گسترش خشونت: استراتژی و تاکتیک طالبان

طالبان از گسترش بی‌اعتمادی مردم به دولت افغانستان سود می‌برد

انفجارهای اخیر در کابل نیز نشان می‌دهد که گروه طالبان رویه تهاجمی گذشته خود را حفظ کرده است-WAKIL KOHSAR / AFP

گروه طالبان علیه دولت قانونی افغانستان فعالیت مسلحانه می‌کند و با هدف فشار آوردن بر دولت‌ مستقر در کابل، ناامنی ایجاد می‌کند، در مناطق مسکونی بمب کار می‌گذارد و ترور می‌کند. طالبان، غیرنظامیان را هدف قرار می‌دهد و با ترور و وحشت، شرایط زندگی را برای شهروندان و غیرنظامیان دشوار می‌کند.

در چنین شرایطی، سؤال این است که چگونه چنین گروهی در معادلات سیاسی ملی، منطقه‌ای و حتی بین‌المللی حاضر می‌شود و طرف مذاکره قرار می‌گیرد؟ گروه طالبان در حال مذاکره با دولت افغانستان در قطر است و پیش از آن هم آمریکا با طالبان در دوحه، مذاکره و توافق کرده بود. طالبان وعده داد که رویکردهای خود را تغییر خواهد داد اما به‌رغم در جریان بودن مذاکرات صلح، همچنان حملات بی‌شمار این گروه علیه غیرنظامیان را شاهد هستیم.

واقعیت این است که طالبان با خشونت و جنگ، خود را به‌عنوان یک بازیگر قدرتمند بر معادلات افغانستان تحمیل کرده است. حکومت طالبان که در فاصله سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر افغانستان حاکم بود، در پی حمله آمریکا سرنگون شد و طالبان به بیابان‌ها و کوه‌ها پناه بردند. اما بعد، اندک‌اندک مناطق بیشتری را در اختیار گرفتند و مناطق تحت تصرف خود را روزبه‌روز و سال‌به‌سال گسترش دادند.

نیروهای تحت رهبری آمریکا و ناتو در ابتدا تلاش کردند تا طالبان را از نظر نظامی شکست دهند ولی بعد از چندین سال مشخص شد که طالبان با تکیه بر راهبرد نظامی، قابل‌حذف نیست. از طرف دیگر، ناتوانی دولت افغانستان در گسترش حاکمیت خود بر سراسر کشور و رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم باعث شد تا طالبان به‌تدریج قدرت و نفوذ بیشتری به دست آورد. چنین وضعیتی، اندک‌اندک در سطح ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی این اندیشه را تقویت کرد که طالبان قابل‌حذف نیست و بخش‌هایی از مردم افغانستان را نمایندگی می‌کند و یا دست‌کم در مناطق مهمی از افغانستان، دارای قدرت و نفوذی است که نمی‌شود آن را نادیده گرفت.

چنین وضعیتی باعث شد که نخست دولت دونالد ترامپ و سپس دولت افغانستان، با میانجی‌گری قطر، با طالبان وارد مذاکره شوند. دولت دونالد ترامپ حتی با طالبان یک توافق امضا کرد اما به نظر نمی‌رسد که دولت جو بایدن، رئیس‌جمهوری جدید آمریکا نیز قادر به ایجاد یک تغییر راهبردی و تاثیرگذار در نگاه آمریکا به طالبان باشد.

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی دولت بایدن، اعلام کرده بود که آمریکا، توافق ۲۰۲۰ با طالبان را موردبررسی قرار می‌دهد. شاید مهمترین دلیل برای بازنگری توافق، پایبند نبودن گروه طالبان به مفاد همین توافقنامه باشد. مهمترین اصول این توافق، ایجاد آتش‌بس و کمک به ادامه روند دیپلماسی برای حل اختلافات طالبان با دولت مرکزی افغانستان عنوان شده؛ اصلی که طالبان به دفعات به آن بی‌توجه بوده است. این گروه حتی در حین مذاکرات، برای این که دولت افغانستان را زیر فشار بگذارد و در طول مذاکرات امتیازگیری کند، دست از خشونت برنداشته و حتی آن را گسترش هم داده است.

برخی استدلال می‌کنند که هدف از مذاکره با طالبان، تلاش برای جداسازی آن‌ها از تروریسم است؛ اما برخی دیگر معتقدند تا زمانی که تغییر ماهیت این گروه‌ مسجل نشود و از فعالیت‌های تروریستی دست برندارند،‌ گفت‌و‌گو و مذاکره با آنان، تنها باعث اعطای مشروعیت بیشتر به این گروه می‌شود و دست دولت‌ مرکزی افغانستان را برای مبارزه با آن‌ها می‌بندد.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

انفجارهای اخیر در کابل نیز نشان می‌دهد که گروه طالبان رویه تهاجمی گذشته خود را حفظ کرده است. به نظر می‌رسد طالبان نه تنها خود را در ارتباط با روند مذاکرات افغانستان در موقعیتی قدرتمند می‌بیند، بلکه حاضر به تغییر رفتار گذشته خود هم نیست. طالبان نه تنها خود را نسبت به دولت افغانستان در موقعیت بهتری ارزیابی می‌کند، بلکه بر این باور است که ادامه حملات نظامی و بمب‌گذاری‌ها و خشونت‌ها می‌تواند دولت افغانستان را بیش از گذشته زیر فشار بگذارد. انفجارهای پیاپی در کابل و بقیه شهرهای افغانستان، دولت و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آن را نسبت به طالبان، در موقعیتی ضعیفتر نشان می‌دهد.

انفجارها و بمب‌گذاری‌ها اگرچه باعث گسترش شهرت منفی طالبان می‌شود اما از طرف دیگر بی‌اعتمادی مردم به توانایی دولت و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی افغانستان برای برقراری امنیت را نیز افزایش می‌دهد. طالبان هم از گسترش بی‌اعتمادی مردم به دولت سود می‌برد زیرا نتیجه این وضعیت، انتقال این پیام است که اگر مردم خواهان برقراری ثبات و امنیت هستند، تنها راه‌حل آن، تن دادن به شرایط طالبان در مذاکرات صلح و حضور طالبان در حکومت و برقراری نوع حکومت موردنظر طالبان است.

نکته مهم در این میان این است که طالبان هرگز نشان ندادند که حاضرند در فرایند مذاکرات صلح، از نظریات بنیادگرایانه خود یا از خشونت، دست بردارد. رهبران و سخنگویان طالبان در بیشتر کنفرانس‌های خبری، همچنان خواهان تشکیل امارت اسلامی افغانستان و حاکم کردن برداشت‌های بنیادگرایانه خود از اسلام و تدوین مقررات و قوانین بر اساس این دیدگاه‌های بنیادگرایانه هستند. در واقع طالبان در حال تحمیل خود بر مردم با استفاده از جنگ و خشونت و راهکارهایی مانند تهدید به بمب‌گذاری و انفجارهای بیشتر است. انتشار تصاویر زنان و کودکان کشته و مجروح شده در نتیجه بمب‌گذاری‌های جدید در کابل و شهرهای دیگر افغانستان، نشانگر آن است که طالبان عامدانه درصدد استفاده از تاکتیک انفجار و بمب‌گذاری و شیوع رعب و وحشت و همزمان، حضور در مذاکرات صلح است؛ نوعی باج‌گیری مذاکراتی به این معنا که اگر آمریکا و دولت افغانستان، خواسته‌ها و مطالبات طالبان را نپذیرند، این گروه آماده گسترش خشونت در افغانستان و حتی هدف قرار دادن بیشتر و خونین‌تر غیرنظامیان است. غیرنظامیان نیز، بی‌دفاع در برابر گسترش خشونت طالبان، نوعی ناتوانی دولت افغانستان را شاهد هستند. حتی خبرنگارانی که در سال‌های اخیر درصدد اطلاع‌رسانی درباره بمب‌گذاری‌ها و انفجارها بودند هم در ماه‌های اخیر بیش از هر موقع دیگر هدف قرار گرفته، ترور و کشته شده‌اند؛ به گونه‌ای که شمار قابل‌توجهی از خبرنگاران در حال ترک شغل یا حتی ترک افغانستان هستند.

در واقع، طالبان در حال استفاده از خشونت هم به‌عنوان تاکتیک و هم به عنوان استراتژی است. هدف هم بازگشت به قدرت در کابل است. ممکن است در ابتدا به اسم شراکت در قدرت باشد و در نهایت به احیای امارت اسلامی در افغانستان ختم شود.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه