کدام کشور جهان، ویرانیای به گستردگی سوریه را تجربه کرده است؟ هر پژوهشگری ناگزیر است در برابر این واقعیت مبهوت بماند و از خود بپرسد: (برای بازسازی این ویرانهها) از کجا باید آغاز کرد؟
آیا باید بازسازی هزاران خانهی ویران و نیمهویران را آغاز کنیم و بازگرداندن میلیونها آوارهای را که سالها در مهاجرت اجباری زیستهاند؟ یا ابتدا باید دولت زیرساختها را بازسازی کند: جادهها، برق، آب آشامیدنی؟ یا نوسازی مدارس، بیمارستانها و مراکز بهداشتی؟ یا شاید نقطه آغاز باید از کشاورزی باشد، تولید مایحتاج روزمره برای میلیونها دهان گرسنهای که سالها در انتظار نان بودهاند؟ یا احیای شکوه شهرهای تاریخی سوریه که روزگاری کانون علم و صنعت و پیشرفت بودند؟ یا شاید پرداختن به مسئله صنایع و پیوند آن با کشاورزی؟ یا اینکه چگونه میتوان با برنامهریزی و تلاش دولت، ساختار اجتماعی را بازسازی کرد و پیوندهای جامعهای را که هزاران سال همبسته و همزیست بوده و در دهههای اخیر، بهدست عوامل آگاه، تکهتکه شده، احیا کرد؟
فرصت شروعی مجدد اکنون فراهم است، اما زنهار که مبادا گام در راه توسعهی نامتوازن و سطحی برداریم و یا سراغ پروژههایی برویم که سالها زمان نیاز دارند.
بله، این پرسشها در ذهن ما سوریهایی که بار دیگر زاده شدهایم هجوم میآورد؛ ما که با این همه کشتار و ویرانی روبهرو بودهایم. اما نباید در برابر این دشواریها متوقف شویم. هرچند، چگونه میتوان به سادگی از کنار شهرهای ویران، روستاهای نابودشده، کشاورزی عقبمانده و خدمات فلجشده گذشت؟
آیا باید تنها بر خرابهها بنگریم و بر زندگی رفته و درماندگیمان سوگواری کنیم؟
بهراستی این مصیبتی است که ملت ما را سرگردان نخواهد گذاشت؛ همین ملتی که در تبعید خانه ساخت، پیشرفت کرد و مایه افتخار میزبانان شد. بنگرید به ترکیه، مصر، اردن و اروپا. این ملتی است که در خارج از وطن موفق شد و حال، در وطن خویش، با اشتیاق و احساسی قویتر، موفقتر خواهد بود.
این دلبستگی به میهن پس از پیروزی و سقوط طاغوت سهگانه در ۸ دسامبر ۲۰۲۴ خود را نشان داد؛ و تنها شش ماه بعد، دولت جدید سوریه توانست با حمایت آشکار برادران و دوستان، کوه تحریمهایی را که سالها بر سینه ملت ما سنگینی میکرد، کنار بزند؛ تحریمهایی که بهسبب حماقت و وقاحت حاکمان پیشین بر ما تحمیل شده بود.
اکنون زمان آغاز است. اما باید مراقب باشیم که در دام توسعهی شتابزده، ناپایدار و ناعادلانه نیفتیم، یا پروژههایی را انتخاب نکنیم که ثمر آنها در آیندهی دور نمایان شود، درحالیکه ما نیازمند پروژههایی هستیم که فرصتهای شغلی برای میلیونها جوان بیکار سوری ایجاد کنند. وقتی کار باشد، درآمدی خواهد بود که نیازهای ابتدایی مانند خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش و بهداشت را برآورده کند. این اشتغال، حس تعلق به میهن را تقویت میکند، اعتماد را بازمیگرداند، و مشارکت در ساخت کارخانهها، توسعه کشاورزی، دامداری، افزایش زمینهای زراعی و حرکت بهسوی تولید در همه بخشها را ممکن میسازد. این مشارکت واقعی است.
جهتگیریهای اساسی برای بازسازی سوریه نوین
بخش انرژی جایگاه ویژهای دارد. بدون برق، زندگی از حرکت میایستد؛ چه در روشنایی خانهها و چه در فعالیتهای صنعتی.
نفت نیز اهمیت اساسی دارد؛ سوریه این توانایی را دارد که تولید نفت خود را تا حدود ۲۰۰ هزار بشکه در روز افزایش دهد، بهویژه از میادین نفتی الحسکه، دیرالزور و سایر مناطق. علاوه بر این، سوریه دارای ذخایر معدنی امیدبخش در مناطق داخلی، نوار ساحلی و در منطقه اقتصادی ویژه در دریای مدیترانه است. همچنین منابع قابل توجهی از گاز طبیعی در میدانهای قاره، دیر عطیه و النبک وجود دارد.
ما نمیتوانیم بدون تقویت منابع آبی بهپیش برویم. سوریه از رود فرات حدود ۱۸ میلیارد مترمکعب آب دریافت میکند و همچنین از رودهای دجله، بلیخ، خابور و ساجور. سدهایی چون سد فرات، که دریاچهای با میلیاردها مترمکعب آب در پشت خود دارد، و سدهای دیگری چون سد تشرين و سد نهر السن، در کنار بیش از ۲۰۰ سد خاکی در کشور وجود دارد که میتوان آنها را از نو توسعه داد، لایروبی کرد و به بهرهبرداری رساند.
در منطقه مرکزی سوریه، مانند حمص و حما، رود العاصی جاری است. همچنین در منطقه کوهستانی قلمون که دچار کمآبیست، یک شرکت آمریکایی پیشتر مطالعهای انجام داده و منابع آب شیرین زیرزمینی میان طرطوس و طرابلس را شناسایی کرده است. این مطالعه را میتوان دوباره با همکاری لبنان فعال کرد و آب آن را به قلمون و دمشق رساند.
تمام آنچه تاکنون گفته شد، فراخوانی است برای گسترش افقی فرآیند بازسازی سوریه.
خدمات و راه ابریشم
پرداختن به بخش خدمات و صنعت نیز اهمیت فوقالعادهای دارد، بهویژه در حوزه حملونقل که زیربنای اصلی توسعهی همه بخشهای اقتصادی است. بدون راهها و شبکه حملونقل مؤثر، توسعهای پایدار شکل نمیگیرد. راههای زمینی، بهویژه بزرگراهها، باید مناطق تولیدی را به مراکز مصرف و صادرات متصل کنند، چه از طریق خشکی و چه از طریق دریا.
شبکه حملونقل سوریه پیشتر با دو شاهراه اصلی گره خورده بود: بزرگراه M4 که حلب را به لاذقیه و سپس الحسکه متصل میکرد و بزرگراه M5 که حلب را از طریق دمشق به درعا میرساند. این دو مسیر، شریانهایی هستند که سوریه را از جنوب تا شمال و از ساحل تا شرق به یکدیگر وصل میکنند و همچنین کشور را به همسایگانش متصل میسازند: از ترکیه تا اروپا، از عراق تا خلیج فارس، و از اردن تا شمال آفریقا.
سوریه نیاز دارد که خطوط حملونقل مدرن ریلی برای جابهجایی مسافر و کالا، بهویژه محصولات کشاورزی، راهاندازی کند و اتصال ریلی با ترکیه، عراق، اردن، عربستان سعودی و کشورهای خلیج فارس را احیا نماید.
همچنین باید مسیر تاریخی «جاده ابریشم» که شرق را به غرب از طریق سوریه متصل میکرد، زنده شود. توسعه بنادر سوریه در مدیترانه، از جمله نصب جرثقیلهای پیشرفته، پایانههای مدرن کانتینری و بازسازی فرودگاههای بینالمللی در دمشق، حلب، دیرالزور، قامشلی و مناطق ساحلی نیز ضروری است. این امر باید همزمان با افزایش ناوگان هواپیمایی و توسعه حملونقل زمینی صورت گیرد.
این پروژهها میتوانند از طریق قراردادهای سرمایهگذاری با شرکتهای بینالمللی، برای مدت معین، اجرا شوند تا هزینههای خود را بازگردانند و سپس به دولت سوریه واگذار گردند، چنانکه در بسیاری از کشورهای جهان رایج است.
بخش خدمات آنچنان حیاتی است که باید فورا در اولویت قرار گیرد، زیرا پایهگذار توسعهای متوازن و فراگیر است.
صنعت، بافندگی، تولید غذا، صنایع سنگین و خلاقیت سوریها
ورود به بخش صنعت نیازمند بازنگری در صنایع و کارخانههای موجود است، که خود موجب صرفهجویی در هزینه و زمان میشود. سوریه پیشتر در برخی از صنایع پیشرو بوده، از جمله صنعت نساجی که سوریه در آن قدمتی دیرینه و جایگاهی ممتاز دارد. این صنعت ارتباطی تنگاتنگ با کشاورزی و تجارت دارد، چنانکه شرکتهای مطرحی مانند «شرکت خماسیه» در دمشق، «شرکت دبش» در منطقه حوش بلاس، و «شرکت مدرن» که پارچههایی همتراز با پشمهای تولید منچستر بریتانیا میساختند، نماد این پیشرفت بودند. این کارخانهها قادر به تولید پشم و پنبه بودند، اما متاسفانه بر اثر مدیریتهای فاسد و ناآگاه تخریب شدند. با این حال، ساختمانها و شاید برخی زیرساختها هنوز باقی ماندهاند.
