جوانه زدن زنان روی زخم‌هایی که بر تن دارند

نگاهی به تاریخ جنبش زنان در ایران

 زنان این دستاورد را نه مدیون فیفا هستند و نه نهادهای بین‌المللی، تاریخ یک جنبش پشت این پیروزی ایستاده است. جنبش زنان ایران

ATTA KENARE / AFP

بیشتر صفحات شبکه‌های اجتماعی در ایران امروز پر است از تصاویری که نشان از حضور زنان و دختران در استادیوم آزادی دارد. تصاویری از زنان که برای ورود و تماشای بازی تیم ملی ایران و کامبوج در کنار هم شادمانی می‌کنند. شعار می‌دهند، سرود ملی ایران را با صدایی بلندتر از مردان فریاد می‌زنند. شاید آنقدر که از حضورشان در ورزشگاه خوشحال هستند، نتیجه بازی برایشان اهمیتی نداشته باشد. یک‌نفس و باهیجان تیم‌ملی ایران را تشویق می‌کنند. در هر لحظه عکسی سلفی می‌اندازند و به اشتراک می‌گذارند. وجه مشترک تمامی تصاویری که از زنان داخل استادیوم آزادی منتشر شده شادی بی‌امان آنهاست.  به نظر می‌رسد دختران و زنان حاضر در استادیوم  واقعا می‌خواهند صدای حق‌طلبانه خودشان را به گوش جهانیان و دنیای ورزش و از همه مهم‌تر حکومتی برسانند که چهل سال از ورود آن‌ها به ورزشگاه جلوگیری کرده است. 

 

شور فراگیر زنانی که به استادیوم آزادی راه پیدا کردند، دامن ما را هم پشت صفحه‌های مانیتورمان گرفت. کاربران زیادی تجربه خود را در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند و یکی پس از دیگری به بغض‌ها و اشک‌هایی اشاره می‌کردند که گریز ناپذیراند. ورود زنان به استادیوم آزادی با محدویت‌های بسیاری در فروش بلیط و تدابیر شدید امنیتی صورت گرفت و باز یادآور این امر شد که چنین حق طبیعی‌ای چگونه سال‌ها از زنان دریغ شده است. 

هر چند که این حضور راه طولانی و سختی را پشت سر گذاشته است. راهی که به خاطرش زنان بازداشت‌ها، درگیری‌ها و تحقیرهای زیادی را تحمل کرده‌اند و خشونتی که از سوی جامعه مردسالار همواره به زنان تحمیل می‌شود. مردانی که همواره تلاش‌ کنشگران و فعالین حوزه زنان را که برای احقاق حقوق زنان شبانه روز می‌جنگد را نادیده می‌گیرند. دولتمردانی که  بسیاری از آن‌ها مخالف سرسخت حضور زنان و دختران در استادیوم هستند. اما این حرکت و جنبش دیگر قابل کنترل نیست و حکومتی که سعی در حذف سیستماتیک زنان دارد  بر سر یک دوراهی گیر کرده است که راه فرار از آن را عجالتا ندارد چرا که برنده این بازی زنان ایران بودند. 

نقش کمپین روسری سفیدها

شاید بتوان یکی از تاثیرگذارترین اتفاقات که به حضور امروز زنان در استادیوم منتهی شد را نقش فراموش‌نشدنی کمپین روسری سفیدها دانست. کمپینی که در سال ۱۳۸۴ توسط  زنانی  شکل گرفت که تنها عاشق فوتبال بودند و برای رفتن به استادیوم تلاش زیادی کردند.

کمپین «دفاع از حق ورود زنان به ورزشگاه» با شعار «حق زن، نیمی از آزادی» (کمپین روسری سفیدها) جز اولین تلاش‌های منجسم زنان برای ورود به ورزشگاه‌ها بود. زنان روسری سفید برای اولین و آخرین بار تنها در بازی ایران و بحرین سال ۸۴ وارد بزرگترین استادیوم ورزشی ایران شدند. فیلم آفساید جعفر پناهی با مضمون ممانعت از ورود زنان به استادیوم فوتبال در جریان همین بازی فیلمبرداری شده است. فیلمی که هیچ‌گاه در ایران اجازه نمایش پیدا نکرد.

۱۸ خرداد ۱۳۸۴، هنگامی‌که فعالان زن زیر عنوان کمپین روسری سفیدها در برابر استادیوم آزادی جمع شدند و خواهان تماشای مسابقه ایران- بحرین بودند، تعداد آن‌ها فقط ۳۰ نفر گزارش شد. هشت سال بعد اما، خبرگزاری فارس تعداد زنانی که خواهان ورود به استادیوم بودند را ۷۰ نفر نوشت و یک شاهد عینی هم به دویچه وله گفت که حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ زن در برابر در شرقی ورزشگاه تجمع کرده بودند.

اعضای کمپین «حق ورود زنان به استادیوم‌های ورزشی» بعد از ممنوعیت‌های بعدی برای حضور در استادیوم آرام ننشستند و با حضور در مجمع‌های عمومی و جهانی که مربوط به زنان بود، از جمله مجمع جهانی انجمن حقوق زنان در توسعه   (AWID) در آفریقای جنوبی، حضور یافتند و تلاش خود برای ورود به استادیوم‌های ورزشی را جهانی کردند و از آن به‌عنوان یک مطالبه و حق سخن گفتند. 

جنبش زنان ایران راه طولانی در پیش دارد

نگاهی به جنبش زنان ایران که عمری دست کم یک صد سال دارد به‌عنوان یک جنبش درونزا دستاوردهایی داشته که آن‌ها را از انزوا بیرون کشیده و با سخت کوشی و مبارزه فرصت‌هایی را برای حضور اجتماعی‌اش ایجاد کرده است.

شاید بتوان دوران مشروطه را جدی‌ترین زمان برای تولد جنبش زنان ایران تلقی کرد، در دوره جنبش مشروطه انجمن‌های سری و نیمه‌سری زیادی در ایران به وجود آمدند. در این دوران انجمن‌های زنان نیز به‌طور مخفیانه شکل گرفتند که در جنبش مشروطه شرکت می‌کردند و بعدها، در سال‌های پس از تشکیل مجلس و جنگ جهانی دوم سازمان‌هایی تأسیس شدند که به حقوق زنان می‌پرداختند.

در سال‌های بعد از انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول انجمن‌های مستقل و فمینیستی با هدف حقوق زنان به‌طور مستقل تأسیس شدند که بیشتر به تأسیس مدرسه‌های دخترانه و انتشار نشریه‌های زنان می‌پرداختند. در سال ۱۲۸۹ نخستین نشریه زنان منتشر شد و در سال ۱۳۱۱ آخرین سازمان مستقل زنان منحل گشت.  

سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۱ را می‌توان سال‌های تجدید حیات محدود و کنترل شده جنبش زنان دانست که سازمان‌های مستقل‌تر اما پراکنده‌ای همچون حزب زنان و جمعیت زنان (با روزنامه زن امروز) تشکیل شدند. این سازمان‌ها بر خلاف دهه ۱۳۰۰ چندان همگرا نبودند. این تجدید حیات محدود در سال‌های حکومت محمدرضاشاه از بین رفت و تمام فعالیت‌های حقوقی زنان در کنترل دولت قرار گرفت و از دهه ۱۳۳۰ متمرکزسازی شد و در نهایت تحت سازمان زنان ایران درآمد و از حالت جنبش اجتماعی خارج شد.

اعضای جمعیت نسوان وطن‌خواه

پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران وضعیت زنان تعییر کرد و برخی از حقوقی که زنان در دوره شاه به دست آورده بودند، از جمله قانون خانواده، حق سقط جنین و اختیار در حجاب لغو شد.

 مدت کوتاهی پس از انقلاب شایعه اجباری شدن حجاب شنیده شد، ولی این شایعه از سوی حکومت تکذیب شد تا اینکه بالاخره در اسفند ۱۳۵۷ رسماً ابلاغ شد. گروه‌های مختلف زنان در تظاهرات ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ علیه اجباری شدن حجاب تجمعی چند روزه داشتند. این تجمع نه برای به دست آوردن حقوق بیشتر بلکه برای حفظ حقوق موجود بود. این اعتراض‌ها با مخالفت حکومت روبه‌رو شد و حتی گروه‌های سیاسی چپ و راست نیز آن را نادیده گرفتند و غیرضروری شمردند.

در دهه‌های بعد جنبش زنان ایران شکل منظم‌تری به خود گرفت. از کارزارهای فعال این دوره می‌توان تشکیل هم‌اندیشی زنان، کمپین یک میلیون امضاء، کمپین قانون بی‌سنگسار را نام برد.

شاید صحبت کردن درباره این که الان جنبش زنان در ایران در چه وضعیتی قرار دارد بسیار سخت باشد. امروز زنان توانسته‌اند به یکی از خواسته‌های خود در جامعه‌ای که تناقض و تبعیض در آن بیداد می‌کند، دست یابند. وضعیتی که یکی از مشخص‌های اصلی جامعه ایران است. اما در همین وانفسا زنان در جامعه رو به رشدی قدم بر می‌دارند که نسبت به آن آگاهی نیز به دست آورده‌اند. نمونه آن را می‌توان در تلاش زنان برای ورود به استادیوم‌ها و همین‌طور مبارزه هر روزه با حجاب اجباری و گشت‌های ارشاد مشاهده کرد.

تغییر در شرایط زنان و تلاش آنان با وجود فشارها و موانعی که برسر راه آنان است، می‌تواند در سال‌های آینده به بهبود نگرش عمومی جامعه نسبت به وضعیت زنان منجرشود. گرچه این تغییر لزوما تغییر شگرفی نیست، می‌تواند نشانی از به ثمر رسیدن مقاومت‌ها در برابر قوانین تبعیض‌آمیز و جلوگیری از تکرار این محدودیت‌ها در آینده باشد. 

بیشتر از