در پی حمله اسرائیل علیه جمهوری اسلامی در بامداد بیستوسوم خرداد، موجی از هراس و نگرانی علاوه بر مردم ایران و دوتابعیتیهایی که در ایران بودند، گردشگران خارجی را فرا گرفت. بسیاری از آنان سراسیمه از طریق مرزهای زمینی و دریایی ایران را ترک کردند. برخی از مسیر مرزهای ترکیه، برخی از ارمنستان، و گروهی نیز از راههای دریایی در استان هرمزگان خارج شدند.
این خروج گسترده فقط محدود به مسافران و گردشگران نبود و کارکنان شماری از سفارتخانهها و کنسولگریهای خارجی را نیز دربرگرفت. در نتیجه، حتی پس از برقراری آتشبس، صنعت گردشگری ایران که پیش از آن نیز بهسختی روزگار میگذراند، به حالت اغما درآمد. هشدارهای سفر از سوی برخی کشورها شدت گرفت و بسیاری از کشورها از شهروندانشان خواستند فورا ایران را ترک کنند. در این میان، بازداشت چند شهروند اروپایی به اتهام جاسوسی برای اسرائیل و گزارشهایی درباره بازداشت چند آمریکایی بر نگرانیها و بیاعتمادیها افزود و واپسین امیدها به بازگشت رونق به گردشگری ایران را به محاق برد.
افولی که از دههها پیش آغاز شد
افول صنعت گردشگری در ایران روندی ناگهانی و یکشبه نبود. این زوال زنجیرهای از سیاستها، محدودیتها و بحرانها را در برمیگیرد که ریشههای آن به سالهای ابتدایی پس از انقلاب ۱۳۵۷ بازمیگردد. با این حال، طی یک دهه گذشته این افول به شکلی چشمگیر تشدید شد؛ آنچنان که پس از تعطیلات نوروز ۱۴۰۴، مصطفی شفیعی شکیب، رئیس جامعه تورگردانان ایران، بهصراحت اعلام کرد که در نوروز آن سال حتی یک گردشگر خارجی نیز در قالب تورهای رسمی وارد ایران نشده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پیش از او نیز بسیاری از فعالان گردشگری درباره رکود سنگین گردشگری ورودی به ایران هشدار داده بودند. این رکود حاصل مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی است که چهره ایران را نزد گردشگران خارجی مخدوش کرده است.
گرچه طبیعت، تاریخ، فرهنگ و مهماننوازی ایرانیان همواره جاذبههایی منحصربهفرد برای سفر به این سرزمین بودهاند، موانعی جدی در برابر حضور گردشگران ایجاد شده است؛ از جمله کمبود اقامتگاهها و هتلهای استاندارد، حجاب اجباری، ممنوعیت نوشیدن الکل و در سالهای اخیر، محدودیتهای اینترنتی و فیلترینگ گسترده. با این حال، مهمترین عامل بازدارنده رویه خطرناک جمهوری اسلامی در گروگانگیری شهروندان اروپایی و آمریکایی به اتهامهای سیاسی یا امنیتی است.
طبق آمار رسمی، در سالهای اخیر مجموع گردشگران ورودی به ایران به حدود شش میلیون نفر در سال رسید که بخش زیادی از آنها زائران مذهبی یا شهروندان کشورهای همسایه بودند. این رقم در مقایسه با کشور ترکیه که سالانه میزبان بیش از ۵۵ میلیون گردشگر خارجی است، یا پادشاهی عربستان سعودی که تنها در سال ۲۰۲۴ درآمدی ۵۰ میلیارد دلاری از گردشگران کسب کرد، ناچیز و قابل تامل است.
گردشگری در سایه بازداشت خارجیها و دوتابعیتیها
یکی از مهمترین عوامل فروپاشی صنعت گردشگری ایران در سالهای اخیر، سیاست نانوشته و پرهزینهای است که جمهوری اسلامی در قالب بازداشت گردشگران خارجی با اهداف سیاسی در پیش گرفته است. این پروژه که در محافل بینالمللی بهروشنی «گروگانگیری دولتی» خوانده میشود، بهویژه پس از اعتراضات سراسری آبان ۹۸ و خیزش خونین ۱۴۰۱ ابعاد جدیتری یافت. هدف از این رویکرد، باجخواهی از دولتهای غربی در بزنگاههای دیپلماتیک بود؛ سیاستی که مستقیما به صدور هشدارهای سفر از سوی کشورهای اروپایی و آمریکایی و سپس ریزش بیسابقه گردشگران انجامید.
این وضعیت صنعت نیمهجان گردشگری و هتلداری ایران را به مرحله احتضار رساند و حالا پس از درگیری مستقیم با اسرائیل، نفسهای این صنعت را به شماره انداخته است.
پیشتر محسن حاجیسعید، رئیس جامعه راهنمایان گردشگری ایران، در گفتگو با روزنامه اعتماد اذعان کرده بود که بازداشت گردشگران خارجی به یکی از نگرانیهای اصلی فعالان این حوزه بدل شده است. او هشدار داد: «امروز فعالان گردشگری نگراناند که یک گردشگر خارجی به محض عکاسی یا فیلمبرداری در ایران که در تمام کشورها رفتاری طبیعی است، دستگیر شود. چنین بازداشتهایی باعث میشود گردشگران پس از بازگشت، دیگران را از سفر به ایران برحذر دارند.»
در سالهای اخیر، فهرست بلندبالایی از بازداشت گردشگران و شهروندان دوتابعیتی اروپایی و آمریکایی با اتهامهایی چون «جاسوسی برای اسرائیل» یا «اقدام علیه امنیت ملی» در رسانهها منتشر شده است. این سیاست که عملا به ابزاری برای امتیازگیری از دولتهای غربی بدل شده، پیامدی ویرانگر برای گردشگری ایران داشته است.
مقامهای جمهوری اسلامی در واکنش، کشورهای غربی را به «ایرانهراسی» متهم میکنند. اما به گفته حاجیسعید، «امروزه صنعت گردشگری ایران از مرحله ایرانهراسی عبور کرده و به مرحله ایرانگریزی رسیده است»؛ وضعیتی که در آن نهتنها گردشگران خارجی تمایلی به سفر به ایران ندارند، بلکه حتی فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران خارجی نیز از ورود به ایران برای کار و تجارت منصرف شدهاند.
پروندهسازی امنیتی برای غربیها
قبل از جنگ با اسرائیل هم محمدعلی اشرفواقفی، نایبرئیس سابق جامعه تورگردانان ایران، خبر داده بود که در حال حاضر تقریبا هیچ گردشگر اروپایی یا آمریکایی وارد ایران نمیشود و بازار محدود گردشگری ایران به گروه کوچکی از مسافران روس و چینی کاهش یافته است. آن هم در شرایطی که طبق دادههای موجود، بیش از ۲۰ کشور جهان، از اروپا و آمریکا گرفته تا آسیا و اقیانوسیه در سالهای اخیر هشدارهای جدی برای خودداری از سفر به ایران صادر کردهاند.
با این حال، وضعیتی که این فعال حوزه گردشگری و دیگر فعالان ترسیم کردند، در یک ماه گذشته وخیمتر هم شد، زیرا در پی وقوع جنگ، گزارشهایی از بازداشت چندین شهروند کشورهای غربی در ایران منتشر شد؛ افرادی که با اتهاماتی چون «جاسوسی برای اسرائیل» دستگیر شدند. در میان آنها، نام یک دوچرخهسوار جوان فرانسوی نیز دیده میشود که پس از ناپدید شدن چندروزه، مشخص شد در بازداشت نهادهای امنیتی است.
مسئولان جمهوری اسلامی نهتنها درباره این بازداشتها روشنگری نکردند، بلکه از آن با افتخار سخن گفتند. اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، روز ۹ تیر در یک نشست خبری اعلام کرد که «عواملی از تبعههای اروپایی» در برخی استانها بازداشت شدهاند. او مدعی شد این افراد به نحوی با اسرائیل همکاری داشتند و برایشان پروندههای قضایی تشکیل شده است.
اینگونه سخنان و اقدامها نهتنها کوچکترین نشانهای از تلاش برای بهبود وجهه ایران نزد افکار عمومی جهان ندارد، بلکه پیام بازدارنده روشنی برای هر شهروند خارجی یا گردشگری است تا حتی به فکر سفر به ایران هم نیفتد.
رکود سنگین اقتصاد گردشگری
پس از آتشبس میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، رضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، در سخنانی که بیشتر رنگوبوی بیانیهای تبلیغاتی داشت تا برنامهای عملیاتی، از مفهوم «گردشگری مقاوم» سخن گفت. او راهکارهایی چون پرهیز از «گردشگرستیزی»، استفاده از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور و تمرکز بر گردشگری داخلی را بهعنوان راهبردهای احیای صنعت گردشگری مطرح کرد و با لحنی شعاری افزود: «چرخ این سرزمین هیچگاه از حرکت بازنمیایستد. گردشگری تبلور زنده بودن، تعاملپذیری و امیدواری جامعه ایرانی است.»
اما این سخنان نهتنها مرهمی بر زخمهای عمیق فعالان گردشگری نبود، بلکه به واکنش انتقادی برخی از آنها نیز انجامید و جمشید حمزهزاده، رئیس جامعه هتلداران ایران، با رد سخنان وزیر، بهصراحت اعلام کرد: «متاسفانه، تاکنون هیچ اقدام عملی و ملموسی از سوی دولت در راستای حمایت از صنعت هتلداری را شاهد نبودهایم. اظهارات وزیر نیز محدود به وعدههایی مبنی بر انعکاس مشکلات به دولت و پیگیری آنها بوده است، حداقل تا این لحظه.»
در واقع، آنچه در عمل مشاهده میشود، رکود سنگینی است که نه فقط بر هتلداری، بلکه بر کل اقتصاد گردشگری سایه انداخته است. کاهش شدید تعداد مسافران، توقف سرمایهگذاریها و فضای نامطمئن و ناپایدار کسبوکار از یک سو و ضربات پیدرپی ناشی از جنگ، تحریم، بحرانهای سیاسی و امنیتی از سوی دیگر، این صنعت را در وضعیتی بحرانی قرار داده است.
میراث بیپناه و بیپول
افول صنعت گردشگری در ایران تنها به تعطیلی هتلها، بیکاری راهنمایان، رکود بازار صنایعدستی یا کسادی کسبوکارهای محلی ختم نمیشود. یکی از مهمترین و نگرانکنندهترین پیامدهای این بحران کاهش شدید منابع مالی اختصاصیافته به نگهداری، حفاظت و مرمت آثار تاریخی است؛ آثاری که بخشی از هویت ملی و سرمایههای فرهنگی غیرقابل جایگزین کشورند.
درآمد حاصل از ورود گردشگران، بهویژه گردشگران خارجی، همواره یکی از منابع اصلی تامین بودجه برای پروژههای مرمتی و مراقبتی در بناها و سایتهای تاریخی بوده است. با کاهش قابلتوجه این درآمد و نبود حمایت کافی دولت، بسیاری از این آثار باستانی و میراث فرهنگی در معرض فرسایش، تخریب و حتی نابودی قرار میگیرند.
به این موارد باید پیامدهای گسترده اقتصادی افول صنعت گردشگری را نیز افزود. در بسیاری از کشورها، گردشگری بهمثابه یک موتور محرک اقتصاد و توسعه شناخته میشود؛ عاملی برای اشتغالزایی، توسعه پایدار، تقویت اقتصاد محلی، حفظ میراث فرهنگی و تعامل سازنده با جهان، اما در ایران امروز، این صنعت با وجود برخورداری از ظرفیتهای کمنظیر، قربانی سیاستهایی شده که درهای ورودی کشور را به روی گردشگران بسته است.