نگاهی به مفهوم آزادی ادیان در ایران

برگزاری جلسه آزادی ادیان در نشست مجمع عمومی سازمان ملل

خبرگزاری ایسنا

امسال در جریان نشست سالیانه سازمان ملل در نیویورک، نشستی با موضوع «آزادی ادیان» هم برگزار شد. در این نشست که با حضور دبیرکل سازمان ملل، آنتونیو گوترش، شکل گرفت به موضوع مبارزه با هرگونه خشونت علیه افراد به دلیل تفاوت مذهب تاکید شد. همچنین دبیرکل سازمان ملل در بخشی از سخنانش به این نکته اشاره کرد که در دنیای امروز و قرن بیست و یکم آزار شهروندان به خاطر عقاید گوناگون قابل پذیرش نیست و باید به تنوع مذاهب در دنیا احترام گذاشت.

حقیقت این است که در دنیای امروز، خشونت علیه اعتقادات مذهبی افراد اتفاق می‌افتد و در حالت اول، این دیگر افراد سطح جامعه هستند که پیروان مذاهب دیگر را قبول ندارند و هر جا بتوانند به مخالفت با آنها می‌پردازند. نمونه این قبیل رفتارها را نیز در یهودی ستیزی و اسلام هراسی، حتی در جوامع مدرن غربی می‌توان مشاهده کرد. دومین مورد وقتی است که حکومت و قوانین برخی کشورها خشونت را علیه دیگر ادیان ترویج می‌کنند، که به‌طور مشخص این دسته دوم به دلیل تاثیر مخرب و قدرت اجرایی هم که دارند بیش از دسته اول برای پیروان ادیان مختلف مزاحمت ایجاد می‌کنند. از جمله رژیم کشوری که همیشه در این موضوع مورد انتقادات بسیاری قرار گرفته است،  حکومت اسلامی در ایران است.

کشور ایران به دلیل قدمت چندین هزار ساله تاریخ بشری که  دارد، از زمان‌های قدیم پیروان ادیان مختلفی را در خود جای داده است. به طوری‌که حتی در منشور به جا مانده از پادشاهی کوروش کبیر نیز به وجود ادیان مختلف و آزادی پیروان آن اشاره شده است. در متون تاریخی مختلف نیز از قدیمی‌ترین ادیان مانند زرتشتیان گرفته تا بعدها یهودیان بسیاری در ایران و در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند. بعدتر در زمان آمدن اسلام به سرزمین ایران، موضوع جنگ بین مذاهب و قدرت حاکمه شدت گرفت تا به جریان معروف انتخاب مذهب شیعه توسط شاه اسماعیل صفوی می‌رسیم. موضوعی که تا به امروز تعیین کننده‌ی مذهب بسیاری از ایرانیان بوده است. همچنین باید به این موضوع توجه کرد که انتخاب مذهب توسط شاه اسماعیل، در جهت سیاست ابقاء حکومت خود بر ایران بوده تا اینکه به‌عنوان یک موضوع صرفا اعتقادی بوده باشد.

از آن زمان تا انقلاب سال ۱۳۵۷ در ایران، حکومت ایران بر اساس نظام پادشاهی اداره می‌شد و اگر چه اکثریت مردم را مسلمانان تشکیل می‌دادند اما قوانین حاکم بر کشور تلفیقی از قوانین شرعی و قوانین مدرن بود. با شکل گرفتن انقلاب در ایران، به دلیل رهبر مذهبی که آنرا هدایت می‌کرد، پسوند «اسلامی» با شکل‌گیری نوع حکومت به سرعت همراه شد. در همان روزهای ملتهب اول انقلاب نام کشور «ایران» به «جمهوری اسلامی ایران» تغییر شکل داد و از این زمان تا به امروز حکومت ایران همواره به‌عنوان حکومتی اسلامی در میان دیگر کشورها شناخته می‌شود.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

قانون اساسی ایران

به طور مشخص در قانون اساسی سال ۱۳۵۸، به موضوع احترام به ادیان دیگر این گونه اشاره شده است:

اصل دوازدهم : «دين رسمي ايران اسلام و مذهب جعفري اثني عشري است و اين دين الي الابد غير قابل تغيير است و مذاهب ديگر اسلامي اعم از حنفي، شافعي، مالكي و حنبلي داراي احترام كامل مي‌باشند و پيروان اين مذاهب در انجام مراسم مذهبي طبق فقه خودشان آزادند…».

اصل سیزدهم : « ايرانيان زرتشتي، كليمي و مسيحي تنها اقليت‌هاي ديني شناخته می‌شوند كه در حدود قانون در انجام مراسم ديني خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آئين خود عمل مي‌كنند».

بنابراین با نگاهی به قانون اساسی ایران درمی‌یابیم که حکومت از همان ابتدا موضوع دین بهائیت و ایرانیان پیرو این عقیده را نادیده گرفته است. این در حالی بود که در همان زمان هم تعداد ایرانیانی که آشکارا با هویت بهائی در جامعه زندگی می‌کردند کم نبودند. اگر چه که همواره مسلمانان شیعی در ایران از اکثریت جمعیت برخوردار بودند اما تفاوت‌های مذهبی در میان مردم عادی، تفاوتی پذیرفته شده بود. یا حداقل به دلیل اینکه نظام پادشاهی در آن زمان هدف مبارزه با بهائیان را نداشت، مردم هم در این مورد کمتر با هم به مخالفت آشکار می‌پرداختند. به مرور زمان آنها حتی از رفتن به دانشگاه و داشتن شغل‌های دولتی هم محروم شدند. تا اینکه اخیرا، بنا به گفته‌ی وزیر آموزش و پرورش ایران، اگر دانش آموزان به صراحت از بهائی بودن خود نیز صحبت کنند، احتمالا از حضور در محیط درس و مدرسه هم محروم خواهند شد. رژیم ایران بارها به عدم رسمیت  اعتقاد آنها اشاره داشته و تاکید داشته که  باوری به پیامبر بهائیان ندارد.

اگر چه با وجود متن صریح قانون اساسی، پیروان دیگر ادیان نیز هرگز در ایران از حمایت واقعی برخوردار نشدند. در سال‌های ابتدائی پس از انقلاب اسلامی، بسیاری از یهودیان با خارج کردن سرمایه و نیروی انسانی جزو اولین گروه‌های اقلیتی بودند که از ترس مواجه شدن با تندروهای اسلام‌گرا ایران را برای همیشه ترک کردند. آنها که به طور متوسط صاحبان مشاغل و سرمایه‌های بزرگی بودند با رفتن شان، میلیون‌ها دلار و دیگر ارزها را از اقتصاد ایران خارج کردند.

به همین ترتیب دیگر اقلیت‌های مذهبی هم به مرور راه مهاجرت را بر بودن در ایران ترجیح دادند. به گونه‌ای که گروه‌هایی برای انتقال و مهاجرت اقلیت‌های ارمنی و دیگر مسیحیان در خارج از کشور شکل گرفت و موضوع تحت فشار بودن آنها در ایران بارها در کنفرانس‌های بین‌المللی مورد توجه قرار گرفته است.

اما در این میان نحوه‌ی برخورد حکومت با ایرانیانی که پیرو دیگر شاخه‌های مذهب اسلام بودند نیز هرگز رابطه‌ای برادرانه نشد. با وجود اینکه در این مورد اشتراکات پیامبر واحد، کتاب قرآن و بسیاری مسائل دیگر وجود دارد اما آنها نیز مانند دیگر ادیان در اقلیت و کم توجهی به سر می‌برند. بسیاری از این رفتار حکومت و نحوه‌ی نابرابر ثروت کشور با استان‌های سنی نشین شکایت دارند. آنان بر این اعتقاد هستند که اگر چه ما هم ایرانی هستیم و در کشور آباء اجدادی خود زندگی می‌کنیم اما با ما نیز مانند مهاجرین و غیر خودی‌ها رفتار می‌شود و محرومیت استان‌هایی که اکثریتش را سنی‌ها تشکیل می‌دهند را ناشی از اقدامات عامدانه حکومت می‌دانند. این اعتراضات نیز در روزهایی که مناسبات مشترک بین تمام مسلمانان جهان است مانند خواندن نماز روز عید فطر به اوج خود می‌رسد. چرا که حکومت ایران حتی اجازه‌ی شکل‌گیری و تجمع مسلمانان سنی مذهب را نیز برنمی‌تابد و به این صورت تکالیف مذهبی آنان نیز همواره با التهاباتی همراه می‌شود.

در مذهب شیعه که موضوع تقلید از مرجع جامع الشرایط نیز جزو ارکان آن به حساب می‌آید، افراد مختارند تا برای خود از میان فقهای شیعی، مرجعی را انتخاب و به اصطلاح برای انجام امور مذهبی خود به ایشان اقتدا کنند. در سال‌های ابتدای انقلاب خود آیت الله خمینی یکی از بزرگترین و محبوب‌ترین مراجع به شمار می‌رفت و به مرور دیگر مراجع تقلیدی که با نظرات وی همراه نبودند نیز تحت شرایط امنیتی قرار گرفتند. به این ترتیب پیروان آن مرجع نیز زیر ذره بین حکومت قرار داشتند و چون بر طبق مناسبات دینی، تغییر مرجع نیز برای افراد معتقد امری آسان نیست، معمولا این اوضاع تا پایان عمر آن فقیه ادامه داشت. از نمونه‌های بارز آن به موضوع آیت‌الله منتظری و پیروانش می‌توان اشاره کرد که تا سال‌ها برای ادای فریضه نماز عید فطر با سختی‌هایی مواجه بودند.

پس از رهبری آیت‌الله خامنه‌ای و به‌ویژه پس از مرجع شدن ایشان، فقههایی که با او و نظرات فقهی‌اش موافق نبودند نیز به مرور طرد و از مرکز توجهات رانده شدند. برخورد با مقلدین و اطرافیان آنها به مانند دشمنان حکومت مرکزی بود و از آزارهایی همچون حصر خانگی و حملات شبانه به خانه‌هایشان نیز بی نصیب نماندند.

در حال حاضر، تنها پیروان ادیان دیگر نیستند که با برخوردهای خشونت آمیز حکومت مواجه می‌شوند. در این سال‌ها حلقه اعتقادات مذهبی در ایران بسیار محدودتر از گذشته و برخورد با آنها نیز شدیدتر شده است. اگر حکومت ایران به همین روند ادامه بدهد ضمن اینکه به تعداد مخالفانش می‌افزاید شاید روزی فرا برسد که اقلیت‌های دینی با وجود تمام رانده شدگان از محور مرکزی حکومت اکثریت بشوند و باقی ماندگان در اقلیت دینی جای بگیرند.  

بیشتر از