رسانههای افغانستان از بازداشت حدود ۱۰ جاسوس چینی در شهر کابل خبردادهاند. این جاسوسان توسط نیروهای امنیتی افغانستان بازداشت شدهاند. از این افراد سلاح، مهمات و مواد انفجاری نیز به دست آمده است.
چند روز قبل تعدادی از رسانههای داخلی گزارش دادند که در پی درز اطلاعات محرمانه، مشخصات نزدیک به دو میلیون نفر از اعضای کادر حزب کمونیست چین افشا شده است. این مسئله باعث شد تا هویت تعدادی از جاسوسان چینی نیز افشا شود. دولت افغانستان نیز به سرعت این افراد را در کابل بازداشت کرد.
یک رسانه هندی در مورد بازداشت این افراد نوشته است که دولت افغانستان در جریان بازداشت جاسوسان چینی قرار گرفته و امرالله صالح، معاون اول ریاستجمهوری و رئیس امنیت ملی افغانستان، مسئول بررسی مسئله شده است. به نقل از این رسانه هندی، آقای صالح از دولت چین خواسته است تا از دولت افغانستان بابت فرستادن این جاسوسها عذرخواهی کند.
بازداشت این تعداد جاسوس یک کشور در افغانستان تا به حال سابقه نداشته است. گفته میشود کشور چین از افغانستان خواسته است تا این مسئله را مسکوت بگذارد؛ اما به نظر میرسد، رسانهها پیش از هرگونه اقدام دولت از مسئله باخبر شدهاند. اما سوال اساسی این است که جاسوسان چینی در افغانستان چه میکردند؟ چرا افغانستان برای چین این قدر مهم است که تعداد زیادی از جاسوسهای خود را به این کشور بفرستد؟ و مهمتر از همه چرا این افراد با خود مواد انفجاری داشتهاند؟
رسانهها نوشتهاند که جاسوسان چینی با میانجیگری سازمان اطلاعاتی آیاسآی پاکستان با شبکه حقانی مرتبط با گروه طالبان، رابطه برقرار کرده بودند. «لی یانگ یانگ»، نخستین جاسوسی بود که دهم دسامبر در منطقه حفاظت شده شیرپور کابل بازداشت شد. یانگ همراه با «شاهونگ» با رهبر گروه حقانی نیز دیدار کرده بودند. به احتمال زیاد جاسوسان چینی برای شبکه حقانی بمبهای خطرناک تهیه میکردند زیرا از آنان مواد منفجره از جمله پودر کتامین به دست آمده است که از آن بیشتر برای بیهوش کردن افراد استفاده میشود. این موضوع به این معنی است که این گروه جاسوسی، افرادی را هم پنهان میکردهاند.
مهمترین دلیل ایجاد رابطه میان چین و گروه طالبان، فشار بر امریکا است. مسلما دولت چین از همان آغاز، مخالف حضور و نفوذ بیش از حد امریکا در افغانستان بود؛ اما در آن زمان خطر حضور طالبان در افغانستان که میتوانست زمینه آشوب در منطقه پرتنش سینکیانگ را مهیا کند، دولت چین را متقاعد کرد که ضرورت مبارزه با طالبان در آن مقطع زمانی به نفع چین است.
پس از حضور داعش در افغانستان و سربازگیری آنها از میان اویغورهای چین که مخالف دولت این کشور هستند، چین ناگزیر شد تا از طالبان که اتفاقا با داعش به دشمنی برخاستند، حمایت کند. به این ترتیب، چین هم مانند روسیه، ایران و پاکستان وارد محور حمایت از طالبان شد. این حمایت برای چین دو منفعت داشت: اول این که طالبان میتوانستند بهعنوان نیروی نیابتی چینیها برضد منافع امریکا در افغانستان بجنگند. دوم این که چین از طریق طالبان میتوانست افراطیهای اویغور را در افغانستان از بین ببرد.
تعدادی از رسانهها در مورد حضور شبکه خطرناک جاسوسی چین در افغانستان گفتهاند که هدف عمده این شبکه، از بین بردن اویغورهای مخالف دولت چین است که در افغانستان حضور دارند. با این حال چین در کنار این هدف، برنامه گسترده دیگری را نیز مدنظر داشته است. سفرهای متعدد طالبان به چین و میزبانی این کشور از نشستهای مشترک طالبان با دیگر جناحهای درگیر در افغانستان، نشان میدهد که این کشور در پی تثبیت جایگاه قدرتمندتری در افغانستان است.
در کنار این مسئله نباید از رقابت هند و چین برای استیلای بیشتر بر منطقه نیز غافل ماند. چین و هند در حال حاضر رابطه پرتنشی دارند. هر دو کشور مایلند تا نفوذ گستردهتری در منطقه داشته باشند. رابطه با افغانستان نیز در این چارچوب است اما این رقابت متاسفانه به صورتی شکل گرفته است که یک کشور از دولت افغانستان و دیگری از مخالفان دولت افغانستان حمایت میکند. درنتیجه جنگ در افغانستان همچنان ادامه پیدا میکند.
به نظر میرسد شبکههای جاسوسی متعددی در افغانستان حضور دارند که برای منافع کشور خود، اوضاع را در افغانستان مدیریت کنند. اما نتیجه همه اینها، افزایش درگیری و جنگ در افغانستان است. همچنان که نگارنده در مقالههای قبلی خود اشاره کرد، بخش عمدهای از حوادث تروریستی در افغانستان بهخصوص کابل، ناشی از فعالیتهای سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی منطقه است.