شکار جادوگر در کوه‌های هارتز

یک ماهواره عظیم به ماموران آلمان شرقی امکان می‌داد مکالمات سراسر اروپا را شنود کنند

اسطوره‌های محلی می‌گویند این ناحیه‌ای است که جادوگران برای ملاقات با شیطان گردهم می‌آمدند-Matthias Bein / dpa / AFP

برای قدم زدن به جنگل‌های پوشیده از صنوبر در ناحیه «کلاوستال-زِلِرفِلد» در ارتفاعات «هارتز» شمال آلمان بروید و آن چه در زمینه صداهای محیط خواهید شنید، ناله چرخ‌ها و ماشین‌های حفاری است، یادآور آن که این منطقه با حفاری معادنش به وجود آمده است.  

میان سال‌های ۱۲۰۰ و أواخر ۱۹۰۰ این منطقه بزرگ‌ترین تولیدکننده نقره، آهن و روی در اروپا بود. جنگل‌های پوشیده از درخت صنوبر قرن‌ها پیش توسط معدنچیانی کاشته شد که متوجه قابلیت انعکاس صدای این نوع درخت شده بودند. ساقه درخت صنوبر در حین خم شدن صدایی می‌دهد که معدنچیان از آن برای ردیابی وحفاظت معادنشان استفاده می‌کردند. 

اما جنگل‌های صنوبر تنها یادآور تاریخچه این ناحیه نیست.  

در مرکز «کلاوستال-زلرفلد» شهر کوچک زیبایی است که اطراف یک کلیسای چوبی ساخته شده است. خانه‌هایی که با رنگ‌های شاد و تیرهایی از جنس درخت صنوبر ساخته شده‌اند و به سبک خانه‌های شیک اسکاندیناوی می‌مانند و به نظر می‌رسد بیشترشان سونا هم دارند. خارج از شهر، کوچه‌باغ‌ها به کناره یک نهر باریک منتهی می‌شوند که زمانی آب تخلیه شده از معادن در آن جاری بوده است. این‌ها همه بخشی از میراث یونسکو برای مدیریت آب معادن در شمال «هارتز» است که شامل مثلثی از نهرهایی است که قدمت آن‌ها به قرون وسطی برمی‌گردد. این راه‌آب‌ها به دست راهبان «سیسترسی» (یکی از فرقه‌های کاتولیک که زندگی خود را وقف عبادت و کار می‌کنند) ایجاد شده که صاحبان اولیه معادن این منطقه بوده‌اند.   

علامت‌های جالبی که به شکل درخت صنوبر ساخته شده‌اند به من می‌گویند که در حال عبور از نواحی تاریخی هستم که بسیاری از آن‌ها مرا به یاد شهرهای أرواح کالیفرنیا می‌اندازد: چرخ‌های بزرگ که آب را می‌چرخانند، کابین‌های قدیمی چوبی و در فضای باز میان جنگل، یک کاسه عظیم فلزی که زمانی در آن نقره گداخته می شد اما اکنون به عنوان یک فواره از آن استفاده می‌شود.   

تصمیم گرفتم برای هیجان بیشتر کوره‌راه «جادوگران» را انتخاب کنم که از میان پارک ملی هارتز می‌گذرد؛ ناحیه‌ای زیبا و وهم‌انگیز با درختان کهن درهم گره خورده، برکه‌های مه‌آلود و پرواز خفاش‌ها.    

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

طولی نمی‌کشد که دلم برای یک بیسکوییت نمکین آلمانی ضعف می‌رود – نه این که گرسنه باشم بلکه احتمالا راه را گم کرده‌ام و خرده‌های بیسکوییت راه خوبی برای این است که مطمئن شوم می‌توانم از طبیعتی که به یوهان ولفگانگ فن گوته برای نوشتن اثر معروفش «رنسانس» الهام داد، خارج شوم. این راه خروج به شکل علامت جادوگری سوار بر جاروی دسته‌بلند در مقابلم ظاهر شد که نماد این کوره‌راه است که از میان شهرک معدنی «تورف هاوس» گذشته و به قله «بروُکِن» مرتفع‌ترین کوه شمال آلمان ختم می‌شود.   

اسطوره‌های محلی می‌گویند این ناحیه‌ای است که جادوگران برای ملاقات با شیطان و توطئه‌های شیطانی‌شان گردهم می‌آمدند. خوشبختانه، نقشه‌های آن‌ها توسط «سین والبورگا»، راهبه‌ای در قرن هشتم خنثی می‌شد که همه‌ساله جشنواره بت‌پرستان (طبیعت‌پرستان) «شب والبورگیس» در ۳۰‌ آوریل به افتخار او برگزار می‌شود.  

این تنها راه یادآوری گذشته مملو از سحر و جادوی این منطقه نیست. این کوره راه با چند کلبه کوچک شروع می‌شود که روی آن‌ها تصاویر جادوگرانی که در حال پرواز از روی پشت بام‌هایشان هستند، نقش بسته است.  

دقایقی بعد در عمق جنگل هستم و سعی می‌کنم بفهمم جای پایی که در مقابلم می‌بینم متعلق به گوزن است یا نوعی پلنگ کوچک جنگلی که در برنامه حفاظت و اسکان وحوش به این منطقه آورده شده است. اگر این حیوان از میان مه به طرفم بجهد، قالب تهی خواهم کرد. 

پیش از آن که برای گردش به این ناحیه بیایم با دکتر فریدهارت نوُل، زمین‌شناس و کارشناس وحش این منطقه دیدار کرده بودم. دکتر نوُل گفت ارتفاعات هارتز میان خط حائلی است که زمانی آلمان شرقی را از آلمان غربی جدا می‌کرد. وجود مرز سخت حفاظت شده، موجب شده بود حیوانات از این منطقه دوری کنند، اما اکنون به طور منظم به این محل بازمی‌گردند. او پیش‌بینی می‌کند که به زودی بار دیگر گله‌های گرگ هم در ارتفاعات هارتز دیده شود. 

اما تنها روایت‌های جادوگران و حیات وحش نیست که پارک ملی هارتز را روی نقشه برجسته و جذاب می‌کند. مقصد من قله ۱۱۴۱ متری «بروکن» است که بعضی ساختمان‌هایش در سال‌های میان ۱۹۶۱ و ۱۹۸۹ محل اقامت و کار پست‌های شنود «استازی» (سرویس امنیتی آلمان شرقی) و ارتش شوروی بوده است. در آن هنگام این کوه منطقه ممنوعه و سخت حفاظت شده بود اما اکنون ابنیه آن تبدیل به هتل و موزه شده است.   

در موزه این منطقه از پلکانی مارپیچ بالا رفتم تا به گنبد رادار آن رسیدم که بر فرازش یک ماهواره عظیم مربوط به آن دوران به ماموران آلمان شرقی امکان می‌داد مکالمات سراسر اروپا را شنود کنند. یک سفر مجازی با چوب جارو بر فراز هارتز تغییرات چشمگیر فصلی را در این ارتفاعات نشانم داد.  

از کوه «بروکن» با سبک و سیاقی خوش با یک موتور بخاری در کنار «هارتز اشمال اشپوربانِن»، بزرگ‌ترین شبکه خط قطار متصل آلمان پایین آمدم که در فهرست آثار باستانی این کشور قرار دارد. چیزی دنج و گرم و نرم در مورد پایین آمدن از این کوه و تماشای ابر بخار و دود در میان درختان صنوبر وجود دارد.   

سرانجام در پای کوه به شهرک «ورنی گرودِه» محل برگزاری بزرگ‌ترین فستیوال «شب وال پورگیس» رسیدم که در آن اشکال بافته شده اجنه از چراغ‌های خیابان‌ها و پشت‌بام‌ها آویخته شده و جادوگران (یا دست کم محلی‌هایی که لباس جادوگر پوشیده‌اند) خود را به داخل ساختمان شهرداری می‌اندازند و در میدان مرکزی شهر به رقص و پایکوبی می‌پردازند. 

جاده‌های ویژه دوچرخه‌سواری که با علامت‌هایی با تصاویر جادوگرها مشخص شده، نشان می‌دهد که دوچرخه جای دسته جارو را گرفته است اما تقریبا همه فروشگاه‌ها اقلامی مرتبط با سحرو جادو دارند؛ چه بطری‌های ودکای ساخته شده به شکل جاروی دسته بلند، چه کوکتلی به نام «هِگزِن ترونک» (نوشابه جادوگران). در نانوایی «اشتاین اِکِه» تصویر دیواری جادوگری را دیدم که روی یک نان مفتولی شکل (باگِت) از روی ارتفاعات هارتز پرواز می‌کند. در تصویر دیگری یک جادوگر از میان ابر نان‌های گرد عبور می‌کند.  

به نظرم به اندازه کافی جادوگر دیده‌ام. اما قصد دارم بهار آینده برای «شب وال پورگیس» که در آن محلی‌ها برای ترساندن نیروهای خبیثه بوته آتش می‌زنند، برگردم، اما این بار به اندازه کافی بیسکوئیت شور به همراه خواهم داشت.

© The Independent

بیشتر از جهان