افزایش فقر و روزگار دشوار کودکان کار در افغانستان

افغانستان از جمله کشورهای با بیشترین کودکان کار است

پس از سقوط دولت جمهوری در افغانستان، هیچ آمار تازه‌ای در مورد کودکان کار منتشر نشده است-WAKIL KOHSAR / AFP

پس از اوت ۲۰۲۱ و سلطه طالبان بر افغانستان، اگر کسی از غیرقانونی بودن کار کودکان یا مجبور کردن آنان به کار کردن حرفی بزند، همه به او خواهند خندید. در این کشور، بیشتر کودکان باید کار کنند؛ زیرا در سیستم خانواده‌های پرجمعیت در افغانستان، پدر خانواده به تنهایی نمی‌تواند هزینه کل خانواده را تامین کند و ناگزیر کودکان هم در کنار والدین کار می‌کنند.

سازمان ملل متحد ۲۰ سال قبل، ۱۲ ژوئن را روز جهانی مبارزه با کار کودکان نامید. این روز به این دلیل نامگذاری شد تا جوامع و کشورها به‌منظور رشد بهتر بر تحصیل کودکان تمرکز کنند و نگذارند کودکان زیر سن  کار کنند. این درخواست در کشورهای غربی و پیشرفته جهان با استقبال روبه‌رو و جزو قوانینشان شد؛ اما در کشورهای در حال توسعه و عقب‌مانده کسی به این طرح سازمان ملل متحد توجه چندانی نکرد.

افغانستان هم یکی از این کشورهای به‌شدت فقیر جهان است که بخشی از بار اقتصادی آن روی شانه‌های کودکان قرار دارد. هرچند افغانستان سال‌ها قبل کنوانسیون حقوق کودکان را امضا کرد و به آن متعهد شد، بحران جنگ در این کشور هرگز نگذاشت کودکان افغانستانی بتوانند در این دوره از زندگی خود تنها تحصیل کنند.

پس از سقوط جمهوریت در افغانستان، هیچ آمار تازه‌ای در مورد کودکان کار منتشر نشد و هیچ نهاد بین‌المللی در این رابطه تحقیق نکرد؛ اما با توجه به بحران عمیق اقتصادی پس از سلطه طالبان و گزارش‌هایی که هرازگاه در رسانه‌های داخلی و بین‌المللی منتشر می‌شود، هزاران کودک دیگر نیز به جمع کودکان کار در افغانستان افزوده شده‌اند. با توجه به اینکه نزدیک به ۹۰ درصد جمعیت امروز افغانستان به خط فقر نزدیک شده‌اند، می‌توان چنین برداشت کرد که نزدیک به ۹۰ درصد کودکان در افغانستان به نحوی در کمک به خانواده خود برای تامین معیشت سهیم‌اند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

در افغانستان، کودکان کار به گروه‌های مختلفی تقسیم می‌شوند. نخست کودکان کار به معنی واقعی‌اند. در قانون کار افغانستان که در سال ۱۳۸۵ تصویب و اجرایی شد، سن رسمی کار ۱۸ سال است ولی کودکان می‌توانند از سن ۱۵ سالگی کارهای ساده و کم‌فشار و غیرمضر را انجام دهند. کار شبانه نیز برای کودکان مجاز نیست.

با این حال در افغانستان، تنها قانونی که به هیچ صورت به آن توجهی نشد، قانون کار بود. هرچند دیگر قوانین نیز در این کشور وضعیتی مشابه داشتند اما قانون کار به معنای واقعی کلمه برای کار فرمایان در افغانستان بی‌معنی بود. به همین دلیل شما حتی در کارخانه‌های بزرگ نیز می‌توانستید کودکان را در حال کار ببینید. در صورت بررسی هم کارفرمایان راهی برای گریز داشتند؛ اما واقعیت این است که کودکان به دلیل نیاز به مزد کم و تبعیت بیشتر از کارفرما، نسبت به بزرگسالان نیروی کار بهتری‌اند. به همین دلیل بر خلاف قانون کار، در کارخانه‌های بزرگ با کارهای سنگین نیز کودکان کار مشغول بودند.

کودکان خیابانی نوعی دیگر از کودکان کارند. اما کار آنان روزمره و دائمی نیست؛ بلکه اگر میسر شد، کار می‌کنند، وگرنه به پرسه زدن در خیابان‌ها ادامه می‌دهند. کار کنار خیابان و در پیاده‌روها مانند شستن خودروها، واکس زدن کفش، پاک کردن شیشه ماشین‌ها و کارهایی از این دست را کودکان خیابانی انجام می‌دهند. تعدادی نیز به کارهای ابتکاری‌تر مثل فروش کتاب به صورت سیار، فال‌بینی، فروش لوازم تزیینی برای ماشین و فروش خوراکی مشغول‌اند.

کودکان جنگ در افغانستان بیشتر بار جنگ را به دوش کشیده‌اند. از همان دهه ۷۰ میلادی که نبردها در افغانستان آغاز شد، جذب کودکان زیر ۱۸ سال برای جنگ هم یک قاعده شد. حتی ارتش دولت آن زمان هم وقتی با کمبود سرباز مواجه می‌شد، با اینکه سن سربازی بالاتر از ۱۸ سال بود، ۱۷ ساله‌ها را نیز به خدمت می‌گرفت. در صفوف مجاهدین و بعدا طالبان هم بیشتر جنگجویان زیر ۱۸ سال سن داشتند و تا کودک ۱۲ ساله نیز در جنگ حضور پیدا کرده بود. آن کودکان در جریان جنگ یا کشته یا معلول شدند. البته برخی هم تا به امروز همچنان به جنگ ادامه می‌دهند.

کودکان به عنوان کارگران جنسی، آسیب پذیرترین قشر جامعه امروز افغانستان‌اند. فقر و نداری کودکان را به خیابان می‌کشاند و انحراف و انحطاط اخلاقی هم باعث می‌شود تا این کودکان در معرض تعرض و تجاوز جنسی قرار بگیرند. با اینکه این بخش از کودکان کار همیشه پنهان‌اند، حضورشان زیر پوست شهر به‌خوبی احساس می‌شود.

به دلیل ممنوع بودن تن‌فروشی در افغانستان، کارگران جنسی همیشه پنهانی فعالیت می‌کنند. تعدادی از کودکان خیابانی هم ناخواسته به کارگران جنسی تبدیل شده‌اند. آنان نخست از مردم پول گدایی می‌کنند اما اگر متوجه شدند طرف قابل اعتماد است، آنگاه پیشنهاد تازه‌ای به او می‌دهند. برخی نیز در مقابل درخواست جنسی رهگذران قرار می‌گیرند و در مقابل پیشنهاد پول بیشتر- خیلی بیشتر از پولی که از راه گدایی به دست می‌آورند-  به رابطه جنسی تن می‌دهند.

در سال‌های اخیر، نسل جدیدی از متکدیان در کابل و دیگر شهرهای بزرگ به وجود آمده بود؛ دختران جوانی که صورت خود- به جز چشمانشان- را می‌بستند و در خیابان‌ها از راننده‌ها پول تقاضا می‌کردند. بیشترشان هم قلم و دفتر و کتاب می‌فروختند و تعدادی از آنان در صورتی که پیشنهاد قابل‌توجهی می‌شنیدند، همراه راننده می‌رفتند.

برخی از این دختران جوان صورت خود را هم نمی‌پوشاندند و مشخص بود که باندهای تکدی‌گری در کابل و شهرهای بزرگ افغانستان، عمدا آن‌ها را سر راه رانندگان خودروها قرار می‌دهند.

پس از سلطه طالبان از تعداد این دختران جوان گدا در سطح خیابان‌ها به‌شدت کاسته شد، اما آن‌ها حالا آنان به در خانه‌های مردم می‌روند و برای چند سکه پول یا مقداری غذا گدایی می‌کنند.

در ۱۰ ماه گذشته، میزان حضور کودکان در خیابان‌ها برای کار یا تکدی‌گری به‌شدت افزایش یافته است. فقر گسترده باعث شد تا حتی بخشی از کودکانی که تا قبل از سقوط جمهوریت تحت حمایت خانواده مشغول تحصیل بودند، حالا برای کمک به خانواده در خیابان‌ها کار کنند تا حداقل بتوانند در آخر شب به اندازه خرید نان خشکی برای اعضای خانواده، پولی به خانه ببرند.