ریشه وسواس ما به رصد آنلاین آدم‌هایی که دوست نداریم چیست؟

بیشتر افراد می خواهند بهترین چهره خود را به نمایش بگذارند و رسانه‌های اجتماعی این فشار را مضاعف کرده‌ است

مدارهای عصبی در مغز که هنگام احساس نفرت فعال می‌شوند، همان مدارهایی‌اند که زمان عاشق شدن فرد نیز فعال می‌شوندـAlex Green from Pexels

لورا جانسون، ۲۸ ساله، در اینستاگرام می‌چرخد. همین‌ که با بی‌حالی چهره‌های پوزخند‌زننده و لب‌های غنچه‌شده‌ای را نگاه می‌کند که از پس صفحه نمایش به او خیره شده‌اند، با پست یک آدم‌ معروف اینستاگرامی روبه‌رو می‌شود که از او بدش می‌آید. بعد روی پروفایل آن فرد کلیک می‌کند. او اذعان می‌کند: «من قبلا از او خوشم می‌آمد، اما اکنون برایم واقعا آزار‌دهنده است. می‌توانم او را آنفالو کنم، اما عادتم شده است که پروفایلش را چک کنم.» لورا همچنین اعتراف می‌کند که برای سرگرمی و غیبت‌ در چت‌های گروهی با دوستانش، از برخی «پست»‌های آن فرد عکس گرفته است.

لورا یکی از شمار فزاینده‌ای از ما آدم‌ها است که به «رصد آنلاین همراه با حس نفرت» اعتراف می‌کند. این بدان معنا است که به‌‌رغم احساس بد یا بیزاری نسبت به یک فرد، احوال شخصی او را آنلاین رصد می‌کنیم و با آن درگیر می‌شویم. این فقط مختص افرادی نیست که در معرض دید عموم قرار دارند، یا آن‌هایی که در اوج همه‌گیری به دبی سفر کردند [و عکس‌هایش را در رسانه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشتند] حتی ما آدم‌های معمولی نیز ممکن است متوجه شویم که بعضی‌ها دارند احوال ما را آنلاین مخفیانه و توام با بیزاری رصد می‌کنند.

توماس لینگ ۲۹ ساله، که کارش تولید محتوا برای رسانه‌های اجتماعی است، می‌گوید یکی از دوستان سابقش را در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کند و هر وقت با پستی از او روبه‌رو می‌شود، از آن بدش می‌آيد. او می‌گوید: «این یک نوع اثر درمانی دارد. کاری است که وقتی کارهایم را پشت گوش می‌اندازم، انجام می‌دهم. اما بعد از آن دیگر احساس خوبی ندارم.»

لورا و توماس هر دو اعتراف می‌کنند که این رفتار تا حدودی از حسادت ناشی می‌شود. توماس توضیح می‌دهد: «اقرار می‌کنم از دیدن بدبختی کسی که دوستش ندارم، لذت می‌برم. اما بیشتر به دنبال کردن آنلاین افراد موفق‌تر وسواس دارم. آدم موفقی که از او متنفرم، بیشتر مرا کنجکاو می‌کند که بدانم در چه حالی است.»

به گفته سالی بیکر، روان‌درمانگر، ما از این نوع کنجکاوی لذت می‌بریم، زیرا احساس‌ نفرت و عشق در مغز ارتباطی ناگسستنی دارند. او توضیح می‌دهد: «مغز اساسا هیچ تفاوتی بین آن‌ها نمی‌گذارد. وقتی به موضوعی توجه زیادی می‌کنیم، باعث ترشح اکسی‌توسین، سروتونین و دوپامین می‌شود. هورمون‌های خوب هنگامی آزاد می‌شوند که فارغ از انگیزه‌تان، از نظر عاطفی با کسی درگیر شوید. این وضعیت به این پاسخ هیجانی و پنهان در افراد منجر می‌شود.»

پژوهش سال ۲۰۰۸ پروفسور سمیر زکی در مورد رفتار انسان تایید می‌کند که مدارهای عصبی در مغز که هنگام احساس نفرت فعال می‌شوند، همان مدارهایی‌اند که زمان عاشق شدن فرد نیز فعال می‌شوند. این امر توضیح‌‌دهنده رفتارهای وسواسی آن دسته از آدم‌ها است که ضمن نفرت از کسی، او را وسواس‌گونه آنلاین رصد می‌کنند.

این چرخه منفی ممکن است در دوران قرنطینه جذابیت بیشتری داشته باشد، زیرا ما ناگهان خود را محصور در خانه‌ یافتیم، و فقط صفحه‌نمایش‌ها راه معاشرت‌ بود. طبق یک نظرسنجی که گلوبال‌وب‌ایندکس انجام داده است، استفاده از رسانه‌های اجتماعی در ژوییه سال ۲۰۱۹ در مقایسه با ژوییه ۲۰۱۰، حدود ۱۰.۵ درصد افزایش داشت. ۴۶ درصد از زنان و ۴۱ درصد از مردان گفتند که طی این مدت در دوران همه‌گیری، زمان بیشتری را در شبکه‌های اجتماعی گذرانده‌اند.

رسانه‌های اجتماعی علاوه بر تبدیل شدن راهی ضروری برای ارتباط از راه دور، در دوران قرنطینه به منبع اصلی سرگرمی نیز بدل شدند. محبوبیت ناگهانی تیک‌تاک در سال گذشته (در سه ماهه اول سال ۲۰۲۰، این برنامه ۳۱۵ میلیون بار دانلود شد) شاهدی بر این مدعا است. در آن مدت، چرخ زدن از سر علافی در شبکه‌های اجتماعی کاری بود که بسیاری از ما برای رهایی از روزمرگی زندگی انجام دادیم.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

گریس برازیر، ۲۶ ساله، هنگام قرنطینه اول بیش از حد معمول با موبایلش وقت گذراند. مانند لورا او نیز لذت می‌برد دشواری‌های زندگی دوستان سابق و دوست‌پسر‌های سابقش را مخفیانه ببیند. او اعتراف می‌کند که لذت ناشی از دیدن شوربختی‌های دیگران، او را روزهای متمادی با گوشی موبایلش مشغول کرده بود. او می‌گوید: «مردم شروع کردند به این که بخش بیشتری از زندگی خود را آنلاین به اشتراک بگذارند. من هم شروع کردم ببینم که چه کسی از دوست‌پسرش جواب رد گرفته است، یا چه کسی کچل شده است. سر این کار وسواس پیدا کردم. دیدن این‌که آدم‌هایی که با آنها آبم به یک جو نرفته است وضع بدی دارند، یک جور تقویت اعتماد‌به‌نفسم بود.»

اما هنگامی که قرنطینه به درازا کشید و گریس از کارش در صنعت طراحی داخلی بیکار شد، رویکردش به رسانه‌های اجتماعی عوض شد. او می‌افزاید: «شروع به جست‌وجوی همکلاسی‌های سابق کردم که می‌دانستم زندگی‌های کاملا مرفهی دارند.  ابتدا فقط کنجکاوی بود، سپس به رصد آنلاین همراه با حس نفرت بدل شد. یکی از دخترهایی که با او به مدرسه می‌رفتم، به بازیگری آینده‌دار تبدیل شده است. او در دوران قرنطینه نقش مهمی برای بازی در یک برنامه تلویزیونی دریافت کرد. دیدم که نسبت به او احساس حسادت دارم. هر روز اینستاگرام او را برای اطلاع از آخرین احوال و خبرهای زندگی شگفت‌انگیزش نگاه می‌کردم، و هر بار هم حالم بدتر می‌شد. ناگهان در مقایسه خود با او احساس حقارت کردم.»

شارلوت شریدان، که استراتژیست بازاریابی دیجیتال است، این پدیده را با چشم‌وهم‌چشمی مقایسه می‌کند. او می‌گوید: «قبل از رسانه‌های اجتماعی، مهم این بود که همسایه‌ها درباره شما چه فکر می‌کنند و این‌که بیرون خانه زیبا به نظر برسید. اکنون چشم‌وهم‌چشمی تقریبا با هر کسی است که او را می‌شناسید. دیگر فقط نمای بیرونی خانه شما نیست که مهم است، بلکه همه جنبه‌های زندگی‌تان اهمیت یافته است. این که چگونه پدر یا مادری هستید، چطور لباس می‌پوشید، و هر چیزی که از آن خاطره آنلاین می‌سازید.»

بیشتر ما می‌خواهیم بهترین چهره خود را به جهان ارائه دهیم، و رسانه‌های اجتماعی این فشار را مضاعف کرده‌ است.

شریدان می‌گوید: «می‌گویند مقایسه خود با دیگران دزد شادی است. این گفته با وجود رسانه‌های اجتماعی، حتی بیش از پیش صادق است.»

دکتر مارتین فار، مدرس ارشد تاریخ معاصر بریتانیا در دانشگاه نیوکاسل، می‌گوید: «اگرچه رصد آنلاین همراه با حس نفرت در عصر دیجیتال پدیده‌ای به‌نسبت جدید است، اما سابقه رصد زندگی آدم‌هایی که افراد از آن‌ها نفرت دارند، به پیش از رسانه‌های اجتماعی می‌رسد.»

«روزنامه‌ها، سپس رادیو، سپس تلویزیون، و حالا اینترنت این امکان را برای فرد فراهم می‌کند که به‌نوعی با شخص دیگری که او را نمی‌شناسد و در واقع، هرگز ملاقات نخواهد کرد، رابطه برقرار کند. «نامه‌های انتقادی حاوی ایده‌های عجیب‌» برای چهره‌های عمومی امری شناخته شده بود و دور ریختن چنان نامه‌هایی با محتوای زننده بخشی عادی از کار سردبیران صفحات نامه‌های روزنامه‌ها  بود.»

دکتر فار می‌گوید اکنون تفاوت در این است که افراد می‌توانند بدون ‌زحمت چندانی مستقیم دیگران را با نفرت خود هدف بگیرند. دیگر نیازی نیست به مغازه بروید و یک مجله زرد بخرید تا از خواندن خبر خرابکاری شخصیتی که از او تنفر دارید، لذت ببرید. برای این کار فقط کافی است گوشی موبایل خود را بردارید.

او می‌گوید: «در قرن بیست‌و‌یکم، می‌توانید در سکوت و خفا احوال مردم را با حس عشق و نفرت رصد کنید، و بدون هیچ پیامدی، از هر جنبه‌ای که از آنها که بدتان می‌آید، لذت ببرید. این وضعیت، رصد آنلاین همراه با نفرت را به کاری سهل تبدیل می‌کند.»

به گفته دکتر فار، با توجه به الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی که پست‌های حاوی محتوای احساسی یا هیجانی را برجسته می‌کند، اگر شخصی که از او متنفرید یک شخصیت عمومی باشد که بخواهد با به‌اشتراک‌گذاری محتوای به‌عمد تحریک‌آمیز، خودشیفتگی‌اش را ارضا کند و هورمون دوپامین بیشتری در مغزش ترشح شود، آنگاه رصد آنلاین احوالش آن رفتار را بیشتر تشویق می‌کند. او می‌افزاید: «بحث‌هایی که در فضای آنلاین صورت می‌گیرد، به طرز فزاینده‌ای قطبی شده است. برای آن بخش از چهره‌های عمومی که از ادب بهره کمتری دارند، مدت‌ها است که انتشار محتوایی که حس «نفرت» برانگیزد، مایه لذت‌ بوده است. ارسال پست‌های تحریک‌کننده با برانگیختن حس نفرت در دیگران موجب می‌شود که بیشتر دیده شوند.»

با این حال، پیش از آن که شروع به «آنفالو» کردن کسانی کنید که در اینستاگرام و توییترتان با حسی از گناه، فقط برای تمسخر و غیبت از آن‌ها با دوستا‌نتان دنبال می‌کرده‌اید، به این حرف دکتر فار نیز توجه کنید که می‌گوید رصد آنلاین همراه با حس نفرت می‌تواند فوایدی نیز داشته باشد. او می‌گوید: «فکر می‌کنم این که در معرض نظرها و مواضعی قرار بگیریم که با آن موافق نیستیم، امر مطلوبی است. دریچه‌ای اصلاحی است بر زندگی در «حباب بسته‌ای» که رسانه‌های اجتماعی می‌تواند ترغیب کند و در نتیجه، به تکثیر اطلاعات نادرست و اخبار جعلی کمک کند. در هر موضوعی، نظرهای مختلفی وجود دارد و باید از آنها آگاهی داشت، نه این که تظاهر کنید یا آرزو کنید که این‌گونه نیست.»

بیکر با این نظر موافق است که رصد آنلاین همراه با حس نفرت، لزوما بد یا حتی ناسالم نیست. کاملا انسانی است که بخواهیم خود را با اطرافیانمان مقایسه کنیم. اما می‌گوید باید مراقب باشیم که چقدر داریم این کار را انجام می‌دهیم. وقتی به یک رفتار وسواسی بدل ‌شود و مداوم آن را نشخوار ‌کنید و تمام نفرت خود را متوجه تنها چند نفر ‌کنید، مسئله‌ساز می‌شود.

او می‌گوید: «رصد آنلاین همراه با حس نفرت یک رفتار کاملا طبیعی و قابل درک است، اما تفاوت است بین شخصی که احوال دیگری را مختصر و گذرا رصد می‌کند، درون خود احساس غرور و خوشبختی می‌کند و سپس، ذهنش را به جنبه‌های مختلف زندگی خودش معطوف می‌کند، با کسی که روزها و ساعت‌های طولانی را برای پاسخ به برخی احساساتش، صرف چرخیدن در شبکه‌های اجتماعی می‌کند.»

انجام این کار، گویای مشکلات عمیق‌تر در وجود خودمان است. بیکر می‌گوید: «متنفر بودن از چیزی انتزاعی، مانند شخصی که قبلا می‌شناختید، آسان‌تر است از تشخیص وجود یک کمبود در وجود خودتان. اگر احساس می‌کنید دارید به شکلی مازوخیستی و خود‌حقیر‌پندارانه احوال آنلاین دیگران را رصد می‌کنید، گویای آن است که ارزش اندکی برای خود قائل‌اید. این کار افکار منفی و قضاوت منفی درباره خودتان را تقویت می‌کند.»

در دوران همه‌گیری که از دوستان و خانواده جدا افتاده‌ایم، و شاید برای بسیاری‌ از ما بدترین بحران زندگی‌مان بوده باشد، حضور در رسانه‌های اجتماعی ممکن است ابزاری برای تسلای خاطر فراهم کرده باشد. اما از سوی دیگر، ابزاری را هم فراهم می‌کند که با گشت‌زنی آنلاین در اینستاگرام و توییتر، زندگی دیگران را با خود مقایسه کنیم و احساس ناخوشی کنیم. به نظر می‌رسد مرز بسیار باریکی بین  این دو نوع استفاده از شبکه‌های اجتماعی وجود داشته باشد. 

بیکر می‌گوید، گاهی تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که خود را از این فضا دور کنیم. «باید بتوانید تلفن خود را کنار بگذارید، بلند شوید و از آن دور شوید. نقطه مقابل رصد آنلاین همراه با حس نفرت، رصد آنلاین همراه با عشق نیست، بلکه بی‌تفاوتی محض است.»

© The Independent

بیشتر از زندگی