دکتر نجیب‌الله، جنایت‌کار یا قهرمان ملی

آیا دکتر نجیب به پاکستان تسلیم شد؟

محمد نجیب‌الله، رییس جمهور وقت افغانستان در حال لبخند زدن و صحبت با سربازان ارتش سرخ در کابل، سال 1986
DANIEL JANIN / AFP

در میان شور و هیجان برگزاری انتخابات در ششم مهر ماه، کسی ملتفت نشد که ششم مهر، هم‌زمان با روز کشته شدن دکتر نجیب‌الله، آخرین رئیس‌جمهور مارکسیست افغانستان نیز بود. دکتر نجیب‌الله ششم مهر سال ۱۳۷۵، ساعاتی پس از این که طالبان شهر کابل را از نیروهای هوادار احمدشاه مسعود گرفتند، توسط این گروه در مرکز شهر کابل به دار آویخته شد. من که در آن زمان در دانشگاه کابل تحصیل می‌کردم، برای دیدن جنازه او به میدان آریانا رفتم. آثار شکنجه بر بدن و برادرش شاهپور احمدزی به خوبی هویدا بود. عجیب‌ترین مساله این بود که طالبان در گوش‌ها، بینی و دست‌های دکتر نجیب‌الله و برادرش اسکناس‌هایی را قرار داده بودند. هیچ‌کس مفهوم این کار طالبان را نمی‌دانست و هیچ‌کس هم به درستی ندانست که طالبان چرا دکتر نجیب‌الله را به قتل رساندند. سال‌ها پس از مرگ دکتر نجیب‌الله، حالا کم کم می‌رود که شخصیت او دچار دگردیسی شود. حالا کمتر کسی او را یک خائن و جنایت‌کار می‌داند که هزاران جوان را در شکنجه‌گاه‌های (خاد)، که مخفف اداره خدمات امنیت دولتی است، به قتل رسانده است. او حالا می‌رود که تبدیل به یک چهره وطن‌پرست و با غیرت شود که تا آخرین لحظه در مقابل پاکستان کوتاه نیامد.

آیا دکتر نجیب‌الله در واقعیت چهره مثبتی داشت؟

دکتر نجیب‌الله در سال ۱۳۴۴ به عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان، که یک حزب مارکسیست لنینیست نزدیک به شوروی سابق بود، درآمد. او پس از کودتای هفت اردیبهشت و پیروزی مارکسیست‌ها نخست سفیر افغانستان در تهران شد و بعدا به شوروی رفت. پس از کشته شدن حفیظ‌الله امین در ششم دی ۱۳۵۸ و هجوم مستقیم نیروهای ارتش سرخ به افغانستان و به قدرت رسیدن ببرک کارمل، دکتر نجیب‌الله دوباره به افغانستان برگشت و به‌عنوان رئیس اداره خدمات امنیت ملی (خاد)، تعیین شد. به روایت تاریخ در شکنجه‌گاه‌های این اداره هزاران جوان به قتل رسیدند و مردم حتی از شنیدن نام «خاد» بر خود می‌لرزیدند. دکتر نجیب‌الله با سلطه دیکتاتورمابانه، از این نهاد یک اداره فوق‌العاده قدرتمند ساخت که حتی در خارج از افغانستان نیز می‌توانست فعالیت‌های جاسوسی انجام دهد. در سال ۱۳۶۵ قدرت از ببرک کارمل به دکتر نجیب‌الله انتقال یافت و او به رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان و همزمان رهبری حکومت افغانستان رسید. دکتر نجیب‌الله پس از رسیدن به قدرت اصلاحات فراوانی در حکومت به وجود آورد. او برای نخستین‌بار طرح آشتی را به نام مصالحه ملی در میان گذاشت. تلاش او این بود که بتواند مجاهدین را در قدرت سهیم کند، ولی به جز چند گروه‌ کوچک، مجاهدین به این طرح لبیک نگفتند. دکتر نجیب‌الله در سال ۱۳۶۶ شمسی لویه جرگه سنتی افغانستان را فراخواند. این لویه جرگه قانون اساسی جدید را تصویب کرد که آزادی‌های بیشتری به شهروندان افغانستان می‌داد. از جمله آزادی ایجاد احزاب و رسانه‌های مستقل. او هم‌چنین توسط لویه جرگه به‌عنوان رئیس‌جمهور افغانستان تعیین شد. دکتر نجیب‌الله همچنین نام حزب دموکراتیک خلق افغانستان را به حزب وطن تغییر داد. ولی هیچ‌کدام از این‌ها نتوانست جنگ را در افغانستان به خاتمه برساند و مجاهدین را به پیوستن به دولت ترغیب کند. در ۲۶ بهمن سال ۱۳۶۷ نیروهای روسی از افغانستان خارج شدند و دقیقا یک سال بعد وزیر دفاع افغانستان (شهنواز تنی) علیه حکومت دکتر نجیب کودتا کرد. این دو حادثه مجاهدین را به این نتیجه رساند که پایان حکومت دکتر نجیب نزدیک است. ولی دکتر نجیب‌الله توانست نزدیک به چهار سال بدون حضور نیروهای روسی در مقابل مجاهدین مقاومت کند. پس از این که حمایت‌های اقتصادی و تسلیحاتی شوروی سابق از حکومت افغانستان قطع شد، دکتر نجیب‌الله نتوانست در مقابل هجوم مجاهدین مقاومت کند و در ۸ اردیبهشت سال ۱۳۷۱ حکومت دکتر نجیب‌الله تسلیم مجاهدین شد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

نجیب چگونه به قتل رسید  

دکتر نجیب‌الله پس از آنکه سازمان ملل متحد او را قانع ساخت تا حکومت را واگذار کند، به توصیه بینن سوان، نماینده سازمان ملل در امور افغانستان، آماده واگذاری قدرت و خروجاز افغانستان شد. در ۲۶ فروردین سال ۱۳۷۱ دکتر نجیب‌الله که می‌خواست از افغانستان خارج شود، توسط نیروهای ژنرال دوستم، که از وی روی برگردانده و به مجاهدین پیوسته بودند و کنترل فرودگاه کابل را نیز در دست داشتند، اجازه پرواز نیافت. نگذاشتند که او وارد فرودگاه شود و دکتر نجیب هم مستقیما به دفتر سازمان ملل متحد رفت و به آنجا پناهنده شد. دکتر نجیب‌الله پنج سال در دفتر سازمان ملل متحد باقی ماند. زمانی که نیروهای طالبان در مهرماه سال ۱۳۷۵ به پشت دروازه‌های کابل رسیدند، احمد شاه مسعود، که جنگ در داخل کابل را فاجعه بار می‌دید، تصمیم به خروج از کابل گرفت و به د‌کتر نجیب‌الله نیز پیام داد که از کابل خارج شود. ولی دکتر نجیب‌الله که طالبان را پشتون‌های هم تبار خود می‌دید، از رفتن خودداری کرد و در همان دفتر سازمان ملل متحد باقی ماند. سحرگاه ششم مهر زمانی که طالبان وارد شهر کابل شدند، نخست به دفتر سازمان ملل متحد رفتند. دکتر نجیب‌الله و برادرش شاهپور احمدزی رابا خود به ارگ بردند و از آنجا پیکرهای شکنجه شده و به قتل رسیده او را در نزدیکی ارگ در میدان آریانا به دار آویختند. بعدها اعضای قبیله احمدزی، جسد او و برادرش را به زادگاه‌اش در استان پکتیا بردند و در آن‌جا دفن کردند. در مورد دلایل قتل دکتر نجیب‌الله روایت‌های مختلفی وجود دارد. عده‌ای دلیل قتل او را عدم همکاری با پاکستان برای امضای معاهده‌ای که دیورند را مرز رسمی میان افغانستان و پاکستان مشخص می‌کند، می‌دانند. عده‌ای دیگر قتل او را به مخالفان سیاسی وی در زمان حکومتش که حالا در صفوف طالبان حضور داشتند نسبت می‌دهند. اما به هرصورت هیچ‌کس از کشته شدن او به این شکل راضی نبود. شاید همین نسبت دادن قتل دکتر نجیب به پاکستانی‌ها باعث شده تا او چهره وطن پرست به خود بگیرد. با این که این روزها به صورت علنی دکتر نجیب‌الله را شهید و یک چهره وطن پرست و مردمی جلوه می‌دهند، تاریخ شاهد جنایت‌های بی حد و حصر او است. شاید به این دلیل که پس از نجیب جنایت‌های دردنا‌ک‌تری در افغانستان صورت گرفت و تعدادی از آن جنایت‌کاران هنوز در میان مردم به راحتی زندگی می‌کنند، نگاه مقایسه‌ای به او باعث تطهیر نسبی شخصیت‌اش شده باشد. ولی واقعیت این است که تعدادی زیادی از سیاست مداران، از جمله دکتر نجیب‌الله، در افغانستان جنایت کرده‌اند.

بیشتر از