برخوردهای خشن حکومت با معترضان در ایران، واکنش ایرانیان را در شهرهای گوناگون جهان برانگیخت. دلیل این گردهماییها پشتیبانی از معترضان و محکوم کردن کشتار، دستگیریها و قطع اینترنت است، و معمولا در مقابل سفارتخانههای جمهوری اسلامی ایران؛ البته اگر ایران در آن کشورها دفتر نمایندگی داشته باشد.
تفاوت معنادار گردهماییهای ۸۸ با ۹۸
تفاوت اصلیای که این تجمعات با گردهماییهای خارج از کشور در زمان خیزش ۸۸ دارد، تعداد کمتر شرکتکنندگان در آن است. اندکتر بودن این تعداد، چند علت دارد. اول آن که به خاطر شکست انقلاب ۵۷و حافظه تاریخی آن اتحاد نامبارک، هنوز هم اغلب گروهها واحزاب مختلف حاضر به ایستادن در کنار هم نیستند، و اساسا نگاههای مختلفی برای آینده ایران دارند. نکته مهم دیگر آن است که در خیزشهای ۹۶و ۹۸عمدتا قشرهای فرودست و محروم جامعه درگیر اعتراضات بودهاند، ولی در اعتراضات ۸۸ (جنبش سبز) طبقه متوسط شهری، بهویژه در شهرهای بزرگ، به طرزی برجسته خیابانها را درتصرف خود گرفت. طبیعی است که در ورای مرزها نیز، وابستگان به طبقات بالا و اقشار میانی جامعهاند که حضور دارند، و درنتیجه، کاهش شرکت کنندگان در تجمعات میتواند هم ریشه در همین شاخصه داشته باشد. در هفته پس از اعتراضات آبان ۹۸، در نیویورک ۳گردهمایی برگزار شد. نظرات برخی از شرکت کنندگان در گردهمایی ایرانیان نیویورک و نیوجرسی در روز شنبه ۲۴نوامبر، از این قرار است:
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
منیژه: از خانه که برای تظاهرات میآمدم، تلفنم زنگ زد. دوستی از ایران بود. وقتی گفتم که به تظاهرات پشتیبانی میروم، یکباره خوشحال شد که فراموش نشدهاند و گفت، «ما درزندانیم»، بنابراین هر کسی در هر جای دنیا باید حمایت کند و نباید فکر کرد که تعداد کم شرکتکنندگان بیفایده است. جمهوری اسلامی تا بهحال سعی میکرد که جنایتهایش را پشت پرده انجام دهد، ولی فشارهای اقتصادی مردم را عاصی کرده و این بار مردم بی لیاقتی حکومت را علنی کردند.
هرمز: ما برای حمایت از مبارزات مردم، ایجاد یک جمهوری دمکراتیک وسکولار جمع شدهایم. در حال حاضرامکان همکاری با نیروهای سلطنتطلب یا مذهبی غیردمکراتیک وجود ندارد، ولی در آینده باید راهی برای آن پیدا کنیم که به یک مراوده سیاسی دست پیدا کنیم که در آن زمان، رفتار آنها تعیین کننده خواهد بود، ولی ما باید این تلاش را برای یک مراوده سیاسی انجام دهیم.
فرشته: مردم خیلی تحت فشار هستند. این که ۶۰میلیون نیاز به یارانه دارند، شکست سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامیست، ولی این که اعتراضات چه زمانی به ثمربرسد، زمان میبرد.
ماری: مردم جانشان به لبشان رسیده و امیدی به هیچ دولتی ندارند. با تمام وجود به خیابان آمدهاند و با شجاعت تحسین کنندهای در مقابل گلوله ایستادهاند.
منصور اسانلو: این کمترین کاری است که ما میتوانیم انجام دهیم، به تجمعات بیاییم و اطلاعرسانی کنیم. ۳۰۰۰نفر را به زندان فشلویه بردند. باید صدامان را برای جان این زندانیان بلند کنیم. من فکر میکنم همه نیروها، سلطنت طلبها، جبهه ملی، مجاهدین و چپها باید برای سرنگونی جمهوری اسلامی در کنار هم بایستند. تنها با این اتحاد امکان براندازی هست.
اسد: رژیم ایران سعی میکند صدای مردم ایران را خفه کند، ولی این صدای جمهوری اسلامی است که کم کم خفه میشود. حکومت میخواست نان زحمتکشان را به طریقی سرکیسه کند. افزایش بنزین به خاطر خالی بودن خزانه دولت است که میخواست یکباره ۴۰۰میلیارد تومان پول در بیاورد.
پروانه: جمهوری اسلامی صددرصد باید بره، خیلی زور میگه. پول میده و مزدور استخدام میکنه. منافع اکثریت را هیچ وقت در نظر نمیگیره. بدون اتحاد همه نیروهای امکان عبور از جمهوری اسلامی وجود نداره.
دکترمنصورفرهنگ: جمهوری اسلامی متوجه نیست که الان بهخاطر انقلاب ارتباطات گسست نسلها در ایران از بین رفته، نسل جوان با اینترنت با جهان آزاد و آلترناتیوهای سیاسی آشنا شده است. در عین حال من فکر میکنم حکومت رفتار خشونتآمیز را به مردم تحمیل میکند.
آرش: به نظرم تمام احزاب و گروههایی که در دهه۴۰شکل گرفتهاند، از چپ تا راست، آلترناتیوی برای جامعه امروز ایران نیستند. در ۱۵تا ۲۰سال اخیر در ایران حرکتهایی شکل گرفته که میتوانند به عنوان آلترناتیو آینده مطرح شوند؛ از جمله مثلا تشکیلات فوروم کوی دانشگاه که ابتدا کار رسانهای میکردند، یا تشکیلات سراسری دانشجویان. نمونه دیگر، تشکیلات صنفی معلمان سراسر کشوراست که در کردستان، خوزستان و آذربایجان شکل گرفت و مدام ساماندهی صنفی کردهاند. بهعلاوه تشکیلات صنفی کارگران در هفت تپه، هپکوو آذرآب با طرح اداره شورایی آن، به عنوان ستونی که ایدههای مختلف اطراف آن شکل گرفت، جایگاه مهمی در آلترناتیوسازی دارد. اتفاق دیگری که در ایران افتاد، مشروعیتزدایی از سوژه «فرد زندانی» (سیاسی) است؛ یعنی از موضوع زندانی سیاسی، کالاییزدایی شد.