در حلب نیز صنعت تولید پتو و پارچههای پشمی جایگاهی ریشهدار دارد. دولت پیشین دو کارخانه بزرگ ریسندگی احداث کرده بود؛ یکی در ادلب و دیگری در جبله. کارخانه ادلب پس از سرقت و تخریب عملا از کار افتاد، اما زمین و بخشی از ساختمانها هنوز موجود است و میتوان آن را به شرکت سرمایهگذاری سپرد تا در قالب قراردادی چند ساله، بازسازی و راهاندازی شود و سپس به دولت بازگردد.
شایان ذکر است که بخش خصوصی در سالهای پس از ۱۹۹۳ گامهای مهمی در صنعت نساجی و پوشاک برداشت و برند «ساخت سوریه» به نمادی قابلاعتماد تبدیل شد. محصولات نساجی سوریه صادر میشد و درآمد ارزی قابلتوجهی ایجاد میکرد.
همچنین صنایع غذایی، مانند کارخانههای کنسروسازی در دهه نود میلادی بهدست بخش خصوصی توسعه یافتند؛ با بستهبندی مدرن، تولید مربا، آبمیوه و دیگر فرآوردههای کشاورزی. برخی از این کارخانهها همچنان فعالاند و برخی نیازمند نوسازی خطوط تولید هستند. شرکتهای خصوصی میتوانند به کارخانههای خود بازگردند و در مورد کارخانههای دولتی، باید در زمینه مدیریت و خطوط تولید بازنگری شود.
بازسازی و نوسازی بخش صنعت و احیای مناطق صنعتی توسط شرکتهای مجرب، موجب گشایش افقهای نو در کیفیت و توسعه همهجانبه خواهد شد.
در بخش صنایع مهندسی، دولت زمانی سرمایهگذاری چشمگیری داشت. این صنایع در دورههایی موفق عمل کردند، اما بهواسطه تحریمهایی که از سال ۱۹۷۹ بر رژیم سابق تحمیل شد، دچار افول شدند. با این حال، بخش خصوصی وارد عمل شد و در تولید یخچال، ماشین لباسشویی، ظرفشویی و دیگر لوازم خانگی موفقیت چشمگیری بهدست آورد؛ محصولاتی که در بازارهای داخلی و منطقهای رقابت میکردند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در سوریه همچنین کارخانههایی برای تولید شیشه وجود دارد که نیاز به نوسازی و احیا دارند. کارخانه کاغذ دیرالزور نمونه بارز ناکارآمدی دولت سابق است: این کارخانه بیست سال بلااستفاده باقی مانده بود، تا اینکه نهایتا به یک تاجر اتریشی با قراردادی سالانه ۱۰ میلیون دلار سپرده شد که توانست آن را فعال کند و سود فراوانی بهدست آورد. این نمونه نشان میدهد که صنایع متروکه نیز میتوانند با مدیریت صحیح، احیا و سودآور شوند.
صنایع شیمیایی مانند صابون، شویندهها و مواد شیمیایی از دیگر حوزههایی است که بخش خصوصی در آن خوش درخشیده و نیاز بازار داخلی و صادرات را برآورده کرده است. قانون سرمایهگذاری شماره ۱۰ مصوب ۱۹۹۰ نیز در تقویت این بخش نقش داشته است.
صنعت دخانیات مبتنی بر کشت تنباکو در سواحل سوریه، و سپس گسترش آن به مناطق دیگر، نتایج اقتصادی قابل توجهی داشته است. اما سلطه مدیریتهای فاسد بر صادرات مواد خام یا فرآوریشده، از بهرهبرداری کامل از این ظرفیتها جلوگیری کرده است.
در کنار اینها، صنعت مبلمان خانگی نیز جایگاه ویژهای دارد. سوریه در این بخش نیز سابقهای درخشان دارد و به کشورهای همسایه صادرات میکند. همچنین صنایع دستیای نظیر انواع پارچه، قالی، چرم، کفش، حکاکی روی شیشه، مس، طلا، سفالگری، نقاشی روی چوب، پارچه و رنگرزی، که پیشتر بهدست دولت تضعیف شدند، باید احیا شوند.
سوریه توان توسعه، نوسازی و همراهی با عصر حاضر را دارد. مردم سوریه مردمی خلاق و مبتکرند، بهشرط آنکه آزادی فراهم باشد؛ چراکه توسعه، نوآوری و پیشرفت نیازمند فضای آزاد است. اکنون، به لطف خدا، این فضا فراهم شده است. پس باید حرکت را آغاز کرد.
بدانید که توسعه حد و مرز نمیشناسد. سوریهی نوین در راه است، به امید خدا.
برگرفته از المجله.