ترامپ بستری، کَک به تنور، قورباغه در جیب سردار

این آقایان وقتی زندانی سیاسی را به بیمارستان روانی می‌فرستند، باید منتظر این برخوردها هم باشند.

معاون هنری بعد از پرده‌برداری به‌زشتی مجسمه سردار سلیمانی اعتراض کرد

برنامه نابودی آمریکا

سرانجام نماز و نیایش و دعا و استغاثه آقای علم‌الهدی به درگاه الهی قبول افتاد و کار خودش را کرد و آقای ترامپ کرونایی شد. به نظر می‌رسد متعلقه امام‌جمعه هم به سهم خود دعا خوانده و فوت کرده باشد که عیال پرزیدنت هم به همین بلا دچار شده.
 
با اینکه احتمالاً ویروس کووید ۱۹، سرخ‌رنگ است، گماشتگان جمهوری اسلامی در کاخ سفید می‌گویند به چشم خودشان دیده‌اند که یک رشته نازک نور سبز از یک سوراخ بینی آقای ترامپ داخل شده و از سوراخ دیگر بیرون آمده و ناگهان صدای «هاپیشته» در کاخ سفید پیچیده و پشت‌بندش ملانیا گفته من هم گرفتم.
پیش از این که آقای ترامپ کرونایی شود، من پیش‌بینی کرده بودم که هر دو کاندیدا انصراف حاصل کنند و به مبارزه انتخاباتی ادامه ندهند، چراکه می‌دیدم دارند برای ریاست‌جمهوری کشوری با هم مناظره و مبارزه می‌کنند که قرار نیست چیزی ازش باقی بماند. یعنی بیانات پریروز سردار سلامی، فرمانده سپاه پاسداران را که دنبال کردم، اول نگران آوارگی دوستانم در آمریکا شدم که بعدش کجا می‌توانند بروند؟ بعد هم فکر کردم ترامپ و بایدن مگر عقلشان کم است بخواهند فرمانروای سرزمینی بشوند که سردار سلامی می‌خواهد آن را مثل اسرائیل از روی نقشه جغرافیا پاک کند.
 
کارشناسان و روانکاوان و مترجمان بادی‌لنگوئیج (زبان تنی) با چند بار دیدن ویدئوی سردار می‌گویند به نظر می‌رسد سردار سلامی یک خصومت شخصی و خصوصی هم با ایالات‌متحده داشته باشد، یا مثلاً با باجناقش شرط بسته باشد که تا فلان تاریخ آمریکا را نابود می‌کند. وگرنه خطری از سوی آمریکا، جمهوری اسلامی را تهدید نمی‌کند. اصولاً تا وقتی حکومتی قانونی و دلسوز و ملّی و دمکرات در سرزمینی برقرار نباشد آمریکا هرگز به صرافت کودتا علیه آن دولت نمی‌افتد.
 
حرف‌های سردار سلامی درباره طرح‌هایی که برای نابودی آمریکا دارد باعث شد من روایت آیت‌الله سعیدی را باور کنم که گفته بود مقام رهبری وقتی به دنیا آمد، گفت «یا علی». قبلش خیال می‌کردم یارو اغراق کرده و خالی بسته. خیلی چیزهای عجیب دیگر هم باورم شد.
 
سردار مثل مارگیرها معرکه گرفته بود. یک قورباغه زنده و نیمه‌جان در کف دست، دور خودش می‌چرخید و جماعت چشم و گوششان به او بود:
- ببین بچه‌مرشد (روحانی) این قورباغه رو که می‌بینی آمریکاست. می‌ذارمش روی این جعبه، ببین چه جوری می‌لرزه، بپرس چرا مرشد؟
- چرا مرشد؟
- از ترس اون افعی که توی جعبه است. نگاه کن. ایناهاشش. بپرس کیه این افعی مرشد.
- کیه این افعی مرشد؟
- ....این افعی مقام معظم رهبریه!
- می‌خواد قورباغه‌هه رو بخوره مرشد؟
- نه، اون فقط می‌شینه روی جعبه نظارت عالیه می‌کنه.  قورباغه‌هه رو این کفچه ماری می‌خوره که اینطرفه. ایناهاش. بپرس کیه اون کفچه مار مرشد؟
- کیه اون کفچه مار مرشد؟
- منم اون کفچه مار بچه مرشد!
- پس چرا نمی‌دی کفچه مار قورباغه رو بخوره مرشد؟
- آخه برای اینکه همین یک قورباغه رو  دارم، ولی لازمش دارم. چند جای دیگه باید برم معرکه بگیرم. فقط خواستم جماعت ببینند. صد دفعه به اُردونانس لُجستیکی سپاه گفتم چندتا قورباغه زاپاس در اختیار ما بذارند، ولی نکردند.
- شاید تحریم قورباغه هم هستیم مرشد.
- زر نزن. تفسیر سیاسی نکن بچه مرشد. اینجا تلویزیون نیست. حالا این کلاه سرداری منو بردار یه دوُرون بزن، بگو بدین نذر سیدالشهدا می‌خوایم آمریکارو نابود کنیم. بگو هرکی داره سی هزار تومن، یک دلار بریزه توی این کلاه. هرکی قورباغه داره دریغ نکنه. توی اون دنیا دایناسور بهش می‌دن. می‌خوایم انتقام سردار سلیمونی رو بگیریم. ما هنوز انتقام اون سردار بزرگ رو کامل نگرفتیم.
-انتقام سردار سلیمونی رو چه جوری می‌گیرین مرشد؟
-اینا اسرار نظامیه بچه مرشد، نمی‌شه فاش کرد ولی حداقل دو سه تا دیگه هواپیمای مسافربری رو باهاس موشک بزنیم.
 
شاهدان عینی می‌گویند در این لحظات، ناگهان قورباغه از روی جعبه ورمی‌جهد و سردارِ غافلگیر را به جاخوردنی بی‌اختیار وامی‌دارد که خوشبختانه خیلی زود اوضاع را اداره می‌کند و در حالی‌که از شلیک خنده جماعت خون به جوش شده، یکی توی سر قورباغه می‌زند. ضمن گفتن «اَکّ که هی پدرسگِ بدامپریالیست!»، آن را توی جیب یونیفورمش می‌گذارد.
پاسدارالاسلام و‌المسلمین سلامی، بدش نمی‌آید بدیل سردار سلیمانی باشد، به شرطی که پهپاد او را نزند. محبوبیت فرمایشی سلیمانی، همه‌شان را به هوس انداخته. روزی نیست یک مجسمه از سردار سلیمانی در کشور پرده‌برداری نشود ولی از آنجایی که هیچ مجسمه‌ساز آدم حسابی حاضر نشده تندیس او را بسازد، الان انواع و اقسام پیکره‌های قناس و کج و کوله و کاریکاتوری در گوشه و کنار اُمّ‌القُرا از آن سردار حماسه‌ساز برپاست، به‌طوری که شهردار جیرفت و معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد صدایشان از مسخره بودن و بدترکیب بودن این تندیس‌ها درآمده.
 
به نظر من اگر قرار است مجسمه درست و حسابی از سردار سلیمانی بسازند، حیف است که ساخته‌های موجود را از بین ببرند. چه بهتر که به جای مجسمه سردار سلامی از آنها استفاده کنند. اگر دقت کنید، این تندیس‌ها اصلاً شبیه سلیمانی نیست ولی شباهت زیادی به فرمانده سپاه پاسداران دارد.
با بهره‌برداری از این پیکره‌ها به عنوان مجسمه سردار سلامی، علاوه بر اینکه مشت محکمی به دهان آمریکا می‌زنند، در هزینه مالی و انتظار زمانی هم صرفه‌جویی می‌شود. مراسم پرده‌برداری هم به‌خاطر کرونا، منتفی است. پرده هم صرفه‌جویی.
 
یک مقام مطلع به خبرنگار ما گفت علت بی‌شباهت درآمدن مجسمه‌ها به قاسم سلیمانی، الزاماً ناشی از ناشی‌گری سازندگان نیست بلکه انگیزه عمدی دارد که برمی‌آید از توّهم حرام بودن مجسمه اشخاص در اسلام. این‌ها می‌ترسند اگر مجسمه شبیه دربیاید بروند به جهنم.
یک زمانی علما اصلاً ساختن مجسمه انسان را جایز نمی‌دانستند. هنوز هم نق و نوق‌هایی در این باره هست اما انگار در زمان احمدی‌نژاد بود که ساختن تندیس شاعران و دانشمندان رایج شد. نقل می‌کنند که حضرتش روزی با همراهان بطور ناشناس از یک بیمارستان روانی بازدید می‌کرد. در سالن مجسمه‌سازی، یکی را دید که با اندازه‌گیری دقیق، پشم و گِل و مدفوع سگ را درهم می‌کند. احمدی‌نژاد می پرسد «چه می‌کنی؟» مجسمه‌ساز می‌گوید «دارم لاریجانی درست می‌کنم!» پرزیدنت را خوش می‌آید و خنده‌اش می‌گیرد و آهسته به همراهش می‌گوید «خوب شد نگفت احمدی‌نژاد درست می‌کنم!».
طرف می‌شنود و می‌گوید «چرا. قدری « ..ُ.. سگ»‌اش را زیادتر می‌زنم، احمدی‌نژاد هم درست می‌کنم.»
 
کاری ندارم که آیا این هنرمند خلّاق، مواد اولیه را به نسبت و اندازه مناسب مخلوط می‌کرده یا نه، اما این آقایان وقتی زندانی سیاسی را به بیمارستان روانی می‌فرستند، باید منتظر این برخوردها هم باشند.
***
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه