عراق در حال حاضر در حال عبور از آتشبس میان «برادران دشمن» در داخل «بیت شیعی» است. رویاروییهای مسلحانه که در ماه اوت گذشته رخ داد، نشان میدهد که دو طرف درگیر، یعنی جریان صدر و ائتلاف چارچوب هماهنگی، تصمیمی برای عقبنشینی از مواضع خود یا اولویت دادن به منافع ملی و حفظ وحدت عراق ندارند، بلکه هر یک از طرفهای درگیر در تلاش برای حذف طرف مقابل و به دست گرفتن قدرت است.
بر اساس اطلاعاتی که از عراق به دست رسیده است، «جریان صدر» و «چارچوب هماهنگی» تلاشهای خود را برای آمادهسازی و مسلح کردن حامیان خود افزایش دادهاند. این در حالی است که هر دو گروه با توجه به منبعی که از آن شکل گرفتهاند، خشونت را عاملی برای حفظ بقای خود میدانند، علاوه براینکه از لحاظ تاریخی، رابطه سودمند متقابلی میان دو طرف وجود دارد.
در واقع، جناح هایی مانند عصائب اهلحق، کتائب حزبالله، جنبش مقاومت اسلامی نجبا، کتائب امام علی و سایر جناحهای مسلح وابسته به «چارچوب هماهنگی» از بطن «لشکر مهدی» سید مقتدی صدر که بعدها نام خود را به سرایا السلام تغییر داد، متولد شدهاند.
از اینرو، حتی راه حل سیاسی سنتی نیز نمیتواند به تنش کنونی پایان دهد، زیرا هر گروهی که قدرت را دست گیرد، در صدد حذف طرف مقابل و به دادگاه کشاندن آن بر خواهد آمد و به جای این که از قانون اساسی برای برقراری امنیت ملی، توسعه و صلح و آرامش کار بگیرد، از آن به عنوان ابزاری برای تعقیب و بازخواست کیفری مخالفان، تضعیف و حذف آنها از صحنه سیاسی بهرهجویی میکند.
هرچند مصطفیالکاظمی، نخستوزیر عراق در تلاش برای فراهم کردن زمینه گفتوگو، جلوگیری از درگیریهای داخلی و دستیابی به راهحلهای قابل پذیرش برای هر دو طرف درگیر است، اما تا زمانیکه جریان صدر و ائتلاف چارچوب هماهنگی از مواضع کنونی خود عقبنشینی نکنند، احزاب سیاسی و ملی عراق و طرفهای بینالمللی و منطقهای برای پر کردن شکاف و نزدیکتر کردن دیدگاههای ناسازگار اقدامی نکنند و در صورت لزوم، از سیاست هویج و چماق استفاده نشود، هیچ سعی و تلاشی نمیتواند نتیجه مثبتی در پی داشته باشد.
طرفهای درگیر زمانی حاضر به پذیرش راهحلهای پیشنهادی میشوند که منافع خود را در خطر ببینند و متقاعد شوند که اگر به مبارزه کنونی ادامه دهند، همه دستاوردها و امتیازاتی که تاکنون به دست آوردهاند را از دست خواهند داد و حامیان آنها چه در سطح داخلی و چه در سطح منطقه به حمایت سیاسی، حقوقی و مالی خود از این گروهها پایان خواهند داد. در غیر اینصورت، آنها به آمادهسازی و مسلح کردن هواداران خود ادامه میدهند و همچنان در انتظار فرا رسیدن فرصتی برای حذف طرف مقابل، باقی خواهند ماند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این حال، آیتالله سیستانی، مرجعیت عالی نجف برای اینکه از هرگونه برخورد و تنش جلوگیری کند و آرامش را در کشور حفظ کند، فشارهایی را بر دو طرف درگیر وارد کرد که در رسانهها بازتاب نیافت. البته، دفتر آیتالله سیستانی، مرجعیت نجف تحولات را از نزدیک دنبال میکند و در تلاش برای دستیابی به گزینه مناسبی برای بیرونرفت از تنشهای اخیر است.
به گفته یک منبع معتبر از دفتر آیتالله سیستانی، از آنجا که مرجعیت نجف با هرگونه درگیری در کشور مخالفت است و در عین حال، نمیخواهد از هیچ گروه سیاسی مشخصی حمایت کند و در کشمکشی که بین احزاب سیاسی وجود دارد، طرف واقع شود، بنابراین، تلاش برای متقاعد کردن گروههای سیاسی به خویشتنداری و حفظ آرامش، کاری بسیار دشوار است. به همین دلیل، آیتالله سیستانی از طریق برخی از شخصیتهایی که به آنها اعتماد دارد، پیام شفاهی نانوشتهای را به مقتدی صدر رساند و خاطرنشان کرد آنچه که در حال حاضر در عراق رخ میدهد، ممکن است کشور را به سمت چنان جنگ داخلی ویرانگری سوق دهد که برای ملت و دولت هزینه بسیاری داشته باشد. بنابراین، باید به تنش و درگیری که در حال رخ دادن است، به سرعت پایان داده شود.
در همین حال، یک منبع آگاه عراقی، به من گفت «نجف به وضعیت کنونی کشور خوشبین نیست و معتقد است اگر منافع ملی در اولویت قرار نگیرد، عراق دچار بحران و آشفتگی دیگری میشود، به ویژه اینکه آتش درگیری بین جریان صدر و چارچوب هماهنگی در هر لحظه ممکن است شلعهور شود». وی افزود «در حال حاضر، دودستگی شدیدی بین گروههای سیاسی شیعه عراقی وجود دارد و هرچند اکثریت شیعیان عراق طرفدار صلح و آرامش اند و از دولت حمایت میکنند، اما این اکثریت خاموش که از سلاحهای غیرمجاز شبهنظامیان میترسند، نمیتوانند صدای خود را به گوش مردم برسانند.»
منبع مزبور خاطرنشان کرد «آنچه هماکنون برای آیتالله سیستانی اهمیت بسیاری دارد، تلاش برای جلوگیری از جنگ داخلی در کشور است و مرجعیت نجف که نمیخواهد گروهی را بر گروه دیگری ترجیح دهد، سعی میکند دولت در دست رهبران غیرنظامی باشد که علاوه بر داشتن مهارت و شایستگی، از حمایت ملت برخوردار باشند تا دولت عراق از گزند کشمکشهای شبهنظامیان و احزاب سیاسی دور نگه داشته شود.»
از این رو، آیتالله سیستانی در درگیری بین مقتدی صدر و نوری مالکی، نخستوزیر پیشین عراق، دخالت نکرد، زیرا آنها دو شخصیت سیاسی هستند که بر سر قدرت، نوع و روش حکومت و ثبات آن اختلاف نظر دارند، در حالیکه مرجعیت عالی نجف هیچگونه تمایلی برای مداخله در چین کشمکشی را ندارد و آن را یک منازعه بیهوده میداند که نه تنها به عراق نفعی نمیرساند، بلکه به آسیبپذیری بیشتر امنیت و ثبات کشور منجر میشود.
در واقع، عراق در آستانه ورود به بحرانی عمیق و خطرناک است و آنچه به وخامت بحران میافزاید این است که «جنگ شیعه با شیعه به یک واقعیت اجتنابناپذیری در این کشور تبدیل شده است که گریز از آن به شدت دشوار و غیرممکن است، مگر اینکه برخی از گروههای ماجراجو به نصیحت خرمندان گوش فرا دهند. این در حالی است که دو طرف درگیر هیچگونه فرصتی را برای همزیستی مسالمتآمیز بین خود باقی نگذاشتهاند و تصمیم آنها برای توسل به خشونت، علاوه براین که نمیتواند زمینه را برای دستیابی به راهحلی فراهم کند یا هدفهای موردنظر دو طرف را برآورده کند، نقش و جایگاه اکثریت را در دولت و جامعه با تهدید روبهرو میکند.
همانگونه که مصطفی فحص، تحلیلگر سیاسی در مقالهای که با عنوان «۳۰ اوت؛ لحظه سقوط طنینانداز در عراق» که در روزنامه الشرقالاوسط منتشر شد، نوشته است «اگر درگیری و خشونت بین گروههای شیعه عراقی آغاز شود، شیعیان عراق برای به دست آوردن جایگاه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود به زمانی بسیاری نیاز دارند که چندین دهه به درازا خواهد کشید».
تردیدی نیست که سقوط طنینانداز عراق، پیامدهای منفی بسیاری بر منطقه خلیج فارس و کشورهای خاورمیانه دارد، بنابراین، باید برای حفظ ثبات و امنیت منطقه، از وقوع هر گونه جنگ و درگیری در عراق جلوگیری به عمل آید و در راستای دستیابی به راه حل سیاسی فوری و پایداری که به بحران کنونی پایان دهد، تلاش شود.