نگاهی به آثار شعری بهروز یاسمی؛ اعتراض شاعرانه یک عاشقانه‌سرا

بی‌تردید به‌زندان‌افتادن یک شاعر، تجربه‌ای متفاوت در زندگی او را رقم می‌زند که باید منتظر ماند و این تجربه را در اشعارش دید

بهروز یاسمی شاعری است که سال ۱۳۴۷ در ایلام متولد شد- public media 

بهروز یاسمی، شاعر ایلامی، که برخی از اشعار اعتراضی‌اش درباره خیزش اخیر مردم ایران اسباب زندانی‌شدنش را فراهم ساخته بود، با انتشار عکسی در اینستاگرام خود و پس از طی نزدیک به یک‌ماه حبس، آزاد شد؛ عکسی که در حساب اینستاگرام یاسمی منتشر شده است، او را در آغوش یکی از دوستان یا نزدیکانش نشان می‌دهد که هر دو آن‌ها پشت به دوربین‌اند. یاسمی در زیر عکس از محبت‌های بی‌دریغ هموطنانش قدر‌دانی و این شعر حافظ را در پاسخ به این‌همه مهربانی و عطوفت آنان منتشر کرده است:

چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست
که خدمتی بسزا برنیامد از دستم

و در ادامه نیز با ذکر شعری از حافظ، می‌نویسد که دوست دارد در شادی‌ها و آزادی‌ها جبران کند:

ز دست کوته خود زیر بارم
که از بالا‌بلندان شرمسارم

شعری که نشان از حضور پرقدرت حافظ در اشعار این شاعر و غزلسرای معاصر دارد. این غزل حافظ البته خود در ادامه نکته‌ها دارد که نشان از ذوق و حسن انتخاب یاسمی دارد:

بدین شکرانه می‌بوسم لب جام 
که کرد آگه ز راز روزگارم 

که می‌تواند کنایه‌ای باشد از به‌زندان‌افتادن و آشناشدنش با بسیاری از امور، که تنها درددیدگان و زندان‌کشیدگان می‌توانند از آن آگاهی دقیق و عمیقی پیدا کنند.

زندانی‌شدن برای سرودن یک شعر

یاسمی روز ۱۶ سپتامبر(۲۵ شهریور) که خبر و عکس مهسا‌ امینی در بیمارستان منتشر شد، در حساب اینستاگرامی‌اش عکسی از او را انتشار داد و غزلواره‌ای هم در رثای او سرود:

پرنده‌وار غریبم شکسته‌بال اسیر
تو نیز مثل سیاوش بی‌گناه بمیر
تو را به جرم گناهی نکرده زخم زدند
حرامیان معابر مراقبان مسیر 

و در انتهای غزل نیز اشاره‌ای دارد به ماندن مهسا و اینکه:

بمان و باز کمک کن به غیرت کُردی
که تاج و تخت ستم را بیاوریم به زیر

روز بعد (۱۷ سپتامبر) که خبر قتل مهسا امینی منتشر شد، او خود بخشی از مثنوی بلندی را که به همین مناسبت سروده بود، خواند و در فرسته بعدی اینستاگرامش منتشر کرد. در این مثنوی که از استواری در بیان و نیز فخامت شعری شاعر خبر می‌دهد، او ابتدا اشاره می‌کند که پیش از این برای خود خلوتی داشت، غرق افسانه خود و دیوانه خود بود و از درد و درمان خود، ترانه می‌گفت و غزل عاشقانه می‌سرود، اما:

تا شما خواهر مرا کشتید
نیمه دیگر مرا کشتید
بعد از این با صدای من طرفید
با صدای رسای من طرفید
با من این قطره‌ مهارشده
بر سر خشم خود سوارشده
با من این قطره پر از طغیان
مادر سیل، مادر طوفان

و در ادامه گویی در مقام پیشگویی که خیزش و طغیان مردم را پیش‌بینی می‌کند، چنین می‌سراید:

قطره‌ها چشمه‌چشمه رود شوند
رودها دسته سرود شوند
رود اگر ضربدر هزار شود
کی به‌دست شما مهار شود؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

و این مثنوی را با بیتی شکوهمند که از یکی از مهم‌ترین عناصر و نشانه‌های طبیعی ایران سخن می‌گوید، به پایان می‌رساند. کوه دماوند که در شعر معروف محمدتقی بهار نیز به آن اشاره شده است:

 ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی ای دماوند

با این تفاوت که در شعر بهار، دماوند به گنبدی گیتی‌مانند تشبیه شده است، اما در اینجا یاسمی اشاره می‌کند که اگر قطره‌ها جویبار و به رود و دریا تبدیل شوند، کوه دماوند نیز یارای مقاومت نخواهد داشت:

سیل بنیان‌کن دماوندند
قطره‌ها گر به هم بپیوندند

پس از گذشت دو ماه و افزایش موج سرکوب‌ها، این‌بار او باز در حساب اینستاگرامش سروده‌ای اعتراضی منتشر کرد. اگرچه این غزل بسیار کنایه‌آمیز بود، اما از قرار، بازداشت او را سبب شد. غزلی که او در این غزل، حاکمان و اهل را بابت چنین خشم و سرکوبی به چالش می‌کشد:

کدام روز این شب تن به آفتاب دهد
سوال روشن ما را کسی جواب دهد
یکی جواب دهد این سوال را که چقدر
خزان بیاید و هی دسته‌گل به آب دهد؟

شاعر عاشقانه‌هایی از جنس حماسه

در کارنامه بهروز یاسمی البته شعرهایی درخشان‌تر وجود دارد که از سابقه شعری او خبر می‌دهد؛ اما عمده این اشعار فضایی عاشقانه دارند و او را باید یکی از عاشقانه‌سراهای خوب سال‌های اخیر لقب داد، عشق‌هایی که حماسی و سرکش است، نه ذلیلانه و خوار و به قول حافظ «پیرهن‌چاک و غزل‌خوان است و نرگسش عربده‌جو و لبش افسوس‌کنان».

در پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد سه تن از دانشجویان روی شاعران ایلامی که مقاله‌ای برگرفته از آن، در سال ۱۳۹۴ در نشریه‌ای منتشر شد، با وام‌گیری از تقسیم‌بندی وزنی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی که «وزن‌ها را از لحاظ جوشش و ملایمت و میزان ملموس‌بودن به چهار گروه وزن‌های شفاف، وزن‌های کدر، وزن‌های خیزابی و وزن‌های جویباری تقسیم‌بندی می‌کند، براساس این تقسیم‌بندی نوشته‌اند که می‌توان گفت یاسمی بیش از نیمی از اشعارش را در مجموعه «همان گناه همیشه» در قلمرو اوزان جویباری سروده‌ است که «ویژگی این وزن، آرامی، نرمی و ملایمت آن است».

او شاعری است که سال ۱۳۴۷ در ایلام متولد شد و توانست دکترای دامپزشکی خود را در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه شهید چمران اهواز اخذ کند، اما از همان سال‌های نوجوانی و جوانی شعر می‌گفت و در نشریات محلی شعر منتشر می‌کرد و درباره شعر می‌نوشت و لذا شعر را به‌شکلی جدی ادامه داده و تاکنون چهار دفتر شعر خودش را منتشر کرده است. نقد شعر و حضور در نشست‌های ادبی و برگزاری کلاس‌های نقد شعر و ادبیات در فرهنگسراهای تهران نیز ازجمله فعالیت‌های ادبی اوست که از جدیتش در مطالعه و نقد ادبی خبر می‌دهد.

نخستین دفتر شعر یاسمی در سن ۲۶ سالگی و در سال ۱۳۷۳ منتشر شد: دفتر شعر «همان گناه همیشه» که او در گفت‌وگویی با خبرگزاری کتاب (۱۱ مهر ۱۳۹۱) ضمن اشاره به این اثر و گله‌مندی از عدم تجدید چاپ آن ازسوی ناشر، گفته بود: «چاپ این کتاب در همان زمان به‌سرعت در بازار کتاب تمام شد، اما تا امروز (۱۸ سال بعد) که از آن می‌گذرد، هنوز تجدید چاپ نشده است.»

پس از آن، دفتر شعرش در مجموعه «گزیده ادبیات معاصر»- شماره ۳۹ ازسوی انتشارات نیستان در سال ۱۳۷۸ منتشر شد. در این مجموعه ۳۹ شعر از سروده‌های یاسمی در قالب‌های مثنوی، غزل، چهارپاره و رباعی در کتابی کوچک و ۱۰۰ صفحه‌ای منتشر شد تا از تولد شاعری با نگاهی تازه خبر دهد. مضامینی که او در نخستین دفترش به‌کار ‌برد، عمدتا مضامینی اجتماعی با سویه‌هایی معترضانه است:

این روزها هرآینه تحقیر می‌شویم
قربانی تهاجم و تزویر می‌شویم
فواره رهاشده مصداق سعی ماست
پا می‌شویم و باز زمین‌گیر می‌شویم
قد راست می‌کنیم برای صعود و باز
از ارتفاع خویش سرازیر می‌شویم

در این مجموعه البته اشعار عاشقانه او هم آمده که بسیار تاثیرگذار است، به‌خصوص این شعر او که با بیت «ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم/ چند وقت است که هر شب به تو می‌اندیشم» آغاز می‌شود و ازجمله عاشقانه‌هایی است که او را به شهرتی دربین علاقه‌مندان به شعر رساند.

۱۵ سال در انتظار انتشار کتاب بعدی

۱۵ سال بعد و در سال ۱۳۹۳ دفتر شعر «تقویم گناهان تازه» یاسمی ازسوی نشر فصل پنجم به بازار کتاب راه یافت. در این مجموعه شعر کم‌حجم و ۱۰۴ صفحه‌ای، برخی از اشعار او در قالب‌های مختلف در نزدیک به ۴۰ عنوان منتشر شد. استفاده از قالب‌های مختلف شعری نشان می‌دهد که او تا چه پایه به فرم‌های مختلف شعری آشناست و از آن‌ها به‌خوبی برای بیان مقصود شعری خویش بهره می‌برد.  چهارپاره او درباره ماجرای آتش‌سوزی دختران شین‌آباد ازجمله این اشعار است که باز از دغدغه‌های نوع‌دوستانه و اجتماعی او خبر می‌دهد، به‌خصوص آنجا که از دو دختر شین‌آبادی (سارینا و سیران) در متن شعرش یاد می‌کند، دخترانی که شدت جراحت سبب شد تا پس از چند روز، در بیمارستان جان ببازند:

داد خود را به کی؟ به کی ببرم؟
حرف خود را کجا؟کجا بزنم؟
بازگردم به اول شعرم
مانده‌ام مات، مانده‌ام حیران
مثل بهت غریب سارینا
مثل لبخند پرپر سیران

سومین مجموعه شعر او با عنوان «همان گناه همیشه» که به گفته خودش مدت‌ها نایاب بود و ناشر اولیه هم آن را منتشر نمی‌کرد، در نهایت با انتقاداتی که او به این رویه داشت، به فاصله یک سال بعد، ازسوی ناشری دیگر (فصل پنجم) در ۹۶ صفحه در سال ۱۳۹۴ منتشر شد. در این مجموعه نیز مانند کتاب‌های پیشین، تجربه‌های شعری او در قالب‌های کهن شعری را شاهدیم؛ اما بار اصلی این مجموعه با غزل است که به‌نظر می‌رسد بیشتر با طبع شعری شاعر هم‌راستاست. در این مجموعه ۲۹ غزل از یاسمی همراه چند مثنوی و چند عنوان در قالب‌های شعری دیگر منتشر شده است. در بخشی از غزل «گناه همیشه» می‌خوانیم:

از خود گریخته‌ام، از شکنجه‌گاه همیشه
مرا دوباره تحمل کن ای پناه همیشه
به جرم عشق تو تکفیر و طرد گشته‌ام، آری
به جرم عشق تو یعنی همان گناه همیشه

عاشقی جرم قشنگی است،‌ به انکار مکوش

آخرین کتاب یاسمی را این‌بار ناشر باسابقه‌ای چون نشر چشمه در سال ۱۳۹۷ به بازار کتاب عرضه کرد که تاکنون دوبار تجدید چاپ شده است و احتمالا با شرایط کنونی باید از چاپ‌های دیگر آن هم خبرهایی بشنویم.

عنوان این کتاب هم مضمونی اجتماعی با محوریت عشق دارد و در آن، غزلیات عاشقانه بهروز یاسمی منتشر شده است. نکته جالب توجه اینکه نام این کتاب از همان معروف‌ترین غزل بهروز یاسمی وام گرفته شده است که در میانه‌های آن، بیت درخشان زیر زینت‌بخش عنوان کتاب شده است:

حتم دارم که تویی آن شبخ آینه‌پوش
عاشقی جرم قشنگی است، به انکار مکوش

که یادآور وام‌گیری نکته‌سنجانه او از این بیت معروف حافظ است:

خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره‌ تو حجت موجه ماست

بی‌تردید به‌زندان‌افتادن یک شاعر، تجربه‌ای متفاوت در زندگی او را رقم می‌زند که باید منتظر ماند و این تجربه را در اشعارش دید و شنید.

بیشتر از فرهنگ و هنر