فایننشال تایمز: حمله موشکی به امارات نشانه بی‌میلی ایران به سازش است

«ممکن است حتی درصورت پایان جنگ داخلی یمن، ایران از آن کشور، به‌عنوان پایگاهی برای ادامه ابراز مخالفت با رابطه اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس استفاده کند»

نیروهایی که زیر نظر امارات آموزش دیده بودند، ماه گذشته پیشروی پیروزمندانه حوثی‌ها در شمال یمن را متوقف کردند- Saleh Al-OBEIDI/ AFP

دیوید گاردنر، سردبیر امور بین‌الملل روزنامه «فایننشال تایمز» در یادداشتی با اشاره به سومین حمله موشکی حوثی‌های مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران به امارات متحده عربی و هم‌زمانی آن با سفر رئیس‌جمهوری اسرائیل به آن کشور، آن را حمله‌ای به نیابت از ایران ارزیابی می‌کند و می‌نویسد با توجه به این حمله، حتی اگر جنگ داخلی یمن به پایان برسد، ممکن است ایران از آن کشور، به‌عنوان پایگاهی برای ادامه ابراز مخالفت با رابطه اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس استفاده کند. 

در این یادداشت که روز پنجشنبه، ۱۴ بهمن‌ماه، در فایننشال تایمز منتشر شد، آمده است: «حمله موشکی این هفته به امارات متحده عربی، که سومین حمله نیروهای مورد حمایت ایران در یمن به این کشور در ماه ژانویه بود، در امتداد گسترش پیام خصمانه‌ای به نظر می‌رسد که تهران به سراسر خلیج فارس و خاورمیانه ارسال می‌کند و درضمن، مرکز گردشگری، تجاری و مالی پررونق اما آسیب‌پذیری را هدف قرار داده است که پیش از این به باثباتی شهره بود.» 

مسئولیت نخستین حمله را که در نزدیکی فرودگاه بین‌المللی ابوظبی، تأسیسات شرکت نفتی دولتی ادنوک را هدف قرار داده بود، شورشیان حوثی مورد حمایت ایران برعهده گرفتند، اما به نوشته گاردنر، بسیاری از کارشناسان «دقت بالای آن را نشانه‌ای از نقش تهران در حمله می‌دانند».

این حمله پیامی به امارات متحده عربی بود که بار دیگر به جنگ هفت‌ساله یمن بین حوثی‌ها و ائتلاف به رهبری عربستان سعودی، وارد نشود. 

امارات متحده عربی که پیش‌تر به‌عنوان بخشی از ائتلاف عربی با حوثی‌ها در یمن می‌جنگید، از سال ۲۰۱۹ کمابیش از آن خارج شده بود؛ با این حال، ماه گذشته، نیروهای نیابتی که زیر نظر امارات آموزش دیده بودند، پیشروی پیروزمندانه حوثی‌ها در شمال یمن را متوقف کردند.

براساس این یادداشت، حمله نخست به‌خودی خود آشکار بود که با درگیری‌ها در جنگ یمن مرتبط است، اما حمله دوم، برخلاف آن، «طوری برنامه‌ریزی شده بود که هم‌زمان با سفر تاریخی اسحاق هرتزوگ، رئیس جمهوری اسرائیل، به امارات متحده عربی باشد».

امارات متحده عربی در سال ۲۰۲۰ میلادی با امضای «پیمان ابراهیم» با اسرائیل به میانجی‌گری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری پیشین ایالات متحده، رابطه دیپلماتیک با آن کشور را آغاز کرد و سفر اخیر هرتزوگ به ابوظبی، نخستین سفر یک رئیس جمهوری اسرائیل به آن کشور بود.

پیمان‌های ابراهیم و پیوستن چهار کشور عربی به مصر و اردن که در سال‌ها ۱۹۷۹ و ۱۹۹۴ با اسرائیل صلح کرده بودند، با مخالفت و واکنش تند ایران و متحدان عرب شیعه‌اش در شام و خلیج فارس روبه‌رو شده است.     

در این یادداشت درمورد سومین حمله موشکی حوثی‌ها به امارات متحده عربی، آمده است: «نکته‌ای که در مورد این حمله وجود دارد این است که ایران دستورکار حوثی‌های شیعه هترودوکس (بدعت‌گذار) درمورد یمن را به‌سمت برنامه‌های خود در‌مورد اسرائیل سوق داده است.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

درگیری‌های فعلی، هفتمین دور جنگ حوثی‌ها علیه قدرت مرکزی در یمن است (نخستین دور آن از سال ۲۰۰۴ میلادی آغاز شد)؛ اما آن‌ها این‌بار توانسته‌اند صنعا، پایتخت یمن، را به کنترل خود درآورند و از حمایت ایران و همچنین شبه‌نظامیان شیعه حزب‌الله لبنان برخوردارند که در حال حاضر به صف مقدم نیروهای ایران در عراق، سوریه و یمن تبدیل شده‌اند.

در ادامه یادداشت آمده است: «عربستان سعودی، تحت رهبری عملی شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد آن کشور، زمانی‌که در سال ۲۰۱۵ وارد یمن شد، انتظار پیروزی سریع در جنگ را داشت. در عوض در باتلاق از ویرانی‌های بی‌رویه فرو رفت که پس از حمله ویرانگر موشکی و پهپادی ایران به مرکز نفتی آرامکو سعودی در سال ۲۰۱۹ (که حوثی‌ها نیز مسئولیتش را برعهده گرفتند)، امارات متحده عربی به‌آرامی از آن خارج شد.»

مذاکرات متناوب برای پایان دادن به جنگ یمن تحت حمایت سازمان ملل و ایالات متحده ادامه دارد و حتی سعودی‌ها نیز به نوشته گاردنر، خواستار «خروجی محترمانه از این فاجعه» شده‌اند؛ اما براساس این یادداشت، به‌تازگی در این هفته مشخص شد، که «حتی اگر آن معجزه (پایان جنگ) رخ دهد، ایرانی‌ها ممکن است از اسرائیل و روابط آن با رقبای خود در خلیج‌فارس به‌عنوان یک محرک مداوم و از یمن به‌عنوان پایگاهی برای پی‌گیری آن استفاده کنند».

نویسنده این مسئله را تااندازه‌ای یادآور پیامدهای پایان‌دادن اشغال ۲۲ساله جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی دانسته است که پس از آن، حزب‌الله و متحدانش در دمشق و تهران اعلام کردند که اسرائیلی ها هنوز کشتزارهای شبعا را در اختیار دارند، منطقه‌ای کوچک که تعداد کمی از لبنانی‌ها درباره آن شنیده بودند و بسیاری از نقشه‌های بین‌المللی آن را بخشی از سوریه نشان می‌دهند.

حوثی‌ها خارج از پیشرفت‌هایی که برای آن به پشتیبانانشان مدیون‌اند، در طول سال‌ها علاقه چندانی به مسئله اسرائیل و فلسطین از خود نشان نداده‌اند. به‌جز ایران، آن‌ها پناهگاهی هم در قلمرو حزب‌الله در جنوب بیروت و یک ایستگاه تلویزیونی در آنجا دارند.

به اعتقاد نویسنده، «آنچه رویداد اخیر نشان می‌دهد، بی‌میلی ایران به سازش است». مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در وین برای احیای برجام، پیشرفت چندانی نداشته است و یکی از موارد مورد اختلاف این است که ایران خواستار تضمینی برای عدم خروج دوباره رئیس جمهوری بعدی آمریکا از توافق شده است.

علاوه‌بر این، موضوع برنامه موشک‌های بالیستیک ایران و شبه‌نظامیان عرب شیعه که به‌عنوان نیروهای نیابتی آن کشور عمل می‌کنند، از نظر جمهوری اسلامی قابل مذاکره نیست. ایران آن‌ها را بخشی از برنامه دفاعی خود می‌داند، اما براساس این یادداشت، «همسایگانش آن را نوعی امپریالیسم (نظام سلطه) نئو-پرشین (و شیعه) تلقی می‌کنند».   

قطر، امیرنشین کوچکی در خلیج‌فارس که از منابع غنی گاز برخوردار است و در سال‌های گذشته تا‌حدی به‌دلیل ارتباطش با ایران مورد تحریم عربستان سعودی و امارات متحده عربی قرار گرفته بود، در تلاش است که میان واشینگتن و تهران میانجیگری کند. وزیر امور خارجه قطر به تازگی در ایران بود و این هفته امیر قطر، شیخ تمیم بن‌حمد آل‌ثانی، با جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، در کاخ سفید دیدار کرد. آن‌ها درمورد مسائل گوناگون زیادی صحبت کردند، ازجمله ارائه گاز قطر به اروپا، درصورتی‌که بحران اوکراین منجر به قطع گاز روسیه شود.

در ادامه یادداشت، به سخنرانی هفته اخیر علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، و انتقادش از دولت حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران که در سال ۲۰۱۵ توافق برجام را امضا کرد، اشاره شده و آمده است: «او آن دولت را متهم کرد که مثل سراب به‌دنبال کاهش تحریم‌ها رفته‌اند، درحالی‌که ایالات متحده با اعمال تحریم‌های غیرهسته‌ای به‌دلیل فعالیت‌های منطقه‌ای ایران، ایران را از سیستم مالی تحت کنترل دلار خارج کرده است. مفهوم ضمنی آن، این است که دوباره به‌دنبال سرابی دیگر از گشایش به‌‌سمت غرب، ایران نباید امتیازی بدهد».  

در پایان با اشاره به رابطه ایران و چین، آمده است: «ایران ممکن است به‌دلیل تحریم‌ها فلج شده باشد، اما به‌نظر می‌رسد که از چین، بزرگ‌ترین مشتری نفت خود، اطمینان پیدا کرده است. پکن استراتژیست ابتکار جهانی کمربند و جاده است که ایران را دربر می‌گیرد و سهم خود را در خاورمیانه افزایش داده است- به‌ویژه در کشورهای حوزه نفوذش مانند عراق. اما علاقه‌ای به اختلافات ایدئولوژیک یا فرقه‌ای منطقه ندارد. این کشور فناوری‌های حساس [نظامی] را در اختیار امارات متحده عربی هم  قرار می‌دهد و همچنین به سعودی‌ها در توسعه موشک‌های بالیستیک کمک می‌کند. پکن مثل تهران تبعیض قائل نیست.»