«رهبری و آینده انقلاب ایران»؛ اولین نشست مشروطه‌خواهان در دانشگاه جورج میسون

اندیشکده کورش مبتکر این نشست بود و قرار است سلسله جلسات دیگری از این دست را در ماه‌های پیش رو برگزار کند

 دانشگاه جورج ميسون در ایالت ویرجینیای آمریکا، عصر جمعه هفتم فوریه، میزبان جمعی از فعالان، کارشناسان و تحلیلگران و نظریه‌پردازان سیاسی از طیف مشروطه‌خواهان ایرانی بود. 

در این جلسه با عنوان «رهبری و آینده انقلاب ایران»، که به ابتکار اندیشکده خصوصی «کورش بزرگ» برگزار شد، هفت کارشناس صحبت کردند: رضا تقی‌زاده، سعید قاسمی‌نژاد، عرفان قانعی‌فرد، حجت کلاشی، امین صوفیامهر، بهراد توکلی، بابک شکرآبی.

این اولین نشست از سلسله‌ جلساتی است که قرار است در ماه‌های آینده در دانشگاه‌های دیگر آمریکایی و با حضور کارشناسان مختلف ادامه یابد. هدف از آن بررسی «استراتژی‌های انقلاب، تهدیدهای امنیتی در رستاخیز ملی، اصول پیروزی و نقش جبهه ایران‌گرا، نقش شهریار ایران در پادشاهی، ضرورت سازماندهی و برنامه‌ریزی، ایران فردا و دموکراسی ناپایدار» تعریف شده است. 

برگزاری این نشست، شروع سلسله‌ گفت‌وگوهایی با حضور چهره‌های مشروطه‌خواه و ملی‌گرا تعریف شده است تا بتوانند تصویری از پادشاهی آینده ایران در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و عرصه‌های دیگر ترسیم کنند. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

مدیریت جلسه رهبری و آینده انقلاب ایران را انوشیروان کنگرلو، چهره شناخته شده تلویزیون ملی ایران و صدای آمریکا برعهده داشت. او در آغاز برنامه یاد ایرانیانی را گرامی داشت که در جریان اعتراضات چند ماه گذشته در ایران به دست نیروهای جمهوری اسلامی کشته شدند. 

 رضا تقی‌زاده، تحلیلگر مسائل سیاسی و رییس سابق دفتر شهبانو فرح پهلوی، با ارسال پیامی ویدیویی در جلسه فوق شرکت کرد. او در این پیام تاکید کرد که انقلاب مشروطه در تاریخ معاصر ایران یک نقطه عطف است، به جمهوری مستعجل و دست‌نشانده مهاباد اشاره و تاکید کرد که چهره‌هایی که هم‌اکنون به عنوان رهبران اپوزیسیون معرفی شده‌اند، «حتی اگر با هواپیما هم به ایران برده شوند و انتخابات برگزار کنند، همان ماجرای جمهوری مهاباد رخ خواهد داد. او گفت: «ایران تنها یک راه دارد و آن ملی‌گرایی است.» 

سعید قاسمی‌نژاد، تحلیلگر و پژوهشگر اندیشکده دفاع از دمکراسی‌ها، در سخنانش درباره مسیر پیروزی در مبارزه با جمهوری اسلامی گفت که اپوزیسیون ایران باید در این راه درباره مسائلی چون نحوه سازماندهی اعتراضات و میدان میلیونی، ساماندهی اعتصابات، مذاکره با دولت‌های خارجی و تشکیل سازمان مبارزه برنامه‌ریزی دقیق داشته باشد. او گفت: «آنچه هم‌اکنون جایش خالی است، نهاد یا سازمانی است که این حرف‌ها را به مرحله عمل برساند.» او با تاکید بر این که «ما هم‌اکنون در نشیب خیزش انقلاب مهسا هستیم» گفت: «جنبش انقلابی در ایران نه قومی است، نه چندملیتی، نه چپ‌گرا، نه ضدایرانی و نه برای گذار از ایران؛ بلکه جنبشی است ملی برای بازپس‌گیری ایران از ائتلاف حوزه و اوباش، و بازسازی ایران و بازگرداندنش روی ریل ترقی و تمدنی که قبل از فتنه ۵۷ بر آن قرار داشت.» او گفت: «هدف انقلاب این نیست که ایران را از ارتجاع غالب- ارتجاع سیاه- پس بگیرد و آن را به ارتجاع مغلوب فتنه ۵۷، یعنی ارتجاع سرخ، تحویل دهد.»

عرفان قانعی‌فرد تحلیلگر مطالعات خاورمیانه از مرکز ضدتروریسم، با اشاره به این که «جمهوری اسلامی هویت و غرور و اصالت و فرهنگ و نام ایران و ایرانی را بی‌اعتبار کرده است»، گفت‌ تمامی نیروهای موثر میهن‌پرست و ایران‌دوست باید وارد میدان شوند و سپس با آموزش تدریجی جامعه، مردم اصول دمکراسی را فرابگیرند. او گفت در این راه باید «فردی قوی یا جمعی وطن‌پرست و ایران‌خواه» رهبری مردم را در دوران فروپاشی و انتقالی تا مرحله صندوق رای و تصمیم‌گیری مردم برعهده گیرند. فانعی‌فرد گفت: «این فرد قوی کسی نیست جز شهریار ایران که مسئولیت تاریخی دارد… و کسی نیست جز شاهزاده رضا پهلوی که مظهر و مبنای وحدت ملی است، چرا که تاریخ هر روز به ما شهریار نمی‌دهد و هر کسی لایق این صفت نیست.»

بابک شکر‌آبی، فعال سیاسی مقیم کانادا، گفت: «بخشی از اپوزیسیون به دنبال تحریک نیروهای تجزیه‌طلب و وارد کردن آنان به مقابله با جمهوری اسلامی‌ است و تنها کارت اعتباری موجود در دست جمهوری اسلامی این است که بگوید اگر ما سقوط کنیم ایران تجزیه می‌شود.» او افزود: «ترکیب بی‌دانشی و نداشتن عمق سیاسی و ناشایستگی، دستور پخت یک فاجعه ملی است. برای وقوع یک انقلاب به آلترناتیو نیاز است و آلترناتیو ایران، دستاوردهای خاندان پهلوی است.» 

بهراد توکلی، فعال سیاسی، گفت: «انقلاب موقعی رخ می‌دهد که شکاف بین ایدئولوژی حاکمیت و آنچه مردم می‌خواهند به حدی زیاد شود که امید اصلاح از بین برود. شروع انقلاب یعنی تبدیل شدن جنبش‌های اعتراضی به جنبش انقلابی در ایران را از نقطه‌ای می‌دانم که رای اصلاح‌طلبان در انتخابات اخیر ریاست جمهوری از آرا باطله کمتر شد. وقتی امید به اصلاح در مردم از بین می‌رود هیچ راهی غیر از انقلاب باقی نمی‌ماند.» 

توکلی در بخش دیگری از سخنانش در انتقاد از سازماندهی ضعیف اپوزیسیون ایرانی و «کم‌کاری» آن در اندیشکده‌ها و مجامع غربی برای مقابله با گفتمانی که مدافعان جمهوری اسلامی در این مجامع از جمله برای رفع تحریم‌ها پیش می‌برند، گفت: «من در تمام گروه‌ها و ائتلاف‌ها دنبال چهره‌ای می‌گردم که نیازهای انقلاب را تامین کند، از حقوقدان تا کارشناس امنیت، و اقتصاددانی که نهاد اپوزیسیون را سازماندهی کند.» او تاکید کرد این گروه قرار نیست از جمع تمام سلائق ایجاد شود بلکه قرار است حقوق تمام سلائق را از طریق صندوق رای تضمین کند. 

امین صوفیامهر، تحلیلگر سیاسی که از طریق ارتباط ویدیویی از ایالت ایندیانا در نشست شرکت کرد، در سخنانش به سنت گفتمانی مشروطه‌خواهان در تاریخ ایران در میان نامدارانی چون احمد کسروی و فریدون آدمیت اشاره کرد و گفت که همواره می‌توان به میراث چنین افرادی مراجعه کرد و از ایده‌های آنان برای نوسازی ایده‌های نو بر اساس بستر جدید بهره برد. او گفت: «وقتی که جامعه را لوحی سفید بدانیم که می‌شود همه جور نقشی بر آن کشید و بگوییم که جامعه فرای سنت‌ و فرهنگ و تاریخش چون خمیری در دست ماست، کابوسی مانند آنچه پس از انقلاب ۵۷ پیش آمد رخ می‌دهد.»
او گفت: «این دید که بر اساس یک طرح عقلانی پیشینی و منتزع از واقعیت بشود جامعه را مهندسی کرد وقتی با تفکرات هیجانی و عمدتا چپگرایانه پیوند بخورد، می‌تواند مردم آسیب‌دیده و تحت فشار و دارای دهه‌ها وحشت روانی را جذب مدینه فاضله‌ای خیالی و خطرناک کند زیرا تحقق نیافتن آن سرخوردگی و یاس و خشم و بازگشت چرخه خشونت را به بار می‌آورد. برای پرهیز از این خطر است که مشروعیت اهمیت می‌یابد.» 

حجت کلاشی، فعال سیاسی مقیم آلمان، نیز از طریق ارتباط ویدیویی در نشست «رهبری و آینده انقلاب ایران» شرکت داشت. او در ابتدای سخنانش گفت آنچه که درباره‌اش صحبت نخواهد کرد «منشور و شورای آن» است چرا که به گفته او «پشت سر مرده صحبت کردن شایسته نیست و مومنان می‌توانند فاتحه‌اش را بخوانند.» 

کلاشی گفت هیچ جنبشی با تمام فداکاری‌ها بدون رهبر پیروزی را در آغوش نخواهد کشید. او گفت:‌ «پیروزی نتیجه تصادف نیست بلکه بخت به سراغ کسانی می‌رود که هنر پیروزی داشته باشند و این هنر بیش از هر چیزی در نقش رهبری تجلی می‌یابد. در فقدان رهبری کارآمد افراد مسئله‌دار و فرصت‌طلب به سخنگویان حرکت عمومی تبدیل شده و فداکاری ملت را به تجارت و منافع شخصی خود تبدیل می‌کنند و با چیره شدن ادبیات و نگاه آن‌ها حرکت، اعتبار اخلاقی، اهداف متعالی و ضرورت و فلسفه وجودی خود را از دست می‌دهد و به ورطه رذالت می‌غلتد. پس امر سیاسی مرزبندی با دوست و دشمن از وظايف رهبری است و آسیبی است که نباید از سخن گفتن درباره آن ترسید.» 

در آغاز و پایان اولین نشست مشروطه‌خواهان سرود ملی‌گرایانه «ای ایران» پخش شد و حاضران در جلسه در خواندن این سرود غلامحسین بنان، خواننده بزرگ موسیقی دستگاهی ایرانی، را همراهی کردند.