شبانه‌های تهران و چهره هولناک فلاکت برای ماشین‌خواب‌ها؛ مسافران تنها

گروه جدید ماشین‌خواب‌ به‌جز افراد بی‌خانمان و مسافران درمانی، کسانی‌اند که نزدیک تهران و شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند

پدیده ماشین‌خوابی نشانه‌ای از بحران اقتصادی و به‌تبع آن بحران اجتماعی در کشوری ا‌ست - همشهری

سال ۱۳۹۸ اخباری مبنی بر افزایش پدیده‌ای به نام «ماشین‌خوابی» در تهران و بعضی شهرهای بزرگ ایران منتشر شد اما کسی حاضر به پاسخگویی در خصوص این مسئله و دلایل آن نبود. در آن زمان گفته شد این پدیده در کنار «کارتن‌خوابی»، «پشت‌بام خوابی»، «پارک‌خوابی» و «گورخوابی» از وقتی رواج پیدا کرد که با افزایش فعالیت تاکسی‌های اینترنتی افرادی از شهرهای کوچک و روستاها برای کسب درامد به شهرهای بزرگ آمدند و امکان تهیه اقامتگاه در این شهرها را نداشتند. از آن زمان تاکنون هم نه‌تنها راه‌حل یا پاسخی به این وضع داده نشد، که از نظر مسئولان این هم نوعی «سبک زندگی» محسوب شده است. ماشین‌خوابی هم از رانندگان تاکسی‌های اینترنتی به دست‌فروشانی که کالای مختلف را در طول روز بساط می‌کنند و شب در ماشین می‌خوابند، مسافران درمانی و جویندگان کار رسید و حتی گفته می‌شود بعضی افراد در ایام سرد سال، شب‌ها «صندلی ماشین به‌عنوان جایی که سقفی دارد» را کرایه هم می‌دهند.

حوالی پارک‌ها، راه‌آهن، ترمینال‌ها و حتی برخی مکان‌های مذهبی مثل امامزاده‌ها یا قبرستان‌های قدیمی داخل شهر مثل ابن بابویه در تهران معمولا شب‌ها قلمرو ماشین‌خواب‌ها است. مکان‌هایی که به‌خصوص در جنوب شهر تهران سرقفلی هم دارد و در ازای دریافت مبالغی امنیت رانندگان را تامین می‌کنند.

گروه جدید ماشین‌خواب‌ به‌جز افراد بی‌خانمان و مسافران درمانی، کسانی‌اند که نزدیک تهران و شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند و همسرانشان در خانه انواع محصولات خانگی مثل ترشی، لباس و صنایع‌دستی تولید می‌کنند. آن‌ها به عنوان مثال سه روز در هفته را به فروش این کالاها اختصاص می‌دهند و ناچارند این شب‌ها در ماشین بخوابند. با یکی از این ماشین‌خواب‌ها که حوالی پارک لاله برای خواب شبانه آماده شده است، صحبت می‌کنیم. او می‌گوید: «من در شرکتی پیمانکاری مرتبط با پروژه‌های سدسازی فعالیت داشتم اما در دو سه سال گذشته این پروژه متوقف و تعدیل نیرو سبب شد برای کسب درامد به کمک مادر و همسرم به فروش ترشی و مربا روی بیاورم. معمولا شنبه صبح محصولات آماده شده را از سمنان بار می‌زنم و تا سه‌شنبه در تهران می‌فروشم و سه‌شنبه غروب به سمنان بازمی‌گردم. شب‌ها نیز بسته به منطقه‌ای که بساط می‌کنم، کنار پارکی یا در کوچه‌ای می‌خوابم.»

او کوچه‌های اطراف پارک لاله را محلی برای اسکان ماشین‌خواب‌ها می‌داند و می‌گوید: «تا سال پیش بیشتر ماشین‌خواب‌ها بچه‌های فعال در تاکسی‌های اینترنتی بودند اما با گسترش فعالیت این تاکسی‌ها در شهرهای دیگر خیلی از بچه‌ها ترجیح می‌دهند در شهرهای بزرگ نزدیک به محل سکونت خود فعالیت کنند. این روزها بیشتر افرادی که مثل من در ماشین می‌خوابند فروشندگان دوره‌ای‌اند که برخی محصولات باغ یا مزرعه خود را به تهران می‌آورند.»

یکی از همین افرادی که او به ما معرفی می‌کند، در شهر محلات گلخانه‌ دارد و با وانت خود در سطح شهر انواع گل‌های زینتی را به فروش می‌رساند. او می‌گوید: «تا چند سال پیش از طریق فروش عمده گل‌وگیاه امرارمعاش می‌کردم ولی دو سالی هست که ناچار شده‌ام خودم مستقیم تولیداتم را بفروشم.» او به یکی گلدان‎‌هایش اشاره می‌کند و می‌گوید: «همین گلدان را به عرضه‌کنندگان در بازار گل ۳۰ هزار تومان می‌فروختم، ولی خریدار همان را  ۱۵۰ هزارتومان به فروش می‌رساند و بعد پول مرا هم با چک مدت‌دار پس می‌داد. منطقی بود که خودم بیایم و مستقیم محصولم را هم ارزان‌تر بفروشم و هم حداقل چک برگشت‌خورده روی دستم نماند.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

او از مشکلات زیاد ماشین‌خوابی هم می‌گوید: «همه فکر می‌کنند مشکل حمام کردن و سرما و گرما مسئله اصلی است؛ در حالی‌ که مشکل اصلی پیداکردن جایی ا‌ست که اهالی محل به نیروی انتظامی زنگ نزنند یا در طول شب گیر مامور بدقلقی نیفتی که بخواهد تلکه‌ات کند. همین چند شب قبل حوالی شرق تهران یکی از ماشین‌های گشت می‌خواست ماشین را به پارکینگ منتقل کند چون ادعا می‌کرد اهالی گفته‌اند گل‌فروشی پوشش من برای موادفروشی است. آخر سر نه‌تنها ۲۰۰ هزار تومان از من گرفتند، بلکه هر دو مامور چند گلدان هم به  رایگان برداشتند. در حقیقت روزها ماموران سد معبر آدم را تیغ می‌زنند و شب‌ها ماموران نیروی انتظامی.»

این مسئله برای ماشین‌خواب‌هایی که در تاکسی‌های اینترنتی فعال‌اند، آسان‌تر است. به گفته یکی از این افراد، «به ما کمتر گیر می‌دهند چون با نشان دادن مدارک فعالیت در تاکسی‌های اینترنتی ادعا می‌کنیم منتظر مسافریم یا به دلیل خستگی چند ساعتی استراحت می‌کنیم. هرچند ما هم مشکل جای خواب داریم چون کنار خیابان خوابیدن خواب راحتی نیست و مدام باید به ماشین‌های گشت جواب پس بدهی و توی کوچه‌ها خوابیدن هم مشکل اعتراض اهالی محل را دارد که البته حق دارند؛ چون چرا باید اعتماد کنند جوانی مثل من شب تا صبح زیر پنجره خانه‌شان بخوابد!»

او که جوانی سی و چندساله است و از قزوین به تهران می‌آید، قبلا فروشنده لباس بوده است و می‌گوید: «تا قبل از آتش‌سوزی پلاسکو، در یکی از مغازه‌های اطراف پلاسکو فروشندگی می‌کردم و شب‌ها همان‌جا می‌خوابیدم اما بعد از ریختن پلاسکو و مشکلات عدیده اقتصادی، صاحب مغازه ورشکست شد و به زندان افتاد من هم دیدم درامد تاکسی‌های اینترنتی بهتر است، به یک پانسیون رفتم اما سر ماجرای کرونا باقی اعضای پانسیون مدام اعتراض می‌کردند که من به دلیل شغلم خطر ناقل بودن دارم و در آخر دیدم توی ماشین خوابیدن حداقل کمتر جنگ و دعوا با مردم را سبب می‌شود.»

رانندگان و دست‌فروشانی که به تهران آمده‌اند را به حال خود می‌گذاریم و سراغ نوع دیگری از ماشین‌خوابی برویم که هولناک‌تر است؛ خانواده‌هایی که برای درمان عزیزان خود به تهران می‌آیند و جایی برای اسکان ندارند. این مسئله در خیابان‌های حوالی بیمارستان‌ها بیشتر دیده می‌شود. چادرهای مسافرتی گاه کنار پارک‌ها یا محوطه بیمارستان‌ها و پهلوی ماشین برپا می‌شوند یا مسافران در ماشین شب را به صبح می‌رسانند. بیمارستان‌هایی که مخصوص بستری کودکان است، معمولا بیشترین ماشین‌خواب‌ها را دارد که عموما خانواده کودکان بیمارند.

از یکی از این خانواده‌ها در خصوص مشکلات این شرایط می‌پرسیم و جالب است که وضعیت وی نسبت به دیگر ماشین‌خواب‌ها حداقل در برخورد اهالی محل متفاوت است: «خیلی وقت‌ها اهالی این اطراف برایمان چای یا غذای گرم می‌آورند و حتی گاهی پیشنهاد می‌دهند به خانه آن‌ها برویم یا دست‌کم از حمام خانه آن‌ها استفاده کنیم. ولی ما حق نداریم مزاحم مردم شویم چون بحث یکی دو روز نیست. من الان یک سال است که با مشکل سرطان دختر ۱۱ ساله‌ام درگیرم و هرازگاهی برای چند روز باید به تهران بیایم و نمی‌شود هر بار به خانه مردم رفت.»

او از مهربانی مردم می‌گوید: «دفعه قبل که آمدیم، گویا در منطقه چند مورد خفت‌گیری دیده شده بود و به همین دلیل مردم و بعضی ماموران به ما شماره‌تلفن دادند و گفتند هر زمان مشکلی احساس کردیم با آن‌ها تماس بگیریم و در طول شب بارها به مال سر می‌زدند که مشکلی برایمان ایجاد نشده باشد.»

او البته به مشکل منع تردد اشاره می‌کند و می‌گوید: «قبل از این طرح، گاهی برای رفع خستگی با ماشین دوری می‌زدیم و اگر چیزی نیاز داشتیم تهیه می‌کردیم اما از وقتی این طرح منع تردد شبانه آمده است، ناچاریم شب‌ها بعد از شروع ساعت طرح در یک نقطه مستقر شویم که اذیتمان می‌کند.»

تهران شهر عجیبی است و انگار شب‌ها زیر پوستش زندگی متفاوتی جریان دارد. شهری که به قول یکی از رانندگان تاکسی‌های اینترنتی ماشین‌خواب، دست‌ودل‌باز است. او می‌گوید: «تهران آن‌قدر بزرگ است که بالاخره شب‌ها در گوشه‌ای از آن محلی برای خوابیدن بی‌دغدغه ما پیدا شود. اگر شهر را یاد بگیری حتما جایی پیدا می‌کنی که نه کسی مزاحمت شود و نه بابت زورگیران نگرانی داشته باشی.»

پدیده ماشین‌خوابی نشانه‌ای از بحران اقتصادی و به‌تبع آن بحران اجتماعی در کشوری ا‌ست که بسیاری از ماشین‌خواب‌های آن تا چند سال پیش شغلی ثابت در کنار خانواده‌هایشان داشتند، اما وضعیت اقتصادی چند سال گذشته آن‌ها را به نقطه‌ای رسانده است که برای کسب روزی ناچارند به ماشین‌خوابی تن بدهند. حتی اگر در این میان مردمی باشند که تلاش می‌کنند ولو با پرکردن فلاسک آن‌ها، کمی از بار مشکلاتشان بکاهند.

در سوی دیگر، مردمی‌اند که به حق نگران این مسئله‌اند که افزایش این افراد در محله‌های آن‌ها به ناامنی‌ها دامن بزند؛ چرا که به قول یکی از کسبه حوالی پارک ساعی، «وقتی ماشین‌خواب‌ها در محلی مستقر می‌شوند، سروکله زورگیرانی که نیمه‌های شب به سراغ این‌ها می‌آیند هم پیدا می‌شود. زورگیرانی که با قمه و حتی سلاح گرم نه فقط این‌ها که عابران را هم خفت می‌کنند. پس حق بدهید نخواهیم در محل زندگی یا کارمان این پدیده به امری همیشگی بدل شود.»

همه‌گیری کرونا نه‌تنها افزایش بیکاری و بحران‌های اقتصادی ناشی از آن را موجب شده است بلکه با افزایش بیماران مبتلا به کرونا و کمبود امکانات پزشکی، برخی از بیماران دیگری که نیازمند دسترسی به خدمات پزشکی‌اند هم راهی تهران می‌شوند چرا که تخت‌‌های بیشتر بیمارستان‌های شهرشان در اختیار بیماران مبتلا به کرونا قرار گرفته است. همین امر مسئله ماشین‌خوابی همراه بیماران را افزایش داده است؛ همراهانی که جدا از نگرانی بابت وضعیت بیمارشان، باید سختی زندگی در ماشین را هم تحمل کنند.

تهران این روزها بسیار دلگیر است. به‌خصوص شب‌هایش که به دلیل طرح منع تردد شبانه دیگر در آن از نشاط و شور زندگی سابق خبری نیست و چهره زشت فقر و فلاکت بیش از گذشته عیان شده است.