امیر بارکزی، جوان ۲۸ ساله افغان که به تازگی تحصیلاتش را در رشته پزشکی به پایان رسانده بود، به گونه مرموزی در کابل به قتل رسید.

جواد بارکزی، برادر امیر، به ایندیپندنت فارسی گفت که برادرش روز پنجشنبه، ۲۵ اوت، پس از سال‌ها زحمت، مدرک دانشگاهی خود را در رشته پزشکی در کابل به دست آورد و می‌خواست روز جمعه نزد خانواده‌اش به ایران برود. 

به گفته جواد بارکزی، خانواده آنان از سال‌ها پیش در ایران زندگی می‌کنند و امیر نیز متولد ایران بود و تحطیلات ابتدایی و دبیرستان را در ایران به پایان رسانده بود، و سپس برای تحصیلات عالی در رشته دلخواهش به کابل رفته بود. او گفت که امیر از پنج سال پیش، با آنکه مشکلات مالی زیادی داشت، با کار کردن در یک شرکت خصوصی توانست مخارج تحصیل خود را فراهم کند.

امیر که در پنج سال گذشته به علت مشکلات مالی و فشار درسی نتوانسته بود برای دیدار خانواده‌اش به ایران سفر کند، پس از فراغت از دانشگاه تصمیم گرفت که ساعت یک بعد از ظهر جمعه، ۲۶ اوت، با اتوبوس از کابل به سوی ایران حرکت کند، اما هرگز به آن اتوبوس نرسید.

جواد بارکزی گفت که امیر ساعت ۱۲ ظهر جمعه با او صحبت کرده و به او گفته است که نیم ساعت بعد اتاقش را ترک خواهد کرد و ساعت یک بعد‌از‌ظهر، هنگامی که سوار اتوبوس شود، بار دیگر با او تماس خواهد گرفت، اما لحظاتی بعد تلفنش خاموش شده است.

جواد بارکزی افزود که پس از آن، دوستان امیر جست‌وجوی او را آغاز می‌کنند، اما پس از دو روز قفل در اتاقش را که در آپارتمانی در منطقه پل‌سوخته کابل بود،  می‌شکنند و جسد او را در زیر تختخوابش می‌یابند.

به گفته جواد بارکزی، به نظر می‌رسد که مهاجمان که احتمالا چند نفر بوده‌اند، ضرباتی با یک شیء فلزی بر پیشانی و شقیقه‌اش امیر زده‌اند و سپس جسد او را در زیر تختخوابش پنهان کرده‌اند و چمدان و کوله‌پشتی‌اش را هم پشت در اتاقش گذاشته‌اند تا اگر کسی از بالای در نگاه کند، نتواند لوازم سفر او را ببیند. مهاجمان وسایل شخصی امیر را با خود نبردند.

جواد گفت که برادرش جوان خوش‌اخلاق و لایقی بود و با هیچ کس هم خصومت شخصی نداشت. به گفته او، امیر می‌خواست روز جمعه به ایران بازگردد تا مراسم نامزدی و پایان تحصیلات دانشگاهی‌اش را جشن بگیرند، اما قربانی تهاجمی مرموز شد که دلیل آن و هویت قاتلان روشن نیست.  

قرار است جسد امیر بارکزی روز دوشنبه آینده در استان لغامان، با حضور دوستانش و دور از مادر و نامزدش، به خاک سپرده شود.