تفاهم در وین بدون وزرای خارجه؟

جای خالی مقامات ارشد نشان دهنده سطح اعتبار تفاهم احتمالی است

علی باقری، معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی در حال ورود به هتل کوبورگ، محل برگزاری مذاکرات وین-REUTERS/Leonhard Foeger

درحالی که تبلیغات رسانه‌‌ای طرف‌های حاضر در مذاکرات وین حاکی از ورود به مرحله نهایی است، هنوز حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و همتایانش از اروپا، آمریکا، چین و روسیه به این گفت‌و‌گو‌ها محلق نشده‌اند.

جای خالی مقامات ارشد در مراحل حساس مذاکرات در حالی که در دور قبلی وزرای خارجه ایران و آمریکا برای ماه‌ها پای میز مذاکره نشستند، نشان دهنده سطح اهمیت و اعتبار یک تفاهم احتمالی است که مذاکره‌کنندگان علاقمندند نام «احیای برجام» را روی آن بگذارند، اما در عمل چیزی فراتر از یک یادداشت تفاهم یا آتش‌بس موقت نخواهد بود.

امیرعبداللهیان در گفت‌و‌گوی اخیر با روزنامه فاییننشال‌تایمز تاکید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی بر تصویب «توافق» در کنگره آمریکا را به صدور «بیانیه سیاسی» قانونگذاران آمریکایی در حمایت از آن تقلیل داد. او در عین حال بر خلاف اظهارات یک ماه قبل خود که گفته بود در صورت لزوم برای توافق خوب با آمریکا مذاکره می‌کنیم، گفت، «مذاکره مستقیم با آمریکا برای ما هزینه دارد.» 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

جمهوری اسلامی ایران در یک سال گذشته با اصرار بر خواسته‌های حداکثری بدون آنکه به تعهدات هسته‌ای بازگشته باشد، امتیازهای غافلگیر‌کننده‌ای از دولت آشفته بایدن دریافت کرد. اکنون که اغلب امتیازهای ممکن ارایه شده و موضوع آزادسازی پول‌های مسدود شده در کره جنوبی و ازسرگیری تجارت نفتی مطرح است، لزوم مذاکره مستقیم هم کاهش یافته است. همچنین محدود نگاهداشتن مذاکرات به معاونان وزارت خارجه باتوجه به تجربه قبلی مذاکرات منتهی به برجام می‌تواند در جهت کنترل پیامدهای شکست قابل پیش‌بینی توافق باشد. در دور قبلی مذاکرات از آنجایی که مذاکرات در سطح وزرای خارجه ایران و آمریکا انجام می‌شد، رهبر جمهوری اسلامی ناگزیر به حمایت از محمد‌جواد ظریف شد و با شکست برجام از موضع خود عقب‌نشینی کرد.

اصرار دولت جو بایدن بر توهمی به نام بازگشت به برجام در زمانی که چیزی از آن باقی نمانده است، سستی پایه‌های تفاهمی را نشان می‌دهد که زیر عنوان توافق هسته‌ای اما براساس منافع روسیه، چین، دمکرات‌ها و بقاء جمهوری اسلامی شکل می‌گیرد.

روسیه با دامن زدن به بحران اوکراین هم اکنون صحنه‌گردان وین است و سهم‌خواهی چین دور از جنجال و هیاهو است. برای تهران هم تفاهمی که گذار به غروب برجام در سال ۲۰۲۵ را ضمن منافع مالی هنگفت تضمین کند، مطلوب به‌نظر می‌رسد. دمکرات‌ها نیز تا کمتر از ۹ ماه دیگر انتخابات میان ‌دوره‌ای را پیش رو دارند و دولت بایدن در بحبوحه بحران‌های اقتصادی و سیاست داخلی حالا با روسیه و چین دست به گریبان است.

در چنین شرایطی دولت بایدن می‌کوشد با وام گرفتن از تجربه دولت باراک اوباما با ایجاد فوریت کاذب پیرامون توافق اضطراری با تهران، فعلا روی یکی از پرونده‌های نیمه‌کاره سرپوش بگذارد و جمهوری اسلامی ایران هم از این فرصت تنفس و تجدید قوا با منابع مالی استقبال می‌کند.

در این استراتژی واشینگتن همصدا با تهران بر طبل پیشرفت سریع برنامه‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی می‌کوبد و با کاهش مهلت توافق از چند ماه به چند هفته و حالا چند روز، دوگانه «توافق فوری یا ایران هسته‌ای» را بزرگنمایی می‌کند.

حال آنکه برجام یا هر تفاهم محدود به موضوع هسته‌ای در بهترین حالت تنها بخش اعلام شده برنامه‌های هسته‌ای ایران را دربرمی‌گیرد و بخش فاش نشده به فعالیت خود ادامه می‌دهد. مانند پروژه هسته‌ای-نظامی تحت نظارت محسن فخری‌زاده (مغز متفکر این برنامه‌ها که کشته شد) که حتی در زمان اجرای برجام نیز متوقف نشد.

امروز اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای ایران به مراتب دشوارتر از ماهیت نظامی آن است و خروجی مذاکرات وین هرچه باشد، یک توافق پایدار نخواهد بود.

نشانه‌های فروریختن آن از همین حالا در دلگرمی دادن نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به اسرائیل یک هفته پس از رونمایی از «خیبرشکن» با برد هزار و ۵۰۰ کیلومتر، ادامه حمله‌های حوثی‌ها و دستیابی ایران به دانش هسته‌ای غیرقابل بازگشت نمایان است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه