موسیقی افغانستان در یک سال اخیر چند تن از بهترین نواپردازان و خوانندگان خود را از دست داده که آخرین آنها «پیکر سلطان» یا «افسانه نوابی» است. خوانندهای که به همراه گروهی دیگر از خوانندگان زن، در سالهای مخالفتهای سفتوسخت با خوانندگی زنان، توانست در زمره سنتشکنانی قرار گیرد که با شجاعت و خطرپذیری بالا، وارد این صحنه شدند.
درست در زمانی که جامعه سنتی افغانستان در تضاد با این گونه فعالیتها بود، او و برخی دیگر از همنسلانش توانستند سدهای سنت ستبر مخالفت با فعالیتهای موسیقایی زنان را بشکنند و به آن سوی دیوار ممنوعیتها راه بگشایند.
همین نگاه، یکی دو دهه قبلتر از آن در جامعه سنتزده ایرانی نیز بروز و ظهور داشت و با ورود نسلی از خوانندگان زن چون قمر و بعدها مرضیه و دلکش، فضا آرامآرام بهسمت جامعهپذیری فعالیتهای موسیقایی و بهخصوص تکخوانی زنان سوق پیدا کرد؛ اگرچه پس از انقلاب آن محدودیتها دوباره بازگشتند.
ورود به رادیو و فعالیتهای گسترده در دورهای کوتاه
آنگونه که نذیره کریمی، روزنامهنگار افغان، در کانال یوتیوب خود از زندگی افسانه خبر داده است، استعداد افسانه در خوانندگی از همان سالهای اولیه و در مکتبخانه (دوره ابتدایی) بروز پیدا کرد و او از همانجا شروع به خواندن کرد، در سالهایی که هنوز افق جنگ ظهور پیدا نکرده بود.
استاد خیال که برخی از بهترین آهنگهای افسانه را ساخته است، در گفتوگویی با تلویزیون امید ۲۴، از استعداد بالای افسانه در فهم موسیقی و خواندن سخن گفت و اضافه کرد که افسانه از سال ۱۳۵۶ به رادیو و تلویزیون افغانستان پیوست و در همین مدت کوتاه توانست دهها ترانه و تصنیف، ازجمله برخی از ساختههای او (استاد خیال مشعل) را بخواند. با توجه به مرگ افسانه نوابی در سن ۷۰ سالگی، میتوان حدس زد که او در سنین ۲۵ تا ۳۰ سالگی، فرصت ارائه آثارش را داشته است.
در کنار افسانه، دیگر زنان خواننده چون آزاده و پروین هم به این جمع پیوستند. دیماه ۱۳۵۸ و با حمله شوروی به افغانستان و سپس جنگهای داخلی و بگیروببندها و سقوط دولت نجیبالله و اعدامش در سال ۱۳۷۵ و سیطره طالبان بر افغانستان، عملا فرصت هر گونه فعالیتی از زنان خواننده ستانده شد و آنها همراه گروهی دیگر از خوانندگان و فعالان موسیقی، به کوچ اجباری به دیگر کشورها تن دادند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
افسانه نوابی هم به آلمان کوچ کرد و طبیعی است با جمعیت محدود افغانهای مقیم آلمان، امکان فعالیت همانند گذشته فراهم نبود؛ بنابراین بخش عمده فعالیت افسانه به اجرای برنامه در اجتماعهای افغانستانیهای مقیم آلمان یا برخی عروسیها گذشت و میتوان گفت او با وجود صدای مثالزدنیاش، در سه دهه پایانی عمر، بهجای ارائه کارهای تازه، تنها به اجرای آثار گذشته خودش پرداخت، آثاری که خاطرات خوش آنها در ذهن و ضمیر مردمان افغانستان نقش بسته است.
ازجمله اجراهای او که به تازگی و بعد از درگذشتش در فضای مجازی قرار گرفته و شاید از معدود اجراهای خارج از کشور او باشد، ترانه «فراق وطن» است که ۲۰ سال پیش از مرگش در یک مجلس عروسی بههمراه یک ارگ و با ارکستری ساده اجرا کرده است، ترانهای که اصل آن، برداشتی از یک ترانه معروف هندی است.
زندگی در محیطی غیرحرفهای که جریان تولید هنری در آن پیوسته و مداوم نباشد، به مرور هنرمند را از خلاقیت باز میدارد. تبعات و نگرانیهای حضور در یک کشور بیگانه هم بر ذهن و ضمیر هنرمند اثری مضاعف برجای مینهد و نهایت فعالیت او، تکرار کارهایی میشود که پیش از این ارائه کرده بود.
این ماجرا بر مردمان افغانستان و بهخصوص زنان افغان، آسیبهای بیشتری وارد آورد. اخبار نگرانکننده ناامنیها و کشتوکشتار جنگهای داخلی که هر روز و تا به همین امروز از این کشور به گوش میرسد، سبب شد تا روح حساس هنرمندی همانند افسانه نوابی، آزردهتر و آسیب آن، افزونتر باشد.
صدایی ظریف و تاثیرگذار
در دو هفتهای که از درگذشت افسانه (۱۴ مارس) سپری شد ، برخی از ترانههای گذشته او روی شبکههای مجازی قرار گرفت. از جمله ترانههایی که او خوانده و استادش خیال هم به آن اشاره کرده است، ترانه «حال که افسانه شدم میروی» است که در سالهای قبل از انقلاب هم شهرتی بسزا پیدا کرد و برخی از خوانندگان ایرانی نیز این ترانه را بازخوانی کردند.
به نظر میرسد افسانه در سالهای جوانی و تا قبل از مهاجرت، سخت تحت تاثیر خوانندگان هندی قرار داشت و این البته امر غریبی نیست، چراکه موسیقی هند ازجمله موسیقیهای قدرتمندی است که بر موسیقی بسیاری از کشورهای همجوار خود تاثیر گذاشته و میگذارد و حتی موسیقی بلوچستان ایران را نیز میتوان شاخهای از آن موسیقی بهشمار آورد.
ترانه «دستمالدوزی» او با همراهی سازهای سنتی افغان که ویدیویی از آن هم در فضای مجازی دستبهدست میشود، نمونهای از کارهایی است که او در سالهای اوج فعالیت خود در موسیقی افغانستان انجام داده بود.
با وجود تمام محدودیتهایی که برای فعالیتهای موسیقی زنان در سنت مردمان این دیار وجود دارد، نسل تازه خوانندگان زن همانند آریانا سعید و دیگران سعی کردند تا با حضور در بطن تحولات افغانستان، مشعل خوانندگی زنان را روشن نگه دارند. به گفته احمد سرمست، مدیر موسسه موسیقی ملی، هم اکنون در میان ۲۰۰ دانشجوی موسیقی، بیش از ۶۵ دختر نیز به درس و مشق موسیقی سرگرمآند و این یعنی نویدی برای آینده فعالیتهای موسیقایی زنان افغان.