چرا سفرهای استانی مقامات دولتی دوباره رونق گرفته است؟

جابه‌جایی و نمایش جمعیتی کلیدی‌ترین انگاره حکمرانی اسلامگرایان شیعه است

در ۹ مهر ۱۴۰۰ همزمان وزرای جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت و نیرو و رئیس دولت مشغول سفرهای استانی بودند. رئیسی در دوران ریاست قوه‌ قضاییه و قالیباف در دوران ریاست مجلس مدام مشغول این سفرها بوده‌اند. پیش از آن‌ها در دورانی علی خامنه‌ای و بعد محمود احمدی‌نژاد، هر دو در مقام حکومتی، به طور مرتب به سفرهای استانی می‌رفتند. حتی احمدی‌نژاد در دورانی که می‌خواست دوباره نامزد شود سفرهای استانی خود را آغاز کرده بود. چه رمز و راز یا کارکردهایی در این سفرهای استانی وجود دارد که مقامات ولایتمدار تا این حد بدان‌ها توجه دارند؟ آیا این سفرها تاثیری در زندگی مردم داشته‌اند؟ آیا بدون حضور مقامات نمی‌توان پروژه‌هایی را افتتاح کرد یا به پیش برد؟

اگر به دنبال الگوهای رفتاری اسلامگرایان پس از رسیدن به قدرت باشیم یکی از آن‌ها را جابه‌جایی و نمایش مدام جمعیت «حاضر در صحنه» می‌یابیم. جابه‌جا کردن جمعیت به دست حکومت زمینه و مجرای اصلی مهندسی اجتماعی و فرهنگی در حکومت‌های تمامیت‌خواه و اقتدارگرا مثل حکومت‌های فاشیستی، کمونیستی و اسلامگراست.

در مدت ۴۳ سال حکومت جمهوری اسلامی شاهد پنج نوع از این جابه‌جایی‌ها و نمایش‌ها بوده‌ایم:

مقوله‌ها

۱. سفرهای استانی مقامات. هرچه مقامات به هسته‌ ولایتمدار و حکمرانی بر اساس آموزه‌ سیاسی امام‌ـ‌امت (ولی‌ـ‌توده) نزدیک‌تر باشند بیشتر این‌گونه سفرها را انجام می‌دهند. اسلام‌گرایان شیفته‌ توده‌ بی‌شکلی از مردم هستند که به دست خود آن‌ها شکل پیدا کند. این سفرها هیچ رابطه‌ای با خدمات دولتی ندارند. محور نمایش فعال بودن دولت در دو دوره‌ احمدی‌نژاد و رئیسی سفرهای استانی بوده‌اند. در این سفرهای استانی کارکنان دولت و دانش‌آموزان مدارس برای استقبال آورده می‌شوند (فعلا همه‌گیری کرونا مانعی بزرگ برای انجام این کار است). در این سفرها اسلامگرایان احساس می‌کنند که مردمی هستند، دارند کار می‌کنند و کارآمدند. دولت‌هایی مثل دولت روحانی که از سفرهای پی‌درپی استانی سر باز می‌زدند از سوی نزدیکان خامنه‌ای به اشرافیگری و کم‌کاری متهم می‌شدند؛

احمدی‌نژاد با پخش پول در سفرهای استانی ـ بر اساس دریافت عریضه ـ می‌توانست جمعیت چشمگیری را به استادیوم‌ها و خیابان‌ها بکشاند. خامنه‌ای در سفرهای استانی‌اش به برخی افراد سکه هدیه می‌داد اما دولت رئیسی به دلیل تاثیر تحریم‌ها از این امر محروم شده است. کسانی که مدام از شکست سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ سخن می‌گویند ظاهرا مشکلی با به راه انداختن نمایش‌های توده‌ای رژیم نداشتند و کاهش آن‌ها را دستاورد نمی‌دانند؛

۲. تجمعات و راهپیمایی‌های دائمی در ایام سیاسی‌ـ‌مذهبی. برای افزایش بسامد این نوع جابه‌جایی‌ها غیر از نماز جمعه راهپیمایی‌هایی مثل ۲۲ بهمن، اربعین، امام رضا و روز قدس خلق شد. راهپیمایی به سوی مرقد امام هشتم شیعیان در سالروز مرگ او چند سالی انجام و بعد متوقف شد. همه تدارکات و هزینه‌های این راهپیمایی‌ها از جمله اعزام اتوبوسی از روستاها، تامین غذا و نوشیدنی و تامین کارکنانی که این ماجراها را سازماندهی و اجرا می‌کنند (در ستادهای تحت نظر دستگاه رهبری) به دست حکومت تامین می‌شود؛

۳. آوردن جمعیت‌های چند هزار نفری برای سخنرانی‌های رهبر جمهوری اسلامی در مشهد یا محل زندگی او با اتوبوس و هواپیما و قطار که همه‌گیری کرونا مدتی است آن‌ها را مختل ساخته است. این نوع انتقال جمعیت در هیچ کشوری در دنیا انجام نمی‌شود؛

۴. گردهمایی‌های بسیجیان و مانورهای ارعاب آن‌ها در سطح کشور در روزها و ساعات مختلف شب که به هیچ وجه کارکرد افزایش امنیت ندارند؛ سپاه و بسیج این شکل از اعزام‌ها را نوعی آمادگی برای سرکوب جنبش‌ها و اعتراضات خیابانی می‌دانند؛

۵. انتقال جمعیت شیعه به مناطق سنی‌نشین در کردستان و سیستان و بلوچستان و جزایر جنوبی با دادن پست و مقام دولتی یا وام و زمین به آن‌ها و استخدام در پروژه‌های دولتی. این نوع جابه‌جایی برای تغییر بافت جمعیتی است و اهداف بلند‌مدت دارد. 

مدل برگزاری و تداوم چهار جابه‌جایی اول از اجتماعات مذهبی و مدل پنجم از رژیم‌های کمونیستی گرفته شده است. برای این‌که مومن از رمه‌ هادیان جدا نشود در شبانه روز و هفته مدام باید در ارتباط با مومنان دیگر و تحت تبلیغ باشد. در حکومتداری شیعیان نیز باورمندان مدام در فعالیتی جمعی درگیرند تا فراموش نکنند چه کسانی بر آن‌ها حاکم هستند و حس تعلق آن‌ها به قشر حاکم کاهش نیابد. از این جهت نوع حکومتداری شیعی در دوران معاصر را می‌توان «حکومت تظاهراتی» (demonstrative government) نامید. 

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

پنج مقوله‌ بالا نشان می‌دهند که نهادهای نظامی و شبه‌‌نظامی و تبلیغاتی رژیم هزینه و وقت و نیروی انسانی چشمگیری را صرف این جابه‌جایی‌ها می‌کنند و این جابه‌جایی‌ها برای حکومت نقش حیاتی در بقای آن دارند. بسیاری از مقامات خود راسا در این گردهمایی‌ها با اعوان و انصارشان شرکت کرده و بر آن‌ها نظارت می‌کنند.

این پنج مقوله از این جهت ابزار مهندسی اجتماعی‌اند که هیچ یک ربطی به نیازهای شهروندان یا حرکت‌های عادی شهروندان و گروه‌های اجتماعی برای کار و تفریح و آموزش و درمان ندارند. جمهوری اسلامی در این جابه‌جایی‌ها که با استفاده از منابع عمومی و عوامل تشویقی (اتوبوس، غذای مجانی و دسترسی به مقامات) انجام می‌شود با مردم ایران مثل توده‌ای موم برخورد می‌کند که می‌توان مدام آن‌ها را از این دست به دست دیگر داد. تنها دولت رانتی و تمرکزگرایی که از پاسخگویی و نظارت فرار می‌کند می‌تواند چنین رفتاری را با مردم داشته باشد.

کارکردها

این جابه‌جایی‌ها و نمایش‌های جمعیتی از پیش برنامه‌ریزی شده شش کارکرد برای «نظام» دارد:

۱. نمایش قدرت. حکومتی که با شورش و حمله به پادگان‌ها شکل گرفته و اساس آن غلبه با زور بوده به نمایش دائمی قدرت و تسخیر عرصه‌ خیابان نیاز دارد. چنین حکومتی مدام از توطئه‌ براندازی دشمن سخن می‌گوید. به همین دلیل حکومت از هر فرصتی برای به خیابان آوردن توده به خیابان و میدان استفاده می‌کند؛

