محمود درویش؛ شاعر اسطوره‌ای فلسطین، رنج و عشق

نوشته‌های درویش در باره‌ تجربیاتش از اشغال و تبعید همواره روایت‌گر رنج مردم سراسر جهان بوده است

محمود درویش به‌عنوان فعال سیاسی و نماد ادبی، آثار پرباری بر جا گذاشت و بسیار ستایش شد - arabamerica

محمود درویش مشهور به «صدای فلسطین» یکی از محبوب‌ترین شاعران دنیای عرب و خارج آن است. او به‌عنوان فعال سیاسی و نماد ادبی، آثار پرباری بر جا گذاشت و بسیار ستایش شد. شعرخوانی او در بیروت در سال ۲۰۰۸، اندکی قبل از مرگش، جمعیتی بالغ بر ۲۵ هزار نفر را گرد آورد. نوشته‌های او د رباره‌ تجربیاتش از اشغال و تبعید همواره روایت‌گر رنج مردم سراسر جهان بوده است.

۱. پنجره‌ای به روح او

هر خواننده‌ آثار درویش می‌تواند احساساتی را که در نوشته‌های او موج می‌زند، دریابد؛ اما مقصود اصلی درویش اغلب عمیق‌تر از آن چیزی بود که به نظر می‌رسید.

درویش در نوجوانی متقاعد شد که خانواده‌اش از او، به‌ویژه از مادرش متنفرند. وقتی در سال ۱۹۶۵ به دلیل فعالیت سیاسی به زندان افتاد، از روی احساس گناه بابت قضاوت نادرستی که در مورد مادرش وجود داشت، شعر«دلتنگم برای نان مادرم» را سرود.

این شعر که برای آن موسیقی ساخته شد و مارسل خلیفه، خواننده‌ مشهور، آن را اجرا کرد، امروزه بسیار محبوب است. از نظر درویش، این شعر یک بیان به‌شدت شخصی بود که این موسیقی آن را در سراسر فلسطین و فراتر از آن طنین‌انداز کرد.

۲. نخستین پیوندهای کمونیستی

درویش در سال ۱۹۶۱ و در سن ۱۹ سالگی به حزب کمونیست راکه اسرائیل پیوست. در آن زمان، این گروه یکی از معدود سازمان‌های سیاسی‌ بود که فلسطینی‌ها را با خود برابر می‌دانست. این حزب اولین مجموعه شعر درویش به نام «گنجشکان بی‌‌بال» را در مجله‌ خود منتشر کرد؛ مجله‌ای که او بعدا سردبیر آن شد. کار با حزب کمونیست او را در مسیر ادبی و روزنامه‌نگاری قرار داد.

۳. بیان استعاری

درویش به دلیل پیوند عمیقش با وطن و اندوهش در تبعید در سراسر کار خود از فلسطین با استعاره‌ «بهشت از دست‌رفته» یاد می‌کند. مصداق آن را می‌توان در عنوان نشریه‌ سال ۲۰۰۳ او به نام «متاسفانه بهشت بود» مشاهده کرد. مضامینی چون تولد، رستاخیز، تبعید و درد تبعید همه در نگاه درویش به وطنش خلاصه می‌شوند. به همین دلیل به او لقب یگانه‌ «شاعر ملی» را دادند که بیانگر احساسات و عواطف مردم فلسطین است.

تقریبا تمام اشعار او به زبان عربی سروده شده‌اند، و همین باعث شد برخی منتقدان او را «ناجی» زبان عربی بدانند. او با بیانی ساده و درعین‌حال بسیار استعاری و ظریف، از زبان مادری خود برای ترسیم تصاویر کاملا بدیع و بیان اندیشه‌های پرشورش استفاده می‌کند. حتی برخی از نوشته‌های او آن‌قدر بیانگر واقعیت بودند که «پیغمبرانه» نام گرفته‌اند.

۴. مجله الکرمل

درویش در دهه ۱۹۷۰، پس از نقل‌مکان به لبنان، با سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) همکاری کرد. او علاوه بر نویسندگی و ویراستاری ماهنامه‌، به عنوان مدیر مرکز تحقیقات آن‌ها نیز فعالیت می‌کرد. در سال ۱۹۸۰، او مجله الکرمل را راه انداخت که یک مجله ادبی و فرهنگی مشهور است و هنوز هم فعالیت دارد. او تا آخر عمر در این مجله کار ‌کرد. نیویورک‌تایمز در آگهی تسلیت خود برای درویش از تعهد او به انتشار آثار نویسندگان جوان عرب خبر داد.

۵. لحن پرمناقشه

درویش بیش از ۲۰ مجموعه شعر و چندین اثر منثور نوشت و منتشر کرد. آثار او به ۳۵ زبان مختلف ترجمه شده‌اند و او را یکی از تاثیرگذارترین شاعران عرب می‌دانند. آثار او حتی در کنست، مجلس قانونگذاری اسرائیل، هم بحث و بررسی شد. به‌ویژه اثر او «ای رهگذران از میان کلماتِ گذرا» که در روزهای اولیه انتفاضه اول منتشر شد، به دلیل پیشنهادش به خروج یهودیان از کرانه‌ باختری و غزه، موضوع مذاکره قرار گرفت.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

۶. صدایی برای همه

نوشته‌های درویش همواره صدای نگرانی‌های کسانی بود که ساکت شده بودند. او در برخی از قطعات خود، مبارزات سایر گروه‌های به‌حاشیه‌رانده شده از جمله آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار تحت حکومت استعماری را تصویر می‌کرد و سعی داشت صدای آن‌ها باشد و رنج آن‌ها را درک کند. یکی از معروف‌ترین آثار او از دیدگاه شخص دیگر، «سخنان سرخپوست» نام دارد که در آن مبارزات بومیان آمریکا را به تصویر کشید و چگونگی زندگی هماهنگ با طبیعت را زیرسوال می‌برد.

۷. عاشقانه‌ پنهان

شخصیت «ریتا» که در سراسر آثار درویش ظاهر می‌شود، به‌ویژه در شعر «ریتا و تفنگ»، در واقع به دوست‌دختر قدیمی و یهودی درویش، تامار بن امی، تعلق دارد که با او در حیفا زندگی می‌کرد. رابطه‌ آن‌ها سوژه‌ فیلم مستند «بنویس، من یک عربم» بود.

امروزه بسیاری از هنرمندان عرب برای این شعر آهنگ ساخته‌اند و آن را به یکی از شناخته‌شده‌ترین قطعات درویش تبدیل کرده‌اند که یک اثر عاشقانه‌ زیبا است.

۸. بیماری قلبی

درویش در طول زندگی خود با بیماری قلبی و مشکلات سلامتی دیگر دست به گریبان بود. اولین حمله‌ قلبی او در سال ۱۹۸۴ اتفاق افتاد و پس از آن تحت عمل جراحی قرار گرفت. دومین عمل جراحی قلب او در سال ۱۹۹۸ یک تجربه‌ نزدیک به مرگ بود. در دوران نقاهت پس از این عمل جراحی بود که درویش قسمت اعظم شعر حماسی خود به نام «دیواری»، که تاملی در مورد مرگ و فناپذیری بود، نوشت و تقدیم کرد.

۹. « شناسنامه»

یکی از مشهورترین اشعار درویش قطعه‌ای است به نام «بنویس: من عربم» یا «شناسنامه». درویش در این شعر دیدگاه یک فلسطینی ستم‌دیده از نیروهای صهیونیست را روایت می‌کند. به نظر می‌رسد این شعر مستقیما نیروهای صهیونیست را خطاب قرار داده است. این شعر از زمان انتشار آن در سال ۱۹۶۴، هم باعث غرور فلسطینی‌ها بود و هم به دلیل کاوش در هویت عربی-فلسطینی با انتقاد اسرائیل مواجه بود. در سال ۱۹۶۵، درویش شعر خود را با صدای بلند در یک سینمای شلوغ در ناصره خواند که به‌سرعت گل کرد، اما او اندکی پس از آن دستگیر شد؛ یکی از پنج‌ دفعه‌ای که بین سال‌های ۱۹۶۷-۱۹۶۱ دستگیر شده بود.

انتقادها پس از آن افزایش یافت که این شعر به زبان عبری در یک برنامه رادیویی اسرائیلی با صدای بلند خوانده شد. ماه‌ها پس از خواندن این شعر، رهبران سیاسی اسرائیل با حمله به این شعر، درویش را به یهودستیزی متهم کردند. درویش که همیشه بسیار محتاطانه در کانون توجه بود، از فضای مسموم فلسطین گریخت و در بیروت ساکن شد و از خواندن این شعر با صدای بلند خودداری کرد. این امر بسیاری از حامیان او را ناامید کرد؛ اما هنوز هم این شعر فریادی برای عدالت و هویت است و همیشه یادآور نکبت و وحشت آن خواهد بود.

درویش اولین کسی بود که «دشمن پیروز» بی‌هویت را توصیف و خوار کرد. این دشمن در تجاوز و پیروزی‌هایش نه تنها فاقد شکل است، بلکه فاقد غنای هویت فلسطینی است که سرکوب شده است. این جنبه شاید دلیل جذابیت قدرتمند شعر باشد.

۱۰. بیانیه‌ استقلال فلسطین

در سال ۱۹۸۸، درویش بیانیه استقلال فلسطین را نوشت که یاسر عرفات در نوزدهمین شورای ملی فلسطین آن را تشویق کرد. این سند تشکیل کشور مستقل فلسطین برای «فلسطینیان سراسر دنیا» با مرکزیت اورشلیم را خواستار می‌شود. درویش در این بیانیه، بار دیگر انسجام هویت عربی-‌فلسطینی را مطرح می‌کند و می‌گوید که اعراب فلسطینی توانسته‌اند بر طرح حذف ما از تاریخ پیروز شوند.

بیشتر از فرهنگ و هنر