فشار را همچنان در دست داشته باشد و در انتظار سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده بنشیند، اما اسرائیل با بهره‌برداری از تحولات اخیر در منطقه و در هماهنگی با روسیه و ترکیه، سعی می‌کند اولویت‌های خود را در منطقه مورد بازنگری قرار دهد. البته در سایه همین استراتژی، اسرائيل حملات نظامی خود را علیه پایگاه‌ها و مواضع ایران در سوریه در چند هفته اخیر افزایش داده است، بدون این‌که با مخالفتی از سوی مسکو و آنکارا رو به رو شود. افزون بر آن، رهبران اسرائیل سعی دارند با بهره‌برداری از فرصت حضور ترامپ در کاخ سفید، فشارهای خود را علیه ایران و متحدانش در سوریه و لبنان افزایش دهند.

از سوی دیگر و به رغم این‌که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل اصرار زیادی برای اجرای طرح الحاق بخش‌های از کرانه باختری و دره اردن به قلمرو اسرائيل داشت، اما تحولات اخیر و تظاهراتی که علیه اجرای این طرح در تل‌آویو صورت گرفت، نشان می‌دهد که طرح الحاق کرانه باختری نیز در حال بازنگری قرار گرفته است.

در همین‌حال، عاموس یادلین، رئیس پژوهشکده امنیت ملی اسرائیل و رئیس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل اظهار داشت که بنیامین نتایناهو با اجرای طرح الحاق ۳۰ درصد از سرزمین‌های کرانه باختری، مرتکب دو اشتباه بزرگ می‌شود، زیرا این امر در گام نخست بر روند مقابله با برنامه‌های هسته‌ای ایران سایه می‌افکند و در گام دوم، اسرائیل را در معرض تهدیدهای استراتژیک اقتصادی و اجتماعی قرار می‌دهد.

در واقع، اسرائیل بدین باور است که هرچند واشنگتن مشغول درگیری و تنش با پکن بوده و با موج اعتراضات داخلی رو به رو است، اما کاخ سفید بایستی توجه خود را به ایران نیز معطوف بدارد و پیوسته اقدامات سیاسی و تحرکات نظامی تهران را زیر نظر داشته باشد.

https://www.independentarabia.com/

© IndependentArabia