روابط استثنایی آمریکا با اسرائیل، به دلیل ارزش‌های مشترک موهوم

جوهری‌ترین ارزش‌ها در منظومه ارزش‌های آمریکایی، آزادی و حقوق برابر است

  آمریکا برای حفظ اعتبار خود به‌عنوان یک ابرقدرت جهانی، باید عدالت و شفافیت را در سیاست خارجی رعایت کند_ AFP

پیروزی ائتلاف راست‌گرایان در انتخابات اخیر اسرائیل واکنش‌های زیادی را در سطح منطقه و جهان برانگیخت، اما در مورد فرصت‌های صلح، واکنش‌ها اکثرا منفی یا محتاطانه بود، زیرا دستیابی به صلح زیر سایه حکومتی به رهبری بنیامین نتانیاهو و با مشارکت احتمالی شماری از راست‌گرایان افراطی، دور از امکان به نظر می‌رسد.

آنچه در درجه نخست برای اسرائیل اهمیت دارد، روابطش با مهم‌ترین متحدش، ایالات متحده آمریکا است. این در حالی است که به قدرت رسیدن حکومتی با ویژگی‌های یادشده در اسرائیل، باعث نگرانی آن عده از سیاستمداران آمریکایی شده است که برای حفظ روابط ویژه میان واشینگتن و تل‌آویو تلاش می‌کنند. به‌ویژه احتمال ورود حزب «صهیونیسم دینی» و حزب «قدرت یهود» در حکومت آینده، آن‌ها را بیشتر نگران کرده است. گفتنی است که این دو حزب یادشده، سومین تشکل را در پارلمان اسرائیل و دومین تشکل را بعد از حزب «لیکود» (به رهبری نتانیاهو) در حکومت آینده خواهند داشت.

رهبری حزب صهیونیسم دینی را بتسلئیل اسموتریچ بر عهده دارد که با باورها و موضع‌گیری‌ها نژادپرستانه‌اش شناخته می‌شود. او معتقد است باید در بیمارستان‌ها بخش زنان و زایمان یهودیان، از بخش زنان و زایمان اعراب جدا باشد و بر این باور است که «خداوند یهودیان را از فروش خانه به اعراب منع کرده است». اسموتریچ یک ‌بار به اعضای عرب پارلمان اسرائیل گفت: «وجود شما در اینجا یک اشتباه است. بن گوریون هم اشتباه کرد که در سال ۱۹۴۸ شما را از این سرزمین بیرون نراند و رسالت خود را ناتمام گذاشت». متاسفانه آنچه از مدت‌ها پیش در فلسطین جریان دارد، تفاوت چندانی با مواضع اسموتریچ ندارد؛ فلسطینی‌ها از محله‌هایشان رانده می‌شوند، خانه‌هایشان ویران می‌شود و به آن‌ها مجوز ساختن خانه هم نمی‌دهند.

اما حزب قدرت یهود را ایتامار بن گویر که افراطی‌تر از اسموتریچ است رهبری می‌کند. بن‌گویر فعالیت‌ سیاسی‌اش را در چارچوب حزب «کاخ» آغاز کرده است؛ حزبی که خاخام مئیر کاهان تاسیس کرد و بعدا در بسیاری از کشورهای جهان، ازجمله آمریکا و خود اسرائیل به‌عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شد. بن‌گویر همچنین مئیر کاهان را قهرمان و الگوی سیاسی خود می‌داند. او چندی پیش عکس باروخ گلدشتاین را بر دیوار خانه‌اش آویزان کرده بود؛ گولدشتاین همان تروریستی است که در سال ۱۹۹۴ به نمازگزاران فلسطینی در مسجد خلیل حمله کرد و ۲۹ نفر را به قتل رساند و ۱۲۵ نفر را زخمی کرد. بن‌گویر زمانی که جوان بود و در ارتش اسرائیل خدمت می‌کرد، به جرم ترویج اندیشه‌های تروریستی و نژاد‌پرستی، محکوم و از ارتش اخراج شده بود. او چندی پیش پیشنهاد کرد که باید برای آن عده از سربازان اسرائیلی که به فلسطینی‌ها شلیک می‌کنند، مصونیت کامل داده شود. در واقع آنچه امروز در فلسطین رخ می‌دهد، گویا اجرای عملی پیشنهاد بن‌گویر است، چرا که سربازان اسرائیلی غیرنظامیان بی‌گناه فلسطینی را به قتل می‌رسانند، ولی مجازات نمی‌شوند.

احتمال زیادی وجود دارد که هریک از این دو حزب یادشده، دو وزارتخانه را در حکومت جدید در اختیار بگیرند. بن‌گویر می‌خواهد پست وزارت امنیت عمومی را به‌دست آورد، شانس خوبی هم برای رسیدن به آن دارد. وزیر امنیت عمومی شدن بن‌گویر در اسرائیل، مانند این است که در ایالات متحده آمریکا، یک نفر نژادپرست شیفته تروریسم و محکوم شده به جرائمی مرتبط با تروریسم و نژادپرستی، وزیر امنیت داخلی این کشور شود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در واقع سیاست‌ها و موضع‌گیری‌های اساسی در اسرائیل، افراطی‌تر از مواضع حزب صهیونیسم دینی و حزب قدرت یهود است، گرچه این دو در ظاهر سرسختی و صراحت لهجه بیشتری نشان می‌دهند. افزون بر آن، همین نتانیاهو بود که برای نزدیک شدن این دو حزب به یکدیگر، میانجی‌گری و آن‌ها را مشمول ائتلاف پیروزمندش در انتخابات اخیر کرد. چنانچه در انتخابات گذشته نیز با همین افراد و گروه‌ها ائتلاف کرده بود.

در واقع این‌گونه موضع‌گیری‌ها به نخبگان سیاسی اسرائیل محدود نمی‌شود، بلکه در میان بسیاری از مردم اسرائیل نیز وجود دارد. به‌عنوان مثال بر اساس یک نظرسنجی که شش سال پیش در اسرائیل انجام شده است، ۴۸ درصد از یهودیان اسرائیل موافقت کرده بودند که «باید عرب‌ها از اسرائیل رانده شوند، یا به‌ جای دیگری منتقل شوند»، درحالی‌ که ۴۶ درصد آن‌ها با این طرح مخالفت کرده بودند. همچنین بر‌ اساس همین نظرسنجی ۷۹ درصد از یهودیان اسرائیل گفته بودند که باید یهودیان نسبت به عرب‌ها از تعامل بهتری برخوردار باشند.

گرچه در شرایط کنونی اذهان بیشتر بر نتایج انتخابات اخیر در اسرائیل متمرکز است، اما سیاست‌ها و موضع‌گیری‌های دینی تبعیض‌آمیز و نژادپرستانه در این کشور سابقه زیادی دارد و نمی‌توان آن را ناشی از انتخابات اخیر دانست. به قدرت رسیدن حزب لیکود برای نخستین بار در ۱۹۷۷ به رهبری مناخم بیگن، نقطه عطفی در این مسیر به شمار می‌رود. به همین ترتیب حمله اسرائیل به کرانه باختری رود اردن و نوار غزه در جنگ ۱۹۶۷ از رویدادهای مهمی است که آتش نژادپرستی را برافروخت و زمینه را برای سیاست‌های شوم اشغالگرانه امروزی فراهم کرد.

کسانی که در مورد نتایج انتخابات اخیر اسرائیل و تاثیر آن بر روابط آمریکا – اسرائيل نگران‌اند، به این اصل موهوم اشاره می‌کنند که روابط میان این دو کشور بر مبنای «ارزش‌های مشترک» استوار شده است. دنیس راس و دیوید ماکووسکی، پژوهشگران انستیتوی واشینگتن برای خاور نزدیک، تاکید می‌کنند که «به دلیل ارزش‌های مشترک، میان آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها همانندی وجود دارد».

 اما اگر دقت کنیم جوهری‌ترین ارزش‌ها در منظومه ارزش‌های آمریکایی، دموکراسی، آزادی و حقوق برابر برای همه صرف‌نظر از نژاد و عقیده است. بنا‌براین کشوری که در قوانینش برای یک مجموعه نژادی و دینی خاص برتری قائل است، نمی‌تواند ادعا کند که در ارزش‌های یادشده شریک است، یا به آن‌ها تعهد دارد. افراد زیادی این عبارت‌ها را که «اسرائیل یگانه کشور دموکراتیک در خاورمیانه است» مکررا در گوش ما فرو می‌کنند، اما کشوری که نزدیک به پنج میلیون نفر یعنی حدود یک‌سوم از ساکنانش را از حق انتخاب زمامدار محروم می‌کند، چگونه می‌تواند ادعای دموکراتیک بودن داشته باشد؟

ادعای وجود ارزش‌های مشترک (که در واقع یک ادعای موهوم است) هیچ‌گاه روابط استثنایی و غیرعادی آمریکا با اسرائیل را توجیه نمی‌کند. بهترین نتیجه‌ای که از انتخابات اخیر اسرائیل به دست می‌آید، اثبات همین حقیقت است که آمریکا در هر حال برای اسرائیل امتیاز و استثنا قائل است، اما آمریکا برای حفظ اعتبار خود به‌عنوان یک ابرقدرت جهانی، باید عدالت و شفافیت را در سیاست خارجی رعایت کند و از این‌گونه سیاست‌های استثنایی و غیرعادی بپرهیزد.

 
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه