معامله قرن

هر طرح و پیشنهادی پیش از آن که اعلام شود، رد می شود بدون این که راهبرد جایگزینی برای حل این معضل ارائه شود

بیت المقدس- ایندیپندنت عربی

جرد کوشنر، داماد و مشاور رئیس جمهور ترامپ در گفتگوهای صلح خاور میانه گفته است که "معامله قرن" در ماه ژوئیه آینده اعلام می شود

چندی پیش، پرسشی در باره ماهیت "معامله قرن" در تویتر ارائه کردم تا دیدگاه های دیگران را در مورد اهداف این راهبرد بدانم. اغلب پاسخ ها و تبصره های که دریافت کردم، نشان از شک و بدبینی داشت، بیشتر دیدگاه ها، این راهبرد را به عنوان: تسلیم، تحقیر، خواری، زبونی، از دست دادن سرزمین  و به تاراج رفتن شرف، تلقی می کردند. در واقع هیچ پاسخ عقلانی در مورد "معامله قرن" نیافتم، البته آقای کوشنر هم در میان پاسخ دهندگان نبود، تا ابراز نظری کند. بنابراین نتیجه که از همه ای این پاسخ ها به دست می آمد، رد مطلق و مخالفت کامل با این طرح بود، زیرا پاسخ دهندگان، درک درستی از آن نداشتند، همین مسئله کافی بود تا طرح را به صورت کلی رد کنند.

من هم در حالی که این مقاله را می نویسم، درست نمی دانم  که "معامله قرن" چیست و نه می توانم به محتوای آن خوشبین باشم به ویژه پس از به رسمیت شناختن بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل و شناخت بلند های جولان به عنوانی بخشی از خاک اسرائیل از سوی دونالد ترامپ. اما مسلما می دانم که رد زود هنگام این راهبرد حتی پیش از این که اعلام شود، اقدام بخردانه و دور اندیشانه نیست.

سپس من تمامی طرح ها، پیمان ها و راهبرد های ۷۰ سال گذشته درگیری های  عرب و اسرائیل را به بررسی گرفتم و نتیجه را چنین یافتم:

طرح تقسیم فلسطین یا قطعنامه ۱۸۱ سازمان ملل متحد در سال ۱۹۷۴ که پیش از تشکیل رسمی دولت اسرائیل، از سوی سازمان ملل متحد مطرح شد. بر بنیاد این طرح، ۴۲ درصد (۱۱،۰۰۰ کیلومتر) از این سرزمین به فلسطینی ها اعطا می شد که تا شهر عکا در شمال، شهر رفح در جنوب، جلیل جنوبی و سراسر کرانه غربی را در بر می گرفت و این پهنه، چیزی برابر مساحت کل کشور لبنان بود. طبق این تقسیم، بیت المقدس تحت حاکمیت بین المللی قرار می گرفت.

البته ما این تصمیم را رد کردیم و وارد "جنگ نکبت" جنگ عرب و اسرائیل ۱۹۴۸ شدیم و شش ماه پس از آن یعنی در ماه مه ۱۹۴۸، دولت اسرائیل به صورت رسمی تشکیل شد. سپس به منظور مقابله با اسرائیل و آزادی سراسر سرزمین فلسطین، به رد پیوسته ی تمام طرح ها و پیشنهادات ادامه دادیم.

در 5 ژوئن سال ۱۹۶۷، لشکر اعراب با اسرائیل وارد جنگ شش روزه ۱۹۶۷ شد که نتیجه آن شکست دردناک نیروهای عربی و از دست دادن کل خاک فلسطین، قدس، سینا و بخشی از بلندی های جولان سوریه بود.

در ماه دسامبر ۱۹۶۹، ویلیام راجرز، وزیر امور خارجه ایالات متحده، در یک ابتکار عملی که به نام او یاد می شد، خواستار پایان خصومت ها میان مصر و اسرائیل شد که پیش آغازی برای اجرای قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر خروج اسرائیل از سرزمین های اشغال شده در جنگ "نکبت" بود. ما این ابتکار عمل را هم رد کردیم، البته اسرائیل نیز شور و شوق چندانی به این طرح نداشت جز این که آن را فرصتی برای توقف جنگ و نفس کشی برای آرامش می دید.

سپس جنگ اکتبر۱۹۷۳ میان اعراب و اسرائیل در گرفت که منجر به پیروزی نظامی و تاریخی برای اعراب شد. پس از توقف جنگ، انور سادات، رئیس جمهور مصر با حس پیروزی و به منظور باز پس گیری کامل سینا، وارد مذاکرات کمپ دیوید شد. فلسطینی ها با پشتیبانی جنبش مقاومت عربی، حاضر به اشتراک در این مذاکرات نشدند و آن را به عنوان "توافق تسلیم و زبونی" قلمداد کردند. اعراب اقدام به تشکیل جنبشی به نام " جنبش پایداری و مقاومت" کردند که رهبری آن را صدام حسین، حافظ الاسد، علی عبدالله صالح و معمر قذافی به دوش داشتند. آن ها مصر را تحریم کردند و عضویت آن را در اتحادیه عرب به حالت تعلیق در آوردند. به یاد دارم که در آن زمان من در تظاهراتی که از سوی دانشجویان دانشگاه کویت برای نکوهش این مذاکرات راه اندازی شده بود شرکت کردم و همه با سر دادن شعار "خیانت، خیانت" این مذاکرات را رد می کردیم.

مسئله فلسطین درگیر کشمکش های عربی و جنگ های بیهوده از سمت لبنان و غزه شد که هدف آن ها تأمین منافع سیاسی ایران در منطقه بود.

دنباله این تحولات به کنفرانس مادرید در سال ۱۹۹۱ رسید و منجر به توافقنامه های محرمانه در اسلو شد که یاسر عرفات، رئیس پیشین دولت فلسطین اقدام به امضای این توافقنامه ها در کاخ سفید کرد. در سال ۱۹۹۳ یاسر عرفات با رهبران اسرائیل، اسحاق رابین و شیمون پرز دیدار کرد. سپس دو جانب فلسطینی و اسرائیلی، پیش از این که بیل کلینتون قدرت را به جورج دبلیو بوش تسلیم کند، وارد آخرین مرحله از مذاکرات کمپ دیوید شدند. یاسر عرفات، پیشنهادات مطرح شده در این نشست را رد کرد و پروسه صلح اسلو با روی کار آمدن راست افراطی به رهبری آریل شارون، بی نتیجه پایان یافت.

در جریان مهمانی در واشنگتن در سال ۲۰۰۲ با دنیس راس، نماینده ایالات متحده در گفتگو های صلح، ملاقات کردم. از او پرسیدم، در مذاکرات کمپ دیوید شما چه پیشنهاد های برای یاسر عرفات کرده بودید؟ در پاسخ گفت: ۹۸ درصد از کرانه باختری و نوار غزه و ۲ درصد باقیمانده دیگر از سرزمین های داخلی. وی افزود: همچنان تصمیم بر این بود تا بیت المقدس در حاکمیت مشترک هر دو جانب  فلسطینی و اسرائیلی قرار گیرد، خسارت های مهاجران فلسطینی جبران شود و کمک های مالی به منظور تشکیل دولت فلسطین، در دسترس فلسطینیان قرار گیرد. من با تعجب و حیرت زدگی پرسیدم، چرا یاسر عرفات این پیشنهاد را نپذیرفت ؟ گفت: یاسر عرفات توقع و انتظار بیشتری از این پیشنهاد داشت. پیش از پایان این ملاقات، با زیرکی به او گفتم: جناب سفیر چگونه می توانم حرف های شما را باور کنم، دنیس راس با زیرکی بیشتر گفت: اگر به حرف من باور ندارید بهتر است حرف های خود یاسر عرفات را باور کنید.

این معضل همچنان ادامه پیدا کرد، درگیری و هرج مرج میان اعراب افزایش یافت، شمار قربانیان درگیری های عربی بیشتر از تعدادی بود که توسط اسرائیل کشته شده بودند و افرادی که در میان این گیر و دار ها بی نوا و بی خانمان شدند، بالاتر از رقمی بود که از سوی اسرائیل دچار این سرنوشت دردناک شده بودند. با توسعه روز افزون شهرک های جدید اسرائیل، سرزمین غزه کوچک و کوچکتر شد. دیوار نژاد پرستی اسرائیل، خانواده های ستمدیده فلسطینی را از هم جدا کرد و قدرت دولت فلسطین رو به زوال گذاشت.

با ظهور "حماس"، وحدت فلسطینیان از هم پاشید و درگیری های داخلی آغاز شد که تا کنون ادامه دارد. مسئله فلسطین از جایگاه فراز جهانی و بشری، در فرود چنان گفتمان عقب مانده مذهبی افتاد که با دموگاژی دیکتاتوری نظامی صهیونیسم یا نژاد پرست صهیونیستی تفاوت چندانی ندارد. مردم فلسطین در میان شکنجه اشغال رژیم اسرائیل و محاصره حماس، فریاد می زنند که ما می خواهیم زندگی کنم!

این ماجرا ادامه دارد، هر طرح و پیشنهادی که در این زمینه مطرح می شود پیش از آن که اعلام شود، رد می شود بدون این که راهبرد جایگزینی برای حل این معضل ارائه شود. یگانه طرح و گزینه  که در این میان دنبال می شود، مقاومت مشترک و کلامی ایران و رژیم اسد است که پیوسته در معرض بمباران اسرائیل قرار دارد ولی هیچ واکنش عملی در قبال آن ندارد.

در این حال  و پیش از این که ماهیت راهبرد "معامله قرن" را بدانیم، آن را رد می کنیم.

بگذارید در انتظار بمانیم و پیش از آن که ماهیت چیزی را بدانیم، آن را رد کنیم. نمی دانید! شاید روزی از عدم پذیرش راهبرد "معامله قرن" نیز پشیمان شویم، طوری که از رد پیشنهاد تقسیم و فرصت های بی شمار از دست رفته ی دیگر، پشیمانیم.

این مقاله ترجمه صحیح و صادقانه از منبع اصلی است و نظرات ابراز شده لزوما نمایانگر نظرات ودیدگاه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.

© The Independent

بیشتر از دیدگاه