پنج عامل اقبال کنونی جامعه به شاهزاده رضا پهلوی

شاهزاده رضا پهلوی به خوبی توانسته است چهره یک دولتمرد مصمم به مخالفت با جمهوری اسلامی، معتدل در برخورد شخصی، و مدرن در رفتار سیاسی را برای ایرانیان به نمایش بگذارد

اقبال کنونی به شاهزاده رضا پهلوی یک عامل ندارد، محصولی است مرکب از عوامل متعدد-Nicholas Kamm / AFP

در سال‌های اخیر اقبال به پادشاهی پهلوی و وارث آن، شاهزاده رضا پهلوی، افزایش غیرقابل انکاری داشته است. شعارهای مردم در تظاهرات، نظرسنجی‌ها، و واکنش‌های مقامات جمهوری اسلامی و دیگر گروه‌های اپوزیسیون جای تردیدی درباره افزایش اقبال مردمی به شاهزاده باقی نمی‌گذرد هر چند که در نبود فضای آزاد برای ابراز عقیده مخالفین و موافقین خاندان پهلوی می‌توانند درباره میزان این اقبال با هم اختلاف نظر داشته باشند. دلیل این اقبال فزاینده اما چیست؟ این یادداشت پنج دلیل برای افزایش این محبوبیت را بر می‌شمارد.

عامل نخست جایگاه وعملکرد خود شاهزاده رضا پهلوی است که به خوبی توانسته است چهره یک دولتمرد مصمم به مخالفت با جمهوری اسلامی، معتدل در برخورد شخصی، و مدرن در رفتار سیاسی را برای ایرانیان به نمایش بگذارد. او زندگی بی‌حاشیه‌ و به دور از فساد و جنجالی داشته است، چندانکه مخالفانش نهایتا می‌توانند از تصاویر یوگا تمرین کردن یا کباب درست کردنش برای حمله به او استفاده کنند که خود نشانه خالی بودن چنته مخالفین است. مواضع سیاسی شاهزاده در این سال‌ها به‌دور از افراط و تفریط بوده، زبان پاکیزه‌ای دارد، معتقد و ملتزم به دموکراسی و ادب فردی و سیاست‌ورزی مبتنی بر اصول است. به عبارت دیگر شاهزاده وارث شایسته‌ای برای پادشاهی پهلوی در سپهر سیاسی ایران بوده است. سرمایه‌ای را که در بهمن ۵۷ در بازار سیاست ارزش خود را از دست داده بود در وهله اول محافظت و سپس بازسازی کرده چندان که امروز نام پهلوی به برندی ماندگار و یگانه در سیاست ایران تبدیل شده است.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

عامل دوم بازشناسی دستاوردهای درخشان سلسله پهلوی از جانب جامعه است که طبیعتا به سرمایه‌ای برای وارث پهلوی تبدل شده است. نگاه منصفانه به تاریخ پادشاهی پهلوی در ایران نشان می‌دهد که دوره پهلوی دوران درخشانی بوده است. این درخشش اگر چه در مقایسه با قبل و بعدش، تباهی قجر جهنم جمهوری اسلامی، برجسته‌تر می‌شود اما به خودی خود نیز شایسته تقدیرِ افراد دارای عقل سلیم است. از نظر آزادی‌های اجتماعی و مذهبی، رفاه اقتصادی، شکل دادن به بروکراسی و دولت مدرن، توسعه و اصلاحات صنعتی و اقتصادی کشور، حفظ یکپارچگی ملی و ایجاد امنیت دوره پهلوی واجد دستاوردهای شایسته و قابل توجهی است. ایرانیان در مقایسه با کشورهای همسایه در وضعیت بسیار خوبی به سر می‌بردند و پیشرفت کشور در حوزه‌های ذکر شده غیرقابل انکار است. مهمترین چهره در سپهر سیاسی ایران که از این بازشناسی دوباره و منصفانه بهره‌ سیاسی می‌برد شاهزاده است.

عامل سوم خود نهاد پادشاهی است. نهاد پادشاهی نهادی است ایرانی که با تاریخ و فرهنگ ما گره خورده است. نام کتاب ملی ما نه قرآن و نه نهج‌البلاغه که شاهنامه است. دوران عظمت و شکوه ایران ما گره خورده است با شاهان بزرگی که بر ژرف‌ترین گوشه‌های آگاهی و خاطرات جمعی و ملی ما حکم می‌رانند. این مهر ملی به خاطره شاهان بزرگی همچون کورش و داریوش و اردشیر و شاپور و خسرو انوشیروان به سادگی از دل ملتی که چند هزار سال تاریخ مکتوب شاهان دارد بیرون رفتنی نیست و شاهزاده به عنوان نماینده و نماد این نهاد موضوع این مهر ملی و خاطره جمعی است. از سوی دیگر نگاهی به عملکرد پادشاهی‌ها خصوصا در منطقه آشوب زده ما نشان می‌دهد که پادشاهی‌ها عملکرد بهتری از همتایان جمهوریشان داشته‌اند. ایرانیان به اطراف خود که می‌نگرند برای قضاوت درباره اینکه کدام شکل از نظم سیاسی در این منطقه نفرین‌زده در مجموع زندگی قابل تحمل‌تری برای شهروندانش فراهم کرده است کار چندان دشواری ندارند.

عامل چهارم اما عملکرد تباه خود جمهوری اسلامی بوده است که بر درخشش دوران پهلوی افزوده است. مردم دستاوردهای دوران پهلوی و عملکرد جمهوری را با هم مقایسه می‌کنند و به روشنی در می‌یابند کدام یک بهتر بوده است. بعد از چهار دهه مردم به تجربه و درستی می‌دانند که اصلاح و اعتدال در جمهوری اسلامی امکان‌پذیر نیست. مقایسه رفاه پهلوی با فقر جمهوری ملاها، مقایسه آزادی زنان در عصر پهلوی با حجاب اجباری دوران ملاها، مقایسه آزادی جوانان و سبک‌های زندگی در دوران پهلوی با گشت ارشادها و شلاق زدن‌های عصر ملاها، مقایسه آزادی مذهبی دوران پهلوی با شکار بهاییان و مسیحیان و دیگر اقلیت‌های مذهبی در جهنم جمهوری اسلامی، مقایسه اعتبار و ارتباطات جهانی ایران در عصر پهلوی و انزوای بین‌المللی ایران دوران ملاها و صدها مقایسه دیگر انتخاب میان پردیس پهلوی و جهنم جمهوری اسلامی را سخت آسان کرده است.

عامل پنجم عملکرد دیگر گروه‌های عمده اپوزیسیون است. برای سال‌ها ایرانیان به منتقدین درون نظام و گروه‌های اپوزیسیون خارج از نظام امید بستند. در این سال‌ها اما عملکرد این گروه‌ها چنگی به دل نزده است. گلوگاهی که بسیاری از این گروه‌ها همچنان گرفتارش‌اند، حضورشان در بهمن ۵۷ در کنار ملاها برای سرنگونی پادشاهی پهلوی ‌است. بدتر از آن این است که بسیاری از آنها همچنان از عملکرد خود دفاع می‌کنند و آنچه به مردم وعده می‌دهند نسخه دیگری از محصولات کارخانه ارتجاع سرخ و سیاه است. در دیدگاه جمع کثیری از مردم این گروه‌ها در استقرار این جهنم کنونی دارای مسئولیت‌اند و اینکه این گروه‌ها از عملکرد خود در سرنگونی پادشاهی پهلوی همچنان دفاع می‌کنند نیز مزید بر علت شده است.

چنانکه نشان داده شد اقبال کنونی به شاهزاده رضا پهلوی یک عامل ندارد، محصولی است مرکب از عوامل متعدد. تغییر و تحول در این عوامل، نگاه جامعه به آنها، یا رابطه شاهزاده با آنها می‌تواند بر اقبال جامعه به شاهزاده بیفزاید یا از آن بکاهد.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه