زکریا هاشمی روایت ایرانی ژان-پل بلموندو

«فرخ غفاری و ابراهیم گلستان، پدران سینمای موج نو ایران بودند و ستاره‌ آن‌ها «زکریا هاشمی» بود.»

برگرفته از یوتوب

این روزها در میان پیام‌های ویدیویی که از شخصیت‌های هنری، ورزشی، سیاسی و علمی در سراسر جهان در حمایت از انقلاب نوین مردم ایران منتشر می‌شود، پیام ویدیویی پیرمردی ۸۵ ساله از روی تخت بیمارستان جلب نظر می‌کند. او که در بیمارستانی در فرانسه از شوق جوانان و نوجوانانی که به خیابان ریخته‌اند تا داد خود را کاوه‌وار از ضحاک زمانه‌شان بستانند به سر شوق می‌آید و در تخت بیمارستان چون نوجوانی پر شوخ‌وشنگ از جا می‌پرد و جلوی دوربین خبرنگار «رادیو فردا» از تشابه روسری پرچم‌شده دختران و زنان ایرانی با پیشبند چرمی آهنگری کاوه که دادخواه بیداد ضحاک‌اند سخن می‌گوید. او «زکریا هاشمی» است.

نام زکریا هاشمی برای بسیاری از کسانی که ۵۰ سال یا کمتر دارند شناخته شده نیست، مگر برخی از اهالی سینما یا دوستداران سینما و تلویزیون، اما چهل‌وچند سال پیش او یکی از معروف‌ترین بازیگران و کارگردانان ایران بود. در این جستار کوتاه تلاش شده است اندکی بیشتر با این شخصیت تاریخی که یکی از بنیانگذاران اولیه سینمای موج نو ایران نیز است آشنا شوید.

بعد از جنگ جهانی دوم، فرانسه و پاریس مرکز روشنفکری جهان شد و به قول خود ژان‌ لوک گدار «ما به سینما همچون غارنشینان به کاخ لویی چهاردهم یورش بردیم»، در میانه این یورش «فرخ غفاری» دانشجوی سینما بود و به ایران بازگشت و زمانی که ژان لوک گدار فیلم «از نفس افتاده» را ساخت، دو سال قبل از آن فرخ غفاری در ایران «جنوب شهر» را ساخته بود. اگر فیلم گدار سنگ بنای سینمای موج نو فرانسه و به نحوی جهان را گذاشت، فیلم غفاری با سنگ سانسور از پا افتاد. به چه بهانه‌ای؟ به بهانه‌ «سیاه‌نمایی»! در این فیلم چه کسی بازی می‌کرد؟ «زکریا هاشمی»!

چند سال بعد، آشنایی با فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان موجب شد نقش اول فیلم «خشت و آینه» ابراهیم گلستان را بازی کند. خلاصه این‌که اگر با مسامحه گدار و تروفو را پدران سینمای موج نوی فرانسه بدانیم و ستاره‌ فیلم‌هایشان را «ژان-پل بلموندو» برشماریم، فرخ غفاری و ابراهیم گلستان، پدران سینمای موج نوی ایران بودند و ستاره آن‌ها «زکریا هاشمی» بود. اگر زوج فرانسوی آن‌ها موفق بودند و در فرانسه به دنیا آمدند و همان‌جا قدر دانسته شدند و درگذشتند، اما زوج ایرانی چنین نشدند و سرنوشت متفاوتی را از سر گذراندند. نخست با سنگ سانسور زمین‌گیر شدند و داشتند لنگان لنگان به راه خود ادامه می‌دادند که «انقلاب ۵۷» اتفاق افتاد و خیلی زود ملاها آن را مصادره کردند و نخستین کسانی که سنگسار شدند همین سازندگان موج نوی سینمای ایران بودند.

حالا چند سالی از درگذشت فرخ غفاری در شهر پاریس می‌گذرد و ابراهیم گلستان چند روز دیگر ۱۰۰سالگی خود را در حومه لندن جشن می‌گیرد و زکریای هاشمی هم در بیمارستانی در پاریس بستری است.

تفاوت دیگر سرنوشت آن سه هنرمند نامدار فرانسوی با این سه هنرمند نه‌چندان نامدار ایرانی در این است که آن‌ها تا آخر عمر خود در سینما ماندند و فیلم ساختند، نقد سینمایی نوشتند، در فیلم‌های مختلف بازی کردند و مورد ستایش مردم خود و دولتمردانشان قرار گرفتند و درگذشتند. اما پس از جمهوری اسلامی حتی در آن سال‌های نخست که هنوز حکومت تسلطش را اعمال نکرده بود و سینمای بدنه‌ای به راه خود ادامه می‌داد، سینمای موج نو نتوانست عرض اندام کند و هر سه کسانی که از آنان نام برده شد عملا از کشور خارج شدند.

زکریا هاشمی که پس از انقلاب و قبل از بسته شدن کامل فضای سیاسی در چند فیلم بدنه‌ای با فردین و ناصر ملک‌مطیعی و دیگران بازی کرد و مدتی در تلویزیون بود، بین ساختن فیلمی از زندگی خمینی و رفتن به جبهه جنگ برای ساختن فیلم مستند، دومی را انتخاب کرد و در جنگ آنچنان تحت تاثیر کودکانی که به جبهه می‌فرستادند تا روی مین بروند منقلب شد و از دخالت پاسداران در تدوین فیلمش خسته و دل‌زده شد که عطای ماندن در کشور و لقای جمهوری اسلامی را به تبعید خودخواسته ترجیح داد و به‌محض این‌که اجازه خروج از کشور را گرفت، راهی فرانسه شد. هر چند با تشویق ابراهیم گستان چند سال پیش کتاب مهم خود به نام «چشم باز و گوش باز» که حاصل تجربیاتش در جبهه بود را منتشر کرد و در خارج از ایران مورد توجه زیادی قرار گرفت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

زکریا هاشمی نمونه انسانی بود که با تلاش و پشتکار توانست سینما را از دوران دبیرستان با بازی به‌عنوان سیاهی‌لشکر آغاز کند و به یکی از سرشناس‌ترین بازیگران دوران خودش تبدیل شود. او علاوه بر بازیگری، دستیار گلستان در «خشت و آینه» هم بود و توانست دانش عملی خود را افزایش دهد و نخستین رمانش به‌نام «طوطی» را بنویسد که سال‌ها بعد فیلم آن را هم ساخت؛ هر چند این فیلم هم گرفتار تیغ سانسور شد.

هاشمی چند فیلم هم ساخت که فیلم «سه قاپ» که اولین فیلم بلند داستانی او نیز بود، با موفقیت زیادی روبرو شد و توانست به نمایش عمومی هم دربیاید و در جشنواره سپاس جایزه بهترین فیلم‌نامه و از طرف منتقدان سینمایی ایران دیپلم افتخار بهترین فیلم سال را برای زکریا هاشمی به ارمغان بیاورد و جایزه بهترین بازیگر مرد نقش اول (ناصر ملک‌مطیعی) از جشنواره‌ سینمایی سپاس بگیرد.

به‌هرحال او بازیگر، کارگردان و نویسنده است و یکی از مفاخر قدرندیده که اکنون باید در سرزمینی که به دنیا آمده است برایش جشن فرهیختگی می‌گرفتند و از او یاد می‌کردند و سال‌های پایان عمرش، که دراز باد، را در آسایش و امنیت می‌گذراند، اما اکنون پس از ۴۰ سال دوری از معشوقش، سینما، باید مانند بسیاری دیگر در غربت باشد و چشمش به در که روزی باز شود و به کشورش و سرزمینش بازگردد و در خاکی که نتوانست زندگی کند، دست‌کم در آرامش بمیرد و به خاک سپرده شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه