آن‌ها که به عادی‌سازی جمهوری اسلامی فکر می‌کنند، بخوانند

بخش بزرگ پروژه‌ اسلامی‌سازی هنوز اجرا نشده است

مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار خامنه‌ای، می‌گوید: «انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و نهایتا تمدن اسلامی نگاه آقا (علی خامنه‌ای) به انقلاب اسلامی است که اکنون ما در مرحله دولت اسلامی قرار داریم و مرحله سختی است و باید برای تحقق تمدن اسلامی تلاش کنیم.» (فارس، ۳ تیر ۱۴۰۰)

علی نیکزاد، نائب‌رئیس مجلس، نیز می‌گوید: «پیروزی آیت‌الله رئیسی در سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری قطعا عامل بازگشت قطار دولت به ریل انقلاب است.» (تسنیم ۴ تیر ۱۴۰۰) بدین ترتیب پروژه‌ اسلامی شدن تازه در ابتدای مرحله‌ دولت اسلامی است.

این دو جمله که نگاه غالب بین ولایت‌گرایان است تصوری را که حاکمان و «ایدئولوژی‌کاران» جمهوری اسلامی از فرایند اسلامی‌سازی دارند به خوبی توصیف می‌کنند (نظام دیگر ایدئولوگ ندارد، "ایدئولوژی‌کار" دارد که وظیفه‌شان روغن‌کاری اسلام‌گرایی شیعه‌ ولایت‌گرا و اجرای آن است). فضائلی خیال کسانی را که تصور می‌کنند جمهوری اسلامی برنامه‌ اسلامی‌سازی‌اش را انجام داده و باید با تحمل وضعیت و مقاومت برابر فشارها آن را مهار کرد یا عقب راند و «عادی‌سازی‌»اش کرد راحت می‌کند که «نهضت ادامه دارد». همان‌طور که خامنه‌ای نظام را اسلامی‌تر (تمامیت‌خواه و پلیسی‌تر و روحانی سالارتر) کرد، جانشین وی آن را با همین فرایند مافیایی‌تر خواهد کرد.

مراحل انقلاب اسلامی و نظام اسلامی چگونه گذشت؟

جرقه‌ جمهوری اسلامی با حرکت یک گروه بسیار کوچک تروریست و خشن (فدائیان اسلام و بعد هیئت‌های موتلفه و گروه‌های تروریستی هفتگانه‌ مجاهدین انقلاب اسلامی) با حمایت خمینی و شاگردانش زده شد و بعد از براندازی غیردموکراتیک رژیم پهلوی (با سوزاندن مردم در سینما و آتش زدن بانک‌ها و بعد مصادره و اعدام) همان گروه کوچک همراهان انقلابی خود یعنی ملی‌ها، ملی‌ـ‌مذهبی‌ها، اسلام‌گرایان مارکسیست و مارکسیست‌ها و دیگر گروه‌های چپ را با خشونت انقلابی از میان برد تا انقلاب را به صورت اسلامی ناب به پیش برد و از انقلاب اسلامی به نظام اسلامی برسد. انقلاب اسلامی سال ۵۷ به رهبری خمینی در سال ۶۰ تحکیم شده و نظام اسلامی تحت حکومت ولی فقیه مستقر شد.

برای چهار دهه میان جناح‌های جمهوری اسلامی جنگ قدرت با نزاع اسلام ناب و اسلام آمریکایی یا اسلام غربی در جریان بوده است. دولت موسوی از منظر سنت‌گرایان گرایش سوسیالیستی داشت. دولت هاشمی از منظر اسلام‌گرایان نظامی‌گرا و موعودگرا گرایش مصلحت‌گرا و سازشکارانه با غرب داشت و اسلامیتش می‌لنگید. دولت خاتمی از نظر آن‌ها به تمدن غربی و ارزش‌هایش (مثل تنش‌زدایی، سکولاریسم، جامعه‌ مدنی و دموکراسی بدون قید و شرط) واداده بود و اصولا از ایدئولوژی و ولایت گذر کرده بود و اسلامش بیشتر اسلام عبادت و هویت بود تا اسلام سیاست و دولت. احمدی‌‌نژاد در ابتدا این تصور را برای اسلام‌گرایان سنت‌گرا، نظامی‌گرا و موعودگرا ایجاد کرده بود که همان «دولت اسلامی» به عنوان کارگزار ولایت فقیه است برای تاسیس و تحکیم جامعه‌ اسلامی و تمدن اسلامی اما به زودی امیدهای آنان را به نا امیدی تبدیل کرد چون مطیع روحانیت سنتی و نظامی‌گرایان نبود و خود ادعای ظهور امام زمانی داشت. در نهایت نیز دولت روحانی جای پای دولت هاشمی گذاشت و پروژه‌ اسلامی‌سازی دولت و جامعه را به حاشیه برد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

با انتصاب رئیسی به عنوان رئیس دولت این شائبه برای اسلام‌گرایان سنتی‌ـ‌‌ نظامی‌گرا‌ـ‌ موعودگرا که به ولایت فقیه باور دارند ایجاد شده است که عصر «دولت اسلامی» دارد فرا می‌رسد چون رئیسی را تابع ولایت و مجری سیاست‌های مورد نظر ولایت فقیه می‌دانند. اینکه این خواب تعبیر بشود یا نه موضوعی است که از هم‌اکنون نمی‌توان در مورد آن سخن گفت چون گروه‌ها و افراد در جمهوری اسلامی ظرفیت‌های بالایی برای تغییر در شرایطی که منافع و قدرتشان به خطر بیفتد دارند.

نکته‌‌ مهم‌تر از نقش رئیسی در برنامه‌ «اسلامی‌سازی دولت» آن است که در مراحل پنج‌گانه‌ ترسیم شده از سوی عضو «ایدئولوژی‌کار» دفتر رهبر، تازه در ابتدای مرحله‌ سوم هستیم. این امر چه آینده‌ای را برای جامعه‌ ایران ترسیم می‌کند و مردم فلاکت‌زده‌ جامعه‌ ایران باید منتظر چه آشی باشند که دارند برایشان می‌پزند؟ سیاست‌ها و برنامه‌های رژیم برای طی مراحل بعدی چیست؟ وقتی مقام‌ها از دولت اسلامی، جامعه‌ اسلامی و تمدن اسلامی سخن می‌گویند دقیقا چه تصوری از این عبارات دارند؟ نخست به پرسش سوم پاسخ می‌دهم تا بعد به پاسخ پرسش‌های اول و دوم برسم.

دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی از منظر کاست حاکم

طیف ملی‌یون اسلام‌گرا، اصلاح‌طلبان اسلام‌گرا و حتی عمل‌گرایان اسلام‌گرا را که در چهار دهه‌ اخیر حذف شده‌اند کنار بگذارید و بعد ببینید چه تصوری از دولت، جامعه و تمدن اسلامی باقی می‌ماند. آنچه از دولت باقی می‌ماند حکومتی است تمامیت‌خواه، مبتنی بر اجرای شریعت، گسترش‌طلب و مدعی مدیریت جهانی. جامعه‌ اسلامی همانا جامعه قبرستانی و مرگ و ماتم‌زده‌ طالبانی و داعشی است که اسلام‌گرایان شیعه آرزویش را دارند اما مردم ایران چهار دهه است در برابر آن مقاومت کرده‌اند. تمدن اسلامی هم همانا خلافت اسلامی جهانی است چون اسلام‌گرایان هیچ نشانه‌ای از تمدن‌سازی  به جز بریدن سر و سنگسار عرضه نکرده‌اند. دستاوردهای تمدن اسلامی را امروز در سوریه و یمن و عراق و لبنان و افغانستان می‌توان مشاهده کرد. اسلام‌گرایان شیعه و سنی، هر دو، در این دستاوردها سهم دارند.

اگر فکر می‌کنید حجاب اجباری همین است که اکنون در ایران اجرا می‌شود و محدودیت‌ها بیشتر نخواهد شد اشتباه می‌کنید. حکومت تا همه‌ زنان و دختران را در چادر سیاه و مقنعه نبیند آرام نمی‌گیرد و بعد از آن جنگ میان چادر و مقنعه و چادر سیاه و پوشیه به راه خواهد افتاد (جناح‌های دولت اسلامی داعشی). اسلامی کردن زنان هیچگاه متوقف نخواهد شد.

اگر اجرای احکام قضایی شریعت را همان چیزی می‌دانید که امروز در ایران اجرا می‌شود به خطا رفته‌اید. بخشی از این احکام به دلیل مصلحت روز و امکان قیام عمومی تعطیل است. وقتی جامعه اسلامی می‌شود که هر روز قطع دست و پا و انگشتان و بریدن سر و پرتاب کردن از بالای کوه و سنگسار در ملاء عام اجرا شود. شهروند جامعه، دولت و تمدن اسلامی فرد تابع ولی فقیه است که اگر جمله‌ای در نقد یکی از تصمیمات نظام بگوید از حقوق سیاسی و اجتماعی‌اش محروم می‌شود حتی اگر پسر ایدئولوگ جمهوری اسلامی باشد. جامعه‌ اسلامی همان جامعه‌‌ توده‌واری است که تنها با ستایش دائمی از رهبر و حضور در مراسم مذهبی هویت پیدا می‌کند. هویج‌ها و چماق‌های حکومت نتوانسته این امور را محقق سازد.     

سیاست‌ها و برنامه‌ها

سیاست‌ها و برنامه‌های تاسیس جامعه‌ و تمدن اسلامی توسط دولت اسلامی شکل گرفته است. با روی کار آمدن رئیسی (به زعم ولایت‌مداران) در متن «گام دوم» خامنه‌ای، الگوی ایرانی‌ـ‌‌اسلامی پیشرفت و سیاست‌های کلی نظام که توسط مجمع تشخیص مصلحت تنظیم شده و به تایید خامنه‌ای رسیده، عرضه شده‌اند. اسلام‌گرایان چون معتقدند اسلام برای همه‌‌ ابعاد زندگی مردم حکم و برنامه دارد این برنامه‌ها را تنظیم و عرضه کرده‌اند. چهل سال مدت اندکی برای تنظیم و عرضه‌ این برنامه‌ها نبوده است. اسلام‌گرایان شیعه امروز به صراحت می‌گویند که مشکل در فقدان برنامه برای دولت و جامعه و تمدن اسلامی نیست؛ مشکل در اجراست که قرار است دولت رئیسی آن را حل کند. کسانی که می‌خواهند این برنامه‌ها را بدانند کافی است سخنان خامنه‌ای را مرور کنند. الگو‌های محقق‌شده‌ خامنه‌ای برای جامعه‌ اسلامی سبک زندگی روحانیت شیعه، برای دولت اسلامی، داعش و طالبان و برای تمدن اسلامی حکومت اتحاد جماهیر شوروی و چین مائو است.

چشم‌انداز آینده‌ ایران

با در نظر گرفتن روندهای اسلامی شدن در چهار دهه‌ گذشته و نتایج آن‌ها و نیز سیاست‌ها و برنامه‌هایی که عرضه شده اما اجرا نشده می‌توان آینده‌ ایرانِ تحت جمهوری اسلامی را چنین ترسیم کرد:

۱. ادامه‌ تخریب محیط زیست تا حدی که جمعیت شهرها نیز همانند سی هزار روستای کشور به جمع‌آوری آب از چشمه‌ها در مناطق دوردست روی می‌آورند. این امر از هم‌اکنون در برخی استان‌ها حتی استان‌های کوهستانی که طبعا نباید مشکل کم‌آبی داشته باشند آغاز شده است. نشست شهرها، خشک شدن رودخانه‌ها و تالاب‌ها و دریاچه‌های بیشتر، سقوط سریع سطح جنگل‌ها و بی آب و علف شدن دشت‌های کشور بارزتر و بارزتر خواهد شد. دام‌های کشور بیش از پیش به واردات مواد غذایی وابسته شده و در شرایط کمبود (مثل امروز) حتی دام‌های باردار به کشتارگاه سپرده خواهند شد.

۲. فرار مغزها، نیروهای ماهر و سرمایه بیش از امروز تشدید خواهد شد. بحران پزشک متخصص از همین امروز در کشور پدید آمده است. پرستاران در حال استعفا و خروج از کشور هستند. سرمایه‌ها به حساب‌های بانکی و املاک در کشورهای همسایه و اروپا و آمریکای شمالی منتقل می‌شوند. جامعه در این شرایط هرچه ضعیف‌تر می‌شود تا دولت بتواند قدرت قاهره‌اش را به نمایش گذارده و اعمال کند. جامعه‌ ضعیف می‌تواند ریاست‌جمهوری یک طلبه‌ شش کلاس درس خوانده را تحمل کند.

۳. میراث تمدن ایرانی نه‌تنها به کار این دولت و جامعه و تمدنی نمی‌آید بلکه خطرناک است. این میراث مثل چهل سال گذشته به حال خود رها می‌شود تا به سرعت از میان برود. آنچه مانده برخلاف آتشکده‌های دوران ساسانی قابل تبدیل شدن به مسجد نیست و از این جهت حتی بنای آن‌ها کاربرد چندانی برای جامعه و تمدن اسلامی ندارد.

۴. خامنه‌ای در چهل سال گذشته در صدها سخنرانی و فتوا چگونگی مهندسی اجتماعی و فرهنگی جامعه و خروجی آن را ترسیم کرده است. اسلام‌گرایان از گفتن آنچه می‌خواهند ابایی ندارند. مشکل از مخاطبان آن‌هاست که سخنانشان را جدی نمی‌گیرند. جامعه بسته‌تر و ماتم‌زده‌تر و عبوس‌تر و افسرده‌تر خواهد شد.

۵. چشم‌انداز وضع معیشتی جامعه همانا شعب ابی طالب است. مردم به‌تدریج با شیر و گوشت و میوه خداحافظی کرده و دارند می‌کنند. دولت برای آن‌ها به اندازه‌ کافی گندم و روغن و شکر وارد می‌کند تا کسی گرسنه (به معنای حداقلی آن) شب را به صبح نرساند.

۶. در نتیجه‌ تنش با غرب و همسایگان، ایران منزوی‌تر و منزوی‌تر خواهد شد و دوستانش در دنیا کشورها و گروه‌هایی خواهند بود که منابع آن را می‌خواهند. مرزهای کشور برای معاملات و سفر قشر حاکم باز خواهند ماند اما مردم کوچه و بازار توان مسافرت به خارج را کاملا از دست خواهند داد. آن‌ها تنها مستحق سفر «حلال» به سوریه و عراق و عربستان سعودی برای زیارت و حج خواهند بود.

در نتیجه دولت، جامعه و تمدن اسلامی در صحرایی خشک، با جیره‌بندی آب و برق و مستمری دولتی برای ده‌ها میلیون نفر در حد بخور و نمیر در ایران و مناطق تحت نفوذ آن (یمن و سوریه و عراق و لبنان که آن‌ها نیز به همان سمت دارند می‌روند) تاسیس و تحکیم خواهد شد. نیروهای بسیجی اما با شدت و حدت احکام شرع را در ملاء عام اجرا خواهند کرد. اگر می‌خواهید به ویدیوهایی چنین تمدن و جامعه و دولت اسلامی‌ای نگاه کنید به تصاویر مربوط به عراق و سوریه در دوران حکومت داعش سری بزنید.   

اگر شلاق زدن، قطع اجزای بدن و اعدام‌های خیابانی، اسیدپاشی، ترور مخالفان و منتقدان، کشتار زندانیان، شکنجه و اعتراف‌گیری، گشت ارشاد، کتک‌زدن زنان بدحجاب، گزینش ایدئولوژیک و تخصیص همه‌‌ منابع ثروت و منزلت و قدرت به قشر حاکم هنوز در داخل نتوانسته جامعه‌ اسلامی ایجاد کند و تروریسم، برنامه‌های موشکی و هسته‌ای، حضور نظامی در چهار کشور و ارسال سلاح به ده‌ها کشور نتوانسته تمدن اسلامی را بنا بگذارد باید دید مقام‌ها چه خواب‌هایی برای ایران و دنیا دیده‌اند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه