«اگر نسل کنونی تیم ملی از فوتبال ایران کنار برود، رسیدن به جام جهانی به یک آرزو تبدیل میشود»؛ این ادعا را سردار آزمون، مهاجم مصدوم شبابالاهلی امارات، در سیمای جمهوری اسلامی مطرح کرد و افزود که بازیکنان آینده توان دفاع از «آبروی تیم ملی» را نخواهند داشت.
این ادعا در حالی بیان میشود که تیم ملی فوتبال ایران در یک سال گذشته، حتی برابر رقبای درجه ۲ و ۳ آسیایی نیز نتوانسته است به برتری برسد و در آخرین دیدار دوستانه مقابل کیپورد، تیم هفتادویکم ردهبندی فیفا، هم در وقتهای قانونی، با نتیجهای بهتر از تساوی بدون گل از زمین خارج نشد.
البته این نخستین بار نیست که شاگردان امیر قلعهنویی چنین ادعاهای عجیبی را مطرح میکنند. بازیکنانی چون آزمون، بیرانوند، خلیلزاده، عزتاللهی و جهانبخش که با وجود افت فنی محسوس، همچنان در ترکیب اصلی جایگاه ثابت دارند، بارها خود را «بهترین نسل تاریخ فوتبال ایران» معرفی کردهاند.
این در حالی است که این نسل ۱۹۹۸ با بیش از ۱۵ لژیونر در لیگهای معتبر اروپا بود که بدون دریافت دستمزدهای نجومی و با حداقل امکانات، توانست برای نخستینبار پس از انقلاب اسلامی، به جام جهانی ۳۲ تیمی فرانسه صعود کند.
نخستین حضور ایران در جام جهانی را هم تیم ملی فوتبال ایران در سال ۱۹۷۸ رقم زد؛ تیمی که با هدایت حشمت مهاجرانی و ستارگانی همچون ناصر حجازی، علی پروین، ابراهیم قاسمپور، غفور جهانی، حسن روشن، آندرانیک اسکندریان و ایرج داناییفرد بهعنوان قهرمان و تنها نماینده آسیا راهی جام جهانی آرژانتین شد و پیش از آن نیز در سالهای ۱۹۶۸، ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶ سه قهرمانی پیاپی در جام ملتهای آسیا را به دست آورده بود؛ افتخاراتی که فوتبال ایران پس از انقلاب اسلامی هرگز به آنها نزدیک هم نشد و حتی یک بار هم به فینال جام ملتها راه نیافت.
در یک نمونه برای مقایسه بازیکنان نسلها، جالب است بدانیم که سعید عزتاللهی با وجود ۸۰ بازی ملی، تنها یک گل برای تیم ملی ایران به ثمر رسانده، اما کریم باقری از نسل ۱۹۹۸ که دقیقا در همان پست و با همان شماره پیراهن عزتاللهی بازی میکرد، در ۸۷ مسابقه ملی، توانست ۵۰ گل بزند و همچنان عنوان گلزنترین هافبک تاریخ فوتبال جهان را در اختیار دارد.
در نتیجه، ادعاهای تازه سردار آزمون کمتر نزدیکی با واقعیت ندارد. منتقدان میگویند در سالهای گذشته، با اعتماد به استعدادهای جوان لیگ برتر میشد معدل سنی تیم ملی ایران راــ که در جام جهانی آمریکا پیرترین ترکیبب را خواهد داشتــ بهموقع پایین آورد و بازیکنان کماثر و سالخورده را کنار گذاشت. با این حال، امیر قلعهنویی این فرصت طلایی را از دست داد و همچنان بر استفاده از چهرههایی که جز تمجید سرمربی، آوردهای برای تیم ندارند، پافشاری کرد و بازیکنانی مانند خلیلزاده، بیرانوند، نعمتی، حسینی، عزتاللهی، جهانبخش و قدوس را که عملکردشان مدتها است زیر سوال است، همچنان در فهرست تیم ملی ثابت نگه داشت.
وضعیت به قدری بحرانی است که فدراسیون فوتبال ایران برای ثبت یک پیروزی در مسابقات دوستانه و حفظ صندلی قلعهنویی تا جام جهانی، حاضر شد تمام هزینههای لباس، کفش و بلیت تیم دوم تانزانیا را برای سفر به امارات پرداخت کند تا دستکم با غلبه بر جمعی از بازیکنان نیمهحرفهای، برای سرمربی ایران سابقهسازی کند.
اکنون امیر قلعهنویی در حالی تیمش را برای مصاف سهشنبهشب با ازبکستان در فینال جام دوستانه العین امارات، آماده میکند که شاگردانش در مسابقه قبل برابر کیپ ورد هم نمایشی ضعیف و ناامیدکننده ارائه دادند. از طرف دیگر، با توجه به درخشش ستارگان ازبکستان مقابل مصر که به برد دو بر هیچ آنان منجر شد، پیشبینی میشود تیم ملی ایران برای ششمین بار پیاپی در سالیان اخیر، باز هم نتواند این حریف آسیایی را شکست دهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سرمربی ایران در مسابقه ابتدایی این جام از ترکیب اولیه علیرضا بیرانوند، دانیال اسماعیلیفر، مجید حسینی، شجاع خلیلزاده، علی نعمتی، سعید عزتاللهی، محمد قربانی، سامان قدوس، محمد محبی، امیرحسین حسینزاده و مهدی طارمی استفاده کرد؛ بازیکنانی که به نظر میرسد هسته اصلی ترکیب ثابت قلعهنویی در جام جهانی را نیز تشکیل خواهند داد و به احتمال زیاد، تنها مهدی قائدی، سردار آزمون یا امید نورافکن میتوانند به ترکیب اصلی اضافه شوند.
با این توصیف، از حالا میتوان انتظار داشت که تیم ملی فوتبال ایران در جامجهانی آمریکا، در اکثر نقاط زمین مانند دفاع وسط و کنار، هافبک دفاعی، هافبک طراح یا وینگرها با مشکل و افت فنی محسوسی مواجه شود و در این اندک زمان باقیمانده، برکناری سرمربی هم دردی از دردهای تیم ایران درمان نخواهد کرد.
ساختار مدیریتی فوتبال ایران تحت هدایت مهدی تاج، از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران، طی سالهای اخیر به گونهای عمل کرده که نهتنها مسیر اعتماد به نسلهای تازه را مسدود کرده و برای ارتقای کیفیت فوتبالی نسل جدید هیچ برنامهای تدوین نشده، بلکه با ایجاد چرخهای بسته از بازیکنان تکراری، فرصت هرگونه رقابت سالم را نیز از میان برده است.
در این چارچوب، استعدادهای جوانی که در لیگ برتر عملکردی درخشان دارند، یا هرگز به تیم ملی دعوت نمیشوند یا تنها برای تکمیل فهرست روی نیمکت مینشینند؛ رویکردی که باعث شده تیم ملی ایران در چهار سال اخیر، نه بتواند از نسل تازه انرژی لازم را دریافت کند و نه از تجربه نسلهای موفق گذشته بهره ببرد و نتیجه نهایی آن هم چیزی جز سقوط تدریجی و فاصله گرفتن از استانداردهای روز فوتبال آسیا نیست.
از سوی دیگر، فوتبال ایران در یک دهه اخیر بیش از هر زمان دیگری تحت تاثیر فضای سیاسی و امنیتی قرار گرفته و این دخالتهای غیرورزشی نیز بر کیفیت تیم ملی سایه افکنده است. فدراسیون فوتبال و مدیران بالادستی به جای پاسخگویی درباره روند نزولی تیم ملی و ناکامیهای مکرر در جام ملتهای آسیا، با حفظ چهرههای تحتحمایت خود مانع هرگونه تغییر ساختاری شدهاند. حاصل این رویکرد آن است که تیم ملی ایران در آستانه جام جهانی، با ترکیبی فرسوده، کادری بیانگیزه و نسلی که اعتماد عمومی را از دست داده، راهی مسابقاتی میشود که برای دیگر کشورها فرصتی برای پیشرفت است، اما برای فوتبال ایران تنها یادآور عقبگرد و فرصتسوزی مداوم خواهد بود.