۲. ارعاب عمومی. اکثریت جمعیت کشور از شرایط موجود ناراضی‌اند. شواهد آن نیز روشن است: سقوط بیش از ۷۵ درصد از مردم به زیر خط فقر مطلق، مرگ حدود ۳۰۰ تا ۷۰۰ هزار نفر در اثر بیماری کرونا، کارنامه‌ رسوای نظام در حیطه‌‌ واکسیناسیون و آزمایش، تورم ۵۰۰ تا ۷۰۰ درصدی در سه سال اخیر، شدت گرفتن خروج نیروهای انسانی ماهر و سرمایه از ایران و فرار مغزها، هزینه شدن سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دلار سرمایه‌ کشور در برنامه گسترش‌طلبی، خسارت ۴۰۰ میلیارد دلاری کشور در اثر پیشبرد برنامه هسته‌ای، کاهش ۳۰ درصدی درآمد سرانه در دهه‌ ۹۰، رشدهای اقتصادی منفی و توقف تولید شغل و رسیدن برنامه‌های عمرانی به صفر در دهه گذشته. این جمعیت ناراضی را با سرکوب شدید کسانی که شجاعت مخالفت دارند و ارعاب کسانی که نمی‌خواهند زندگی خود و خانواده را در معرض خطر قرار دهند می‌توان ساکت نگاه داشت. با آوردن دسته‌ای از چاقو‌کشان و لات‌های حکومتی به خیابان تحت عنوان بسیج و آمران امر به معروف و نهی از منکر این ارعاب محقق می‌شود؛

۳. محبوبیت رهبران. رهبران نظام هیچ یک آرای عمومی در انتخاباتی آزاد، رقابتی و منصفانه را پشت سر خود ندارند. بنابراین برای نشان دادن محبوبیت باید پشت سر آن‌ها در خیابان و میدان جمعیت‌هایی را به راه انداخت؛

۴. نمایش قدرت بسیج اجتماعی به دول خارجی. جمهوری اسلامی در تبلیغات جهانی‌اش از «حضور در صحنه» کمتر از پنج درصد جامعه (حداکثر چهار میلیون نفر) که قدرت و ثروت و منزلت‌های جامعه را به خود اختصاص داده و پای رژیمی که بدون شایستگی آن‌ها را به جایی رسانده، ایستاده و از آن استفاده می‌کند؛ این زیر پنج درصد در تبلیغات دولتی گاه ۹۸ درصد، گاه ۷۵ درصد و گاه ۵۰ درصد (در تظاهرات ۹ دی ۱۳۸۸) گفته می‌شوند؛ و

۵. نمایش دستاورد. دولتی که دستاوردی برای نمایش به عموم ندارد و برای دستاورد داشتن به هر خس و خاشاکی مثل کوانتم هزار سال پیش تمسک می‌یابد حضور در میان مردم را به عنوان دستاورد عرضه می‌کند. احمدی‌نژ‌اد یک تیم برای دستاوردسازی ناشی از سفرهای استانی داشت. و

۶. دست و پا زن برای مشروعیت. حکومتی که مشروعیتش را از رای عموم به دست نیاورد به راه‌های غیرعادی مثل آوردن هواداران اندک خود به کوچه و خیابان برای مشروع جلوه دادن خود روی می‌آورد. این حکومت حتی از زوار امام هشتم در روز عید یا عزاداری‌های عاشورا و اربعین استفاده سیاسی کرده و آن‌ها را به نفع خود مصادره می‌کند.

جمهوری اسلامی آنچنان با سیاست‌های خود گزینه‌هایش را محدود کرده که جابه‌جایی و نمایش جمعیت پس از ۴۳ سال به مهم‌ترین ابزار حکمرانی آن تبدیل شده است. وجوه دیگر حکمرانی در رژیم جمهوری اسلامی، تبلیغات شبانه روزی بوق‌های رژیم و تنش‌زایی در منطقه برای بسط حوزه‌ نفوذ است. این رژیم هیچ نقش یا ماموریتی برای خود در حوزه‌‌های توسعه‌ کشور، آبادانی، افزایش اشتغال و رفاه عمومی، محافظت از محیط زیست یا میراث فرهنگی و تاریخی  و تحقیقات و مطالعات علمی نمی‌بیند

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